سلام من حسینم این داستان واسه سه سال پیشه وقتی ۱۷ سالم بود
یه نوجوون تو پر بودم قدم ۱۶۵ وزنم ۷۰ با رونای درشت و پوست سفید
ما تهران زندگی میکردیم و واسه مسافرت رفته بودیم شمال خونه خالم
یه پسر خاله دارم که دو سال از خودم کوچیکتره اسمش امیرحسینه
هم قد من بود ولی لاغر
اون موقع تازه با فیلم سوپر اشنا شده بودیم و همش میدیدیم یه بار امیر پیشنهاد داد که منو بکنه منم چون حس دخترونه داشتم قبول کردم بار اولی که کرد تو سوراخم درد کشیدم خیلی کیرش ۱۲ سانت میشد ولی کلفت و یه کم با مو…فرداش دوباره گفت بهم بده پاتوقمونم انباری زیر خونه بود اولش رفتیم تو کیرشو در اورد واسش خوردم دوتا گونی برنج اونجا بودم گفت بخواب روش اون اصلا لیسم نمیزد اومد پشتم و تف زد به کیرشو و سوراخم گفت میخوام جرت بدم گفتم اخخخخ اره کونمو جر بده حاملم کن شوهری جون
اینو که گفتم کیرشو تا ته کرد تو کونم گفتم آییییی گفت جوووون دردت اومد جنده خانوم گفتم اره پاره شدم
تازه اولش بود که یه صدایی اومد گفت اینجا چخبره چیکار میکنین تا به خودم اومدم دیدم پسر خالم در رفت حالا من تو حالت قمبل بودم شوهر خالمم که اسمش ناصره پشتم بود سریع پاشدم شلوارمو پوشیدم
گفت خجالت نمیکشین این چه کاریه نمیفهمیدم چی میگم حول شده بودم گفت امیر به زور میخاست منو بکنه شوهر خالم گفت تو دو برابر اونی چجوری میخواست زوری بکنتت تو خودت کونت میخاره دیگه بعدش تا ته کرده تو کونت تازه میگی میخواست بکنه؟…گفتم ببخشید گفت بذار برم به بابات بگم گفتم نه تو رو خدا دیگه از این کارا نمیکنیم دیدم داره با کیرش بازی میکنه ترسیده بودم
شوهر خالم یه ادم هیکلیه ۵۰ سالش بود بدنش پر مو و کلش کچل
گفت شرط داره گفتم شرط چی زیپ شلوار پارچه ای شو باز کرد کیرشو در اورد بیرون یه کیر نیمه شق پر از مو
از پشت سرم گرفت لبمو برد نزدیک کیرش گفت عین دخترا میخوریا بخور ببینم ترسیده بودم کاری نمیکردم کله کیرشو میمالید به لبم گفت یالا بخور گفتم پشمای دور خایش میخورد زیر چونم سر کیرشو داخل لبم جا دادم بوی شامپو میداد با اینکه پر از پشم بود کوچیک بود ولی داشت راست میشد از سرم گرفته بود تا ته جا کرد تو دهنم گفت همشو بخور بعد یه آهههههی کشید
منم میخوردم هر از گاهی تا ته تو دهنم میکرد ۱۵ سانتی میشد گفت اخخخخ چه جنده ای هستی تو بخور برام افرین بعد گفت برگرد برو رو همون گونی منم رفتم اومد پشتم کیرشو گذاشت دم کونم یه فشار داد وزنشو انداخت روم تا ته رفت گفت اخخخ چه بدنی داری یه تف انداخت لای کونم و همچنان میگایید منو پشماش کونمو قلقلک میداد دوس داشتم
یهده دیقه ای منو از کون کرد بعد یه اخخخخخخ گفت و توم ارضا شد کل آبشو ریخت توم گفت پسرم چه خوش سلیقست خوب چیزی میکنه
پاشو لباستو بپوش شورتمو پوشیدم یه دونه زد در کونم
گفت کار دارم باهات کونی خان
اون چند روزی که اونجا بودیم یه بار دیگه هم منو کرد
دوبارم به پسرخالم کون دادم
نوشته: حسین