داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

اولین و آخرین بار با خواهرم

سلام دوستان این خاطره ای که میخوام براتون بنویسم برای ۶ یا ۷ سال پیش هست زمانی که من تازه سرکار میرفتم
۲۱ سالم بود و تازه سرکار میرفتم و ساعت کاریم طوری بود که صبح میرفتم و ساعت ۹ شب برمیگشتم خونه و روال عادی بود
من و زهرا اصلا هیچ نگاه سکسی ای بهم دیگه نداشتیم
خودمو معرفی کنم من صادقم ۲۷ سالمه مجردم و بدن کاملا عادی ای دارم
خواهرم زهرا که سه سال از من کوچیکتره و بدن نرمالی داره اما یکم سینه هاش بزرگه
یه روز طبق روال همیشه تصمیم گرفتم برم سرکار و رفتم اما کارمون زود تموم شد و زودتر اومدم خونه دیدم هیشکی خونه نیست ولی از حموم صدای آب میاد توجه نکردم و روی مبل لم دادم و داشتم همینطوری سقف رو نگاه میکردم تا خوابم ببره و استراحت کنم یهو صدای جیغ کشیدن زهرا رو شنیدم تا سرمو بلند کردم دیدم تازه از حموم دراومده و لخت داره بر و بر منو نگاه میکنه گفتم چته برو لباستو بپوش اونم غر زنان که چرا بی خبر اومدی خونه و اینا رفت تو اتاق تا لباسش رو بپوشه
همینکه رفت من تازه راست کردم و گفتم الان بهترین موقعیت هست تا بتونم خودمو خالی کنم رفتم دستشویی یه جق زدم ولی خوب ارضا نشدم اول خواستم تجاوز کنم اما عذاب وجدان لحظه ای گرفتم و پشیمون شدم گفتم منم برم دوش بگیرم شاید بهتر بشم وقتی زهرا لباساش رو پوشید رفتم حموم ولی اصلا نتونستم خودمو سرگرم کنم
یهو زد به سرم که یه کاری کنم زهرا خودش بهم بده هی گفتم چیکار چیکار یهو به سرم زد از زهرا تیغ بخوام تا بیاره بهم بده منم یواشکی بهش نشون بدم ببینم واکنشش چیه
از تو حموم داد زدم زهرا یه تیغ به من بده
زهرا تیغ رو آورد و در حموم رو زد تا ازش بگیرم منم از قصد خودم رو قایم نکردم درم کامل باز کردم ولی بعد از یه ثانیه رفتم پشت در و گفتم بده زهرا گفت تو که پشم نداری چیو میخوای بزنی؟ یادم افتاد اوه حشر چه کرده اصلا یادم نبود گفتم میخوام زیر بغلم رو بزنم
گفت ببینم مو داره؟ دستمو آوردم بیرون گفت نه درست ببینم این چی معلومه؟ گفتم کامل باید بیام بیرون چک کنی؟ اصلا به تو چه ربطی داره؟ گفت بیا ببینم چرت نگو منم گفتم باشه حالا که اینطوریه بیا ببین دیدی پشم دارم؟
درو بستم و پشمای زیر بغلم رو زدم و از حموم اومدم بیرون دیدم حوله نیست
داد زدم زهرا این حوله کو؟ گفت اینجاست گفتم بدش من یهو زارت در اتاق رو باز کرد و اومد تو منم لخت لخت دستمو زود گذاشتم رو کیرم گفتم وا برو بیرون اومدم حوله رو از دستش بگیرم هلم داد پخش زمین شدم
یه نگاه به کیرم انداخت گفت چرا اینقدر بزرگه؟ مریض نباشی؟ بدبخت زنت جر میخوره
به شوخی گفتم زهرا گمشو بیرون جرت میدما
یهو صداشو خمار کرد گفت جووون تو جرم بده و رفت بیرون
لباسامو پوشیدم و اومدم تو پذیرایی دیدم زهرا دراز کشیده و یه دستش رو کسشه
توجه نکردم بهش و فهمیدم خودش هم زده بالا خواستم هورنی ترش کنم گفتم میخوای ماساژت بدم؟ گفت آره
گفتم بچرخ چرخید و همونجوری با لباس شروع کردم ماساژ دادنش. و کمرش رو میمالیدم بعضی وقتا یه لحظه دستم رو می بردم سمت سینه هاش و یه دست میزدم برمیگشتم وقتی دستمو می بردم سمت کونش خودش کمرشو میداد بالا تا کونش بیشتر تو دید باشه بهش گفتم میخوای همه خستگیاتو بکشم بیرون؟ گفت چجوری؟ دستمو گذاشتم رو کونش گفتم از اینجا اول مکث کرد گفت بکش بیرون
پاهامو گذاشتم دو طرف پاش و آروم کونشو ماساژ دادم یه کون نرم متوسط گردالی اصن خیلی خوب بود یواش یواش سعی کردم با اصطکاک شلوارشو بیارم پایین تر که دیدم مقاومت نمیکنه تقریبا شلوارشو تا نصف کونش درآورده بودم و شورت زردش کامل تو دید بود گفتم میخوای شلوارتو در بیارم پاهاتم ماساژ بدم؟ با یه حالت خماری گفت دربیار
شلوارشو دراوردم شلوار خودمم در اوردم نشستم رو کونش اروم اروم پاهاشو ماساژ دادم تا رسیدم به رون پاش
تا دستم رو کشیدم رو رونش نفساش عمیق شد آروم دستم رو رسوندم به کسش و دیدم اوه شورتش خیس خیسه
دستم رو کشیدم روی کسش و یه آه از ته دل کشید گفتم جوووون زده بالا؟ گفت اره عوضی زده بالا میخوام
اول میخواستم فقط کسشو بمالم تا ارضا بشه اما گفتم شاید دیگه پیش نیاد پس دلو زدم به دریا و چرخوندمش رو به خودم شورتشو دراوردم تیشرتشم دراوردم حالا زهرا لخت لخت جلو من دراز کشیده بود و خیسی کسش داشت برق میزد
منم کامل لخت شدم و شروع کردم ممه هاشو خوردن و با دستم کسشو میمالیدم
صدای ناله های زهرا کل خونه رو پر کرده بود انقدر مالیدمش تا مطمئن شدم کسش کامل خیس شده بعد رفتم لای پاش و پاهاش رو آوردم بالا
کیرمو گذاشتم روی کسش و تکون دادم زهرا فقط میگفت عاح عاح
اول خواستم بکنم تو کونش که خودش کیرمو گرفت رو کسش تنظیم کرد منم آروم آروم کیرمو کردم توش
زهرا یکم صداش بلند تر شد و گفت ایی دردم میاد ولی گفتم صبر کن تموم میشه تا کیرم رو کامل کردم تو کس زهرا
بعد از چند ثانیه اروم اروم شروع کردم تلمبه زدن و کیرمو توی کسش جابجا میکردم و با ممه هاش بازی میکردم زهرا هم داشت کیف میکرد
دو سه دقیقه ای تلمبه هام رو انقدر محکم کردم که با هر برخورد تخمام به سوراخ کونش ممه های زهرا بالا پایین میشدن
بعدش زهرا شروع کرد لرزیدن و اه و ناله بلند کردن که فهمیدم ارضا شده منم تلمبه هام رو سریع تر کردم و بعد از ۱۰ ۱۵ ثانیه کشیدم بیرون و آبم رو روی شکمش خالی کردم
همونجوری کنارش دراز کشیدم و گفتم مرسی آبجی سکسی من
زد زیر گریه و گفت خفه شو عوضی و رفت حموم
وقتی برگشت دیگه باهام حرف نزد و چند ماه بعدش هم براش خواستگار اومد و عروسی کرد
و ما از اون روز دیگه باهم حرف نزدیم

نوشته: صادق

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها