داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من و خواهرم جنده اش شدیم

سلام دوستان من ميلاد هستم و يک خواهرم دارم که 5 سال از خودم بزرگتر هستش و پدر مادرم هم شاغل اند و وضع مالی خیلی خوبی هم داریم و اصلا مذهبی نیستیم خواهرم هم که اسمش ارزوه و از هيکلش بگم که فوق العاده خوش هيکل 23 سالشه با کون خوش فرم و قد 160 و من 18 سالمه و اکثرا بهم ميگن قيافم شبيه دختر هاست و بايد از اول دختر ميشدم چون نه بدنم مو داره و کونم هم خيلي خوش فرم هستش لب هام هم عين لب دختراست کلا هیکلم هم شبیه دختراست. اين داستان برميگرده به دوم دبيرستان زماني که 16 سالم بود که وارد مدرسه جديدي شده بودم و اول سال که هرکي ميرفت يه جا ميشست من رفتم ته کلاس نشستم بعد که همه نشستن يه پسره که دير رسيده بود اومد داخل کلاس و چون جاها پر بود اومد بغل من نشست که از همون اول از قيافش خيلي خوشم اومد چشم هاش قهوه اي روشن بود ولي قيافش مردونه تر بود و هيکلي تر از من بود بعدا فهميدم اون هم تازه واره ايندبيرستان شده از همون اول های سال با هم کم کم صمیمی شدیم

چند هفته گذشت که یک روز سر کلاس بودیم معلم داشت درس میداد ما هم که ته کلاس بودیم کسی نمیدید یهو دستش رو گذشت روی رون پام و یکم نگه داشت و گرمای دستش رو که احساس کردم حشری شدم حسابی بعد اروم اروم دستش رو تکون میداد و حسابی مالوند من رو منم حرفی نمیزدم و داشتم حال میکردم بعد دستش رو اروم برد پشتم و شروع کرد به مالوندن کونم اروم دستش رو روی کونم میمالوند منم خودم رو یک دادم جلو که قشنگ بتونه بمالونه . بعد از اون روز کارمون شده بود این که من کیرش رو سر کلاس از رو شلوار بمالونم اونم کونم رو و تو حیاط هم هر فرصتی که میشد خودش رو از پشت میمالوند به من و منم وقتی کیرش رو پشتم احساس میکردم حسابی حال میکردم یک روز که داشتم سر کلاس کیرش رو میمالوندم یهو زیپ شلوارش رو کشید پایین و کیرش رو از رو شرتش قشنگ میشد دید که چقدر بزرگه بعد دستم رو گرفت گذشت رو کیرش و گفت بمالون جنده منم که حال میکردم باهام اینطوری حرف میزد شروع کردم مالوندن کیرش از رو شرت و اونم دستش رو کرد تو شلوارم و قشنگ کونم رو میمالوند و میگفت تو عجب کونی داری باید دختر میشدی که هر روز میکردمت و منم حال میکردم با حرفاش .

اون روز گذشت و یک روز ورزش داشتیم من حال نداشتم نرفتم تو حیاط موندم تو کلاس بعد یک ربع دیدم اونم اومد بالا پیش من و فقط ما 2 تا بودیم تو کلاس اومد کنارم نشست و چسبید بهم و شروع کردیم حرف زدن که اروم اروم باز دستش رو کرد تو شلوارم کونم رو مالوند منم شروع کردم کیرش رو مالوند از رو شلوار که یک دفعه شلوار و شرتش رو کشید پایین گفت بخورش جنده منم که شوکه شدم یه نگاه به در کردم دیدم در رو بسته با تردید یکم دست زدم به کیرش خیلی از مال من گنده تر بود یکم با دست مالوندمش که سرم رو گرفت برد سمت کیرش منم به اجبار یکم لب زدم خوشم اومد اروم سر کیرش رو شروع کردم خوردم لبم رو دورش حلقه کردم یکم خوردم که سرم رو هی فشار میداد که بیشتر بخورم منم که خوشم اومده بود دیگه شروع کردم کامل کیر بزرگش رو خوردن و اونم اه و اوه میکرد بعد دیگه رفتم زیر نیمکت جلوش زانو زدم که راحت تر بخورم دیگه حسابی نزدیک 5 دقیقه براش ساک زدم که ابش اومد مجبور کرد بخورم ابش رو بعد هم من رو بلند کرد یکی زد در کونم گفت من تورو جنده ی خودم میکنم حالا ببین بعد رفت منم حسابی حال داد بهم فردای اون روز زنگ زدم بهش گفتم بیاد خونم چون کیرش خیلی بهم حال داده بود میخواستم باز بخورم براش اونم اوکی رو داد کسی هم خونمون نبود خواهرم هم دانشگاه بود که رسید و از همون اول هم که وارد شد هی کونم رو میمالوند میگفت عجب خونه ی دارین جنده معلومه مایه داری و اینا بعد رفتیم پای کامپیوتر نشتیم و یکم حرف زدیم بعد بهم گفت یه روش ماساژ باحال یاد گرفته بهم گفت برم رو تختم بخوابم بیاد ماساژ بده من رو , من هم رفتم خوابیدم در ضمن من یه شلوار راحتی تنگ پوشیده بودم که قشنگ فرم کونم از روش معلوم بود بخاطر همین مطمئن بودم اونم حسابی حشری شده خلاصه من روی شکم خوابیدم و کونم رو هم حسابی دادم عقب که حال کنه اونم اومد روم نشست , از همون اول هم با این که شلوار پامون بود کیرش رو روی کونم احساس میکردم و حسابی داغ بود جوری تنظیم کرد خودش رو که قشنگ کیرش بیاد رو کونم , از کمرم شروع کرد ماساژ دادن تا اینکه اروم اروم رسید به کونم و منم که دل تو دلم نبود اروم کونم رو میمالوند و چند بار هم دست رو برد لای کونم و حسابی داشت باهام حال میکرد بعدش اروم خوابید روم جوری که کیرش رو قشنگ وسط کونم احساس میکردم و هی خودش رو فشار میداد بهم و یواش یواش با اینکه شلوار داشت شروع کرد تلمبه زدن و هی کیرش رو میزد به کونم و فشار میداد معلوم بود خیلی حشری شده بعد دیگه نتونست تحمل کنه شلوار و شرتم رو با هم کشید پایین و انگشتش رو هی میکرد تو کونم میخواست اماده بکنه من رو برای کرده شدن منم حرفی نمیزدم فقط نفس نفس میزدم بعد از کیفش یه کرم رفت اورد و مالون به کونم 3
-4 تا انگشتش رو هی میکرد تو کونم در میورد یکم درد داشت ولی لذتش بیشتر بود بعد لباساش رو کامل در اورد خوابید روم گرمای کیرش رو که لای کونم احساس کردم خیلی حشری شدم اروم کیرش رو تنظیم کرد و یواش هی میکرد تو کونم در میوورد بعد که حسابی باز شد سرعتش رو برد بالا و محکم کیرش رو تا ته میکرد تو کونم و تلنبه میزد و هی بهم میگفت جنده عجب کونی داری و با دستش میزد به کونم کیرش حسابی کونم رو داغ کرده بود نزدیک 10 دقیقه من رو کرد و بعد وایستاد و گفت بیا کیرم رو بخور جنده منم سریع رفتم جلوش زانو زدم و کیرش رو حرفه ای ساک زدم و کامل میکردم تو دهنم و حسابی براش ساک زدم تا ابش اومد و همش رو خوردم , بعدش هم لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم پای کامپیوتر و اونم هی بهم میگفت کونی خودم شدی هر روز میکنمت منم حال میکردم

دیگه ساعت نزدیک 6 بود که گفت من میرم و داشت اماده میشد بره بیرون که خواهرم ارزو از در اومد تو و سلام کرد و قیافه سامانو دیدم معلوم بود حسابی رفته تو کف خواهرم اخه ارزو هم هیکلش فوق العاده سکسی هستش هم کونش انقدر خوش فرمه که هردفعه میریم بیرون همه پسرا کونش رو نگا میکنن اونم حال میکنه راستش منم خودم حال میکنم این وضعیت رو میبینم حالا اسمش رو بزارید بی غیرتی ولی من از اول همینطوری بودم یک بار هم که یواشکی ساک زدن خواهرم رو برای پسرخالم دیدم که حسابی عین جنده ها کیر پسرخالم رو میخورد و فکر کنم پسرخالم هم حسابی کرده خواهرم رو چند بار خلاصه سامان خواهرم رو که دید حسابی حشرش شد از قیافش معلوم بود خواهرم هم که بعد دانشگاه رفته بود باشگاه بخاطر همین یه شلوار ورزشی چسبون و مانتوری خیلی کوتاه پوشیده بود جوری که برجستگی کونش کاملا معلوم بود اونم که طبق معمول شروع کرد به دلبری و حسابی با قر را میرفت که رفیق ما رو حشری تر کنه دیگه فرداش حسابی گیر داده بود به من که امار خواهرم رو بگیره هی میپرسید دوست پسر داره یا نه و هی میگفت عجب خواهر خوشگلی داری و اینا وقتی هم که دید چیزی نمیگم فهمید خیلی اهله غیرت و اینا نیستم دیگه دستم رو سر کلاس میبرد رو کیرش و میگفت بمالون بعد هی از خواهرم میگفت و اون روز اخرای کلاس دیگه زیادی حشر شد میگفت خواهرت رو میکنم اون کونی که من دیروز دیدم شاه کونه تهرانه تا نکنمش ول نمیکنم منم که حشری شده بودم هی کیرش رو میمالونم و برای اینکه بشتر وسوسه بشه میگفتم عمرا بتونی مخ خواهرم رو بزنی 5 سال ازت بزرگتره اونم گفت اگه جندش نکردم خواهرت رو سامان نیستم گذشت اون روز و سامان دیگه بیشتر خونه ما میومد و وقتایی که کسی نبود که حسابی من رو میکرد وقت هایی هم که خواهر خوشگلم خونه بود هی میرفت بیرون اتاق و اون رو دید میزد در ضمن اتاق من و خواهرم جدا هستش ولی خواهرم بیشتر میره پای TV و اهنگ های خارجی گوش میده , از اونجایی هم که خانواده ما اصلا مذهبی نیست خواهرم جلو سامان هم با تاپ و شلوار چسبون راحتی میومد جوری که یکم بالای ساق پاش و بالای شلوار تا نافش کاملا معلوم بود بعد چند هفته دیگه سامان با خواهرم کم کم گرم گرفتن و اون هی میرفت با خواهرم پای TV و منم میموندم تو اتاق با کامپیوتر بازی میکردم ولی یواشکی که گوش میدادم معلوم بود سامان حسابی داره رو مخ خواهرم کار میکنه و صدای خنده های خواهرم تا اتاق من هم میومد اخه اولا سامان قیافش دختر کشه و هیکلش هم که ورزشکاری ه از من گنده تره خیلی بخاطر همین از قیافه خواهرم هم معلوم بود خیلی خوشش اومده ازش دیگه یواش یواش وقتی فکر میکردن من تو اتاقم و حواسم نیست با هم میرقصیدن و یک روز هم که یواشکی داشتم نگاه میکردم دیدم سامان در حال رقصیدن قشنگ خودش رو چسبونده به کونه خواهرم و ارزو هم حسابی داشت براش قر میداد دیگه فهمیدم که مخ خواهرم رو زده و دستش رو حلقه کرده بود به کمر خواهرم و خودش رو هی میمالوند به کون ارزو و ارزو هم هی میخندید فرداش سامان اومد بهم گفت که امروز دیگه خواهر خوشگلت رو میکنم گفتم عمرا گفت اگه باورت نمیشه امروز میام خونتون به یه بهونه بگو میری بیرون 2 ساعت دیگه بر میگردی بعدش یواشکی برگرد ببین اگه نمیکردم خواهرتو اسمم سامان نیست منم که حسابی حشری شدم اخر کلاس که همه رفتن یه دور حسابی کیرش و خوردم و قرار شد ساعت 3 بیاد خونمون وارد خونمون که شد ارزو اومد بیرون و یه سلامه با اشوه کرد و یه لبخندی هم زدو رفت تو اتاقش امروزم دیگه خواهرم خیلی ناجور لباس پوشیده بود یه شلوار چسبون که تا زانوش بود و یه تاپ چسبون صورتی که فوق العاده سکسی شده بود خلاصه سامان طبق معمول با ارزو داشتم TV نگا میکردن و سامانم باهاش لاس میزد که اومدم بیرون اتاق به سامان گفتم من کاری واسم پیش اومده 2 ساعت دیگه میام تو بمون اینجا تا من بیام اونم اوکی و داد و یه چشمک زد و من رفتم بیرون دیگه دل تو دلم نبود 10 دقیقه بعد یواشکی وارد خونه شدم خوشبختانه کسی تو هال نبود و دیدم که در اتاق خواهرم بستست بازم باورم نمیشد رفتم اروم دمه در که دیدم بله سامان مخ خواهرم رو زده : ارزو : سامان جون عجب کیر خوشگلی داری سامان : بخورش خوشگل خانوم همش و تا ته بخور منم که کیرم حسابی راست شد خوشبختانه بالای در اتاق خواهرم پنجره داره و من سریع رفتم یه صندلی اوردم و دیدم خواهرم جلوی سامان زانو زده و کیرش رو حسابی داره میخوره هر دوتا هم کامل لخت بودن و سامان سر خواهرم رو گرفته بود به کیرش سمت کیرش فشار میداد عین جنده ها باهاش رفتار میکرد بعدش دست خواهرم رو گرفت و به سمت دیوار اتاق هولش داد و خواهرم 2 تا دستش رو گذشت رو دیوار و کونش رو یکم داد عقب و سامان اومد پشتش و کیرش رو یواش کرد تو کس خواهرم که فهمیدم خواهرم پرده نداره احتمالن پسرخالم پردش رو زده بوده بعد هم شروع کرد به تلنبه زدن و محکم خواهرم رو گرفته بود و تو کسش تلنبه میزد اه و ناله ی خواهرم هم که حسابی بالا گرفته بود هی با عشوه میگفت سامان جون محکم تر محکم تر بکن منو
-ارزو : سامان محکم تر بکن تو محکم تر
-سامان : بگو چی میخوای جنده
-ارزو : کیرت و میخوام کیر خوشگلت رو میخوام تو کوسم دیگه صدای تلنبه زدن کیر سامان تو کس خواهرم بالا گرفته بود و هر بار که کیرش تا ته میرفت تو باعث لرزش کون خواهرم میشد بعدش سامان خواهرم رو پرت کرد رو تخت و رفت پشت خواهرم به حالت سگی حسابی خواهرم رو کرد و صدای ناله ی ارزو حسابی حشریم میکرد که هی اه و ناله میکرد میگفت سریع تر سامان جون سریع تر کسم و جر بده بعد حدود 20 دقیقه که خواهرم رو به روش های مختلف گایید نشست لبه ی تخت و خواهرم جلوش زانو زدو شروع کرد خوردن کیر سامان که اب سامان اومد و پاشید تو صورت خواهرم و خواهرم گفت عاشقتم سامان جون قربونه کیرت برم و سامانم لباسش و پوشید و یکی زد در کون خواهرم و داشتن اماده میشدن بیان بیرون که من سریع صندلی گذشتم سر جاش و رفتم بیرون 1 ساعت بعدش اومدم بعد اون من و ارزو شدیم جنده های سامان و هروقت میخواست میومد من یا خواهرم رو میکرد و خواهرم هم فهمیده بود که منم جندش شدم و فهمید که اوکی ام جوری که جلوی من خواهرم رو دیگه میکرد منم چیزی نمیگفتم اگه خوشتون اومد شاید قسمت های بعد هم گفتم.

نوشته: میلاد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها