داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

یک هفته بعد از تولد

سلام خدمت همه ي انجمن کیر تو کس هاي گل من يک ايرانيم ولي اسمم کريس بريم سراغ خاطره ي من:
چند وقتي بود که با دختري ب اسم ساناز رفيق شدم واقعا دختر گلي بود دلم نميومد بگامش چون واقعا دوسش داشتم.از همه ي اينا گذشته استيل فوق العاده داشت چون مثل خودم ورزشکار بود حتي به خاطرش چند بار دعوا کردم.
يه روز که خسته از تمرين برميگشتم از طرف ساناز اسي برام اومد با خيال اينکه يکي از رفيقامه موبايلمو در آوردم و وقتي ديدم اس ام اس ساناز شنگول شدم اس و باز کردم ديدم نوشته:(امشب تولدمه حتما بيا خونمون کادو يادت نره)
براش اس دادم ((باشه)) خلاصه رسيدم خونه رفتم يه دوش گرفتم و ريشامو زدم.همون موقع پسر عمم اومد خونمون و وقتي ديد يه ست لباس مجلسي تنمه کف کرد و گفت:چيه باز داري ميري مخ دخترا رو بزني؟اگه تعريف از خود نباشه بايد بگم من يه زبوني دارم که تا حالا حريف نداشته و مخ هر دختري زده و واسه هر چيزي يه جوابي داره.
به پسر عمه گفتم:ميرم تولد ساناز.خيلي ذوق کرد و گفت:منم بيام؟گفتم:بيا.سوار پورشم شديم و رفتيم سمت خونه سانازشون.وقتي رفتيم تو خونشون يهو چشام نور گرفت،کلي دختر با لباس هاي مجلسي کوتاه وااااااي باورم نميشد يهو ساناز از پشت زد روي شونم گفت:راحت ديد ميزني؟گفتم:آره خيلي.
لبمو بوسيد و گفت:بيا بريم برقصيم.گفتم:نه ممنون فقط به من کيکمو بده برم.گفت:لوس نشو ديگه.خلاصه هي اصرار کرد ولي مگه گوشم بده کار بود و نشستم و فقط دخترا ديد ميزدم و چشام نور ميگرفت.شب تولد ساناز يه جوري تمام شد و بعد تولد من و پسر عمم رفتيم يه اشرتکده(جنده خونه)راستي نگفتم که من و ساناز و خانواده ام تو دبي زندگي ميکنيم.بعداز پول دادن به صاحب اشرتکده 2تا کوس خوشگل ايراني تور کرديم{توضيح:باورم نميشه که اون دخترا به خاطر خرج دانشگاه دست به چنين کاري زدم.}پسرعمم يکي از دخترا رو گرفت و رفت تو يه اتاق،منم اون يکي رو برداشتم و رفتم تو يه اتاق ديگه.
اسم دختره فرناز بود.نشستم روي مبل يکم برام رقصيد تا حشريم کنه بعد از اينکه احساس کردم شهوتي شدم بلند شدمو ازش يه لب محکم گرفتم و بعد از گردنش شروع کردم به ليسيدن تا به سينه هاش رسيدم واااي وقتي سوتينشو دراورد به قول خودم سينه هاش اندازهي تانکر شير بود با ديوانگي سينه هاشو ميخوردم يه 5دقيقه اي سينه هاشو خوردم بعد دوباره شروع کردم به ليسيدن تا رسيدم به کوسش از دستي کوسشو نخوردم ميخواستم خوب خوب هوس کنه يکم روناشو بوس کردم بعد فرناز بلند گفت:خواهش ميکنم بخورم.ولي به حرفش گوش ندادم بعد از دو سه بار خواهش حس کردم ميخاد به اوج شهوت برسه شروع کردم به خوردن کوسش اول زبونمو خوب تو کوسش فشار دادم بعد اون از پشت سرم سمت کوسش فشار ميداد منم فشار زبونمو بيشتر کردم و بعدش يکم با چوچولش بازي کردم بعدش با فشار ارضا شد بعدش اومد يکم از روي شلوار زبونشو کشيد روي کيرم بعد شلوارمو در آورد و با ولع خاصي کيرمو ساک ميزد بعد از 10 دقيقه بهش گفتم:بسه ديگه کنديش اين بره تو کوس ميشکنه از بس ساک زدي.بعد بلند شد يه قومبول سرپا کرد منم اول اروم کيرمو کردم توش بعد تند تند تلمبه ميزدم صداي آه و ناله اش باعث شد تا به شدت شهوتي بشم بهم بسه تکراري شد وايستا ژسمو عوض کنم بعد دو پاهاشو انداختم روي دستام و سر پا شروع کردم به گاييدن از درد داشت به گردنم چنگ ميزد تو دلم گفتم:من گوه بخورم اينو از کون بگام از کوس داره اينجوري چنگ ميزه واي به حال کون.يهو احساس کردم کيرم خشک شده آوردمش پايين يکم کيرمو ساک زد و بهش گفتم:حالا که کار ليسيدنت تموم شد اجازه هست از کون بگام؟گفت:کونم متعلق به تو!من که از خدام با اينکه نميخاستم کون بگام ولي مگه شهوت اين حرفا حاليشه؟با انگشت سوراخشو يکم باز کردم بعد کيرمو گذاشتم تو کونش بازم صداي ناله هاش انگيزه به من ميداد تا محکم تر بگاهمش بعد از 2 دقيقه بهم گفت:پس کي آبت مياد نکنه کمرت خاليه؟بهش گفتم:کمرم انقدر پره که براي کل اين دختراي اينجا جا داره نگران نباش تازه کيرم فهميده چه خبر.گفت:يعني چي؟گفتم:يعني قرص تاخيري خوردم همون موقع احساس کردم دارم ارضا ميشم يکمي از آبمو ريختم تو کونش بقيه شو ريختم تو صورتش يکم کيرمو ساک زد بعد رفتم خودمو شستم شمارمو دتدم بهش گفتم:بعدا در خدمتيم.لباسامو پوشيدم و رفتم خونه.
2روز بعد ساناز بهم زنگ زد و گفت:به شدت شهوتي شده و ميخاد باهام سکس داشته باشه.منم بهش گفتم:2شب پيش اشرتکده بودم و کمرم خاليه.بعد بهش گفتم:فردا يا پس فردا ميام.
اونم گفت:باشه.اونشب اونقدر شيرعسل و موز وماست خوردم که کمرم پر شه.فردا رفتم خونشون تا در رو باز کرد ديد منم بردم تو اتاقش و سريع لباساي همديگه رو در آورديم اول من با سينه هاش بازي کردم و خوردم بعدم کسشو خوردم.بعدش اون يکم کيرمو ساک زد.بهش گفتمکاز کجا بگام؟گفت:ميل با خودته کريس جونم.منم گفتم:باشه هردو رو ميگام.بعد دوباره يکم کسشو خوردمو آروم کيرمو گذاشتم شروع کردم به تلمبه زدن،ساناز شروع کرد به آه وناله ميخواست با اين کار منو حشري تر کنه که خوب موفقم شد و منم محکم تر تلمبه ميزدم.
بعد از يه ربع کوس گاهي،رفتم سراغ کونش اول يکم سوراخشو گشاد کردم بعد با کيرم شروع کردم به تلمبه زدن اونقدر تند تند تلمبه ميزدم که ساناز بلند گفت:بسه جرم دادي باز قرص تاخيري خوردي؟آروم تر.و داشت دستشو گاز ميگرفت و به پام چنگ ميزد يهو احساس کردم آبم داره مياد کيرمو در آوردم و با فشار زياد ارضا شدم آبم ريخت تو صورتش.بغد 2تايي باهم دوش گرفتيم و من لباسامو پوشيدمو رفتم.
يک بعد از تولد ساناز خبر فوتش بهم رسيد و داداشش بهم گفت:ساناز ديروز تو خيابون بود که يهو يه ماشين بهش ميخوره و ساناز در جا ميميره.
بعد از اين تماس چشام سياهي رفت و باخودم آهنگ((تکيه بر باد))داريوش و زمزمه ميکردم و هنوزم بر اين باورم که زندگي تکيه بر باد است و بس.

نوشته: criss

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها