داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گی با شوهرخاله نامرد

سلام علی هستم ۱۷سالمه داستان از اونجا شروع شد که شوهر خالم یه روز که خونه مادربزرگم بودیم گفت علی بیا بریم باشگاه گفتم باشه وقتی راه افتادیم گفت علی یه سربریم خونمون من برا خالت یه چیزی بردارم گفتم باشه رفتیم دم خونشون گفت تو هم بیا بریم بالا برمیگردیم رفتیم توخونه شلوارشو در اورد رفت دستشویی وقتی برگشت جلو شورتش حسابی باد کرده بود گفت علی عضلات پاهام گرفته بیا یکم ماساژم بده برا باشگاه راحت باشم منم قبول کردم رفتیم تواتاق خواب دراز کشید روی تخت منم رفتم شروع کردم پاهاشو با دستام مالیدن بعد چند دقیقه گفت بلد نیستی بیا بخواب تا یادت بدم بلند شد من دراز شدم اومد ماساژ بده گفت از رو شلوار نمیشه پاشو شلوارتو درار گفتم نه همینجوری خوبه گفت نه پاشو درار تا یادت بدم منم پا شدم شلوارمو دراوردم دراز شدم یه کم پاهامو مالید وهی توضیح میداد اینجوری باید ماساژ بدی بعد گفت حالا برگرد عضلات پشت ران ازهمه جا مهم تره شروع کرد ماساژ دادنو هی اوند بالاتر نزدیک کونم که شداومد نشسن رو پاهام وشروع کرد از بالا گردن وکتف ودستامو مالیدن تو این حین من متوجه شدم کیرش باد کرده و داره فشارش میده به کونم گفتم اقا امین بسه یاد گرفتم گفت نه صبر کن دیگه داشتم میترسیدم یه کم رفت پایینتر وشروع کرو کمرمو مالیدن واومو پایین بدون اینکه چیزی بگه شروع کرد کونمو مالیدن وهی سورتمو میکشیدپایینتر یه دفه دوطرف شورتمو گرفت کشید پایینو دراز کشید روم داشتم سکته میکردم قلبم تندتند میزد سرشو اورد کنار گوشمو گفت علی جان خیلی دوست دارم یه کم باهم حال کنیم من شروع کردم از زیرش بیام بیرون نذاشت سعت گرفته بودم سرخ سده بودمو هیچی نمیگفتم همونطور که دراز شده بود شورتشو داد پایینو کیرشو در اورد گذاشتش چاک کون منو بالا پایین میکرد منم هی میگفتم اقا امین پاشو زشته تورو خدا قبول نکردو کار خودشو میکرد گفت اگه همکاری کنی زودتمومش میکنم چیزی نگفتم دستشودراز کرد از کشو پاتختی کرم در اوردو زد روی کیرشو دوباره گذاشتش چاک کون منو شروع کردفشار دادن متوجه شدم سرکیرش رفت تو داشتم میمردم شروع کردم تکون خوردن گفت اگه تکون بخوری پاره میشی ابروت میره دوباره سر کیرشو دراورد دوباره فشار داد نزدیک ۱۰دقیقه طول کشید تا کیرشو تا اخر جا کردم منم دیگه نا نداشتم شروع کردتلمبه زدن بعد ۵دقیقه ابش اومدوخالیش کرد توکونمو خوابید روم بعدچنددقیقه بلند شد گفت ببخشیدعلی جان اذیت شدی خیلی وقت بود چشمم دنبال کونت بود چیزی نگفتمو لباس پوشیدیمو رفتیم
ادامه دارد…

نوشته: علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها