داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ابتکار جالب یه جنده

سلام من پارسال تو یه شرکت تبلیغاتی کار می کردم اوتجا برااینکه همه کار مشتریان خدمون انجام بدیم با دفتر نیازمندی قرارداد داشتیم و با اینکه کار اصلیمون نبود ولی اگهی نیازمندی هم میگرفتیم.منم هم تبلیغات دوست دارم هم ادعا زیادی تو این زمینه دارم اخر وقت ها هم گزارش عملکرد روزانه را برای مدیریت تنظیم می کردم.یه پنج شنبه ساعت 1 داشتم گزارش تهیه می کردم و پنج شنبه ها سرما خلوت بود متن اگهی های روزنامه که به ما دادشده بود نگاه می کردم یکیش این بود« 206 البالویی ،093****»تو دلم گفتم 206 زیر پای آدمی یه هیچ چیز از فروش و تبلیغات نمی فهمه (حالا نمی خوام دلایل فنی شو توصیح بدم اما بدترین روز و بدترین اگهی برای تبلیغ ماشینی مثل 206 بود)

گذشتو دقیقا هفته بد پنج شنبه این اگهی تکرار شد و رفتم مینوت اگهی رو دیدم مال یه خانوم حسینی نامی بود که یرای پرداخت وجه تو پارک قرار گذاشته بود(معمولا دلال ها برای پرداخت وجه جای مثل قهوه خونه بنگاه این و اون و… قرار میزارن ولی اولین بار بود میدیدم تو پارک قرار میزارن) اگر مشتری بزرگتری بود ماشین یا ملک شاخی داشت بهش زنگ میزدیم و می گفتیم اگر در فروش ملک یا ماشینتون مشکل دارید شرکت ما کمکتون میکنه ولی برای یه دارنده 206 خودمون رو کوچیک نمی کردیم

تا اینکه هفته بعدم این اگهی تکرار شد فهمیدم کاسه ای زیر نیم کاسه است چون تو اون بازار خوب ماشین هر جقدر اگهیت بد باشه باز با دوبار اگهی دلالها ماشینی مثل اونو رو هوا میزدن خاستم از منشی و تحصیل دار مون امار قصیه رو در بیارم ولی بعد برای تابلو نشدن بیخیال شدم و شمار طرفو سیو کردم ساعت 1 که کار تموم شد تا از در شرکت اومدم بیرون به عنوان مشتری زنگ زدم به طرف
-(با صدایی سراسر شهوت در طول مکالمه) جانم
در مورد اگهی تون وقتتون میگیرم

در خدمتتون هستم ماشینه خوبیه ببینی عاشقش میشی
پس چرا میفروشیش
-بدی روزگار دیگه
پس ادرسو و تایمو لطف می کنی؟
با هم جنب یه پارک خلوت ساعت 3 قرار گذاشتیم فقط توجه کنید نه درباره قیمت و مدل هیچ چیز دیگه صحبت نکردیم دقیقا همون روشی که من به بازار یاب های تلفنیم درس میدم نه من هر مرد دیگه ای با اون تلفون می کند میرفت سر قرار وقتی رسیدم از ماشین افسانه ایش پیاده شد چنان باهم دست داد انگار صد ساله میشناسمش قیافه آسی نداشت ولی کونو سینه ای تو پری داشت و پوست نرمو سفید ، مانتو بلند قهوه ای که ازجلو چاک داشت و شلوار نازک سفید

گفت بشین باید از اینجا بریم من خیلی وقت اینجام مزاحمت میشه وقتی نیشستیم از چاک ماتنوش دیدم شرت قرمزش از زیر شلوار نازکش معلومه و تازه زیپ شلوار بازگذاشته که شرتش قشنگ معلوم بشه
تو عمرم اینقدر حشری نشده بودم
گفت دیدی پسندیدی؟
منم که مطمن شدم طرف جنده است در حالی سیخ کرده بودام رو شرتش گفتم زیبایی های صاب ماشین نمیزاره ماشینو ببینم اونم گفت زیاد اونجا نیگاه کنی 150 رو دست خرج بر میداره و گفتم اگه مکان داری جلوی یه عابر بانک نیگه دار پول بردام وقتی 150 دادم به جنده ای که تو روزتامه کثیر الانتشار این مملکت تبلیغ کرده فهمیدم از من شاخ تر ام تو تبلیغات هست.

نوشته:‌ ؟

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها