داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

مریم زن لبنیات فروش

با سلام کامران هستم ۳۸ ساله تحصیلکرده متاهل و ساکن یکی از شهرهای کم جمعیت اصفهان .این ماجرا کاملا واقعیه . بواسطه شغلم کمی شهرت دارم که دوست دارم خیلی راجع بهش توضیح بدم ولی همین قدر بگم که توی ادارات و ارگانها دوستانی دارم که حرف من پیششون بخون داره و کارای ساده و معمول داشته باشم برام حل میکنن و منم اگه دوستان کاری داشته باشن و در توانم باشه بدون چشم داشت حل میکنم . خلاصه که از یه مغازه تولید لبنیات برای خونه خرید داشتم چند سال و چون سرشناس بودم اون زن و شوهر جوان که صاحب اون لبنیاتی بودن بهم احترام زیادی میزاشتن . زن و شوهره حدود ۲۸ تا ۳۰ساله بودن هر دو و خانم صندوقدار دخل بود و شوهرش کارای مغازه را میکرد . از نظر قد و هیکل متوسطم ولی چهره نسبتا خوبی دارم از نظر دوستان و به تمیزی ظاهری اهمیت میدم . یه روز رفتم مغازه اون زوج برای خرید یهو بعد رسیدن منو یه آقایی با مامور همزمان اومد داخل مغازه لبنیاتی و به مامور گفت ایشون کلاهبرداره و مامور از شوهره کارت شناسایی خواست و بعد دستبند کرد و هر چی التماس کردن چیزی نگفت و برد شوهر مریم زن صاحب مغازه را . اون لحظه مریم به من گفت میشه لطفا منو ببرید کلانتری ببینم چی شده و خلاصه اومد جلو نشست پیش من و رفتیم کلانتری ولی راهش ندادن و گفتن فعلا نمیشه و فردا بیاین دادگاه و… خلاصه مریم گریه و از من خواهش که میشه کمک کنین و من زنگ زدم به دو سه تا دوست و آشنا تا یکی را پیدا کردیم و سفارش کرد برم داخل و ماجرا را پرسیدم و گفتن کلاهبرداری کردن و چک بلامحل و مال مردم خوری و باید ببرن تحویل آگاهی بدن شوهر مریم را . خلاصه اومدم بیرون بدون توضیح گفتم برین خونه فردا میارن شوهرتو دادگاه . مریم توی راه برگشتن التماس گریه و خواهش که بگین چی گفتن . تا رسیدیم درب منزل شون گفت مغازه را هول هولی بستم میشه بریم کلید خونه توی مغازه جا مونده و دوباره برگشتیم توی مسیر برگشت مریم دستم را گرفت وقتی روی دنده بود و هوا هم تاریک شده بود خواستم بگم زشته و بده دیدم حالش بده گفتم غیر ارادی هست و بزار آروم بگیره گناه داره بس گریه کرده دلش شکسته و زنگ زد فامیلش که یکیشون گفت هر وقت خوشین با هم به ما نمیگین وقت ناخوشی هم برا ما شر نیارین و فردا برو دادگاه خودت ببین چه کرده شوهرت تا بعد ببینم میشه کمک کرد یا نه و…دلم سوخت برای مریم . رفتیم مغازه کلید خونه را برداشت و دوباره مسیر برگشتن گفت بهم بریم داخل چایی بخورین افتادین زحمت و التماس که بیاین داخل من میترسم تنهایی یه دقه بشینین بعد خواستین برین. رفتیم داخل لباس هاشو فوری عوض کرد و با یه دامن بدون شلوار و یه لباس آستین دار گفت بشینین چایی را درست کنم و زنگ بزنین ببینین میشه دیدش امشب و موضوع پرونده چیه و…نخواستم اذیت بشه گفتم چک مسائل مالی و ایناست فردا سند ببرین یا فیش حقوقی بزارین آزاد میشه شوهرتون . چایی آورد فوری خوردم که برم تا پا شدم اومد جلو یهو و بغلم کرد چند لحظه هنگ کردم ولی دست بهش نزدم و فقط،اون بغلم کرد و گفتم درست میشه و خدا بزرگه و پول مشکله و فردا جابجا میکنین آزادش میکنن و امید دادم بهش خواستم برم ولی مریم رها نمیکرد و یدفه لبش را چسبوند روی لبم و گفت کاش، امشب پیش من میموندی . گفتم نمیشه و باید برم و حقیقتش ترسیدم . گفت امشب خانمت را بغلش،نکنی نمیشه ؟ بمون پیش من میترسم جبران میکنم . دستش را از قصد هم زد به کیرم از رو شلوار هم کونم را فشار داد از روی شلوار و گفت لباست تنگه در بیارش راحت باش . شک کردم نقشه و دردسر باشه مخصوصا اسم کلاهبرداری که توی کلانتری گفتن و ارجاع به آگاهی و هر جور بود عذر خواستم و گفتم انشالا یه فرصت دیگه میام . گفت شمارتو بده و با گوشیش تک زد روی گوشیم و گفت کار داشتم بزنگم؟ گفت چشم بزنگین . به هر زحمتی بود در رفتم از دست مریم . خدایی زن قشنگی بود قد متوسط،چشم و ابرو مشکلی و سبزه خیلی لایت و سینه های ۷۵ و رون و کون خوشفرم . پاهاش را هم چون با دامن جلوم راه رفت دیدم بی مو و تمیز بودن . فردای اونروز طرفای ظهر زنگ زد مریم و گریه گریه که گفتی چک و پول هست حل میشه و ۴۸ ساعت دیگه نوشتن بره آگاهی شوهرم و گفتن کلاهبرداری هم بوده و… خلاصه هر جور بود قطع کردم تماس را و دوباره ساعت ۵ عصر زنگم زد میشه بیاین مغازه ؟پاشدم رفتم و گفت محصولات خراب میشن . میشه کمکم کنین بزاریم توی سردخونه و رفت درب را از داخل بست و گفت مشتری میاد مزاحم میشه و شما را میبینن معذب میشین . بهم گفت ببخشین من لباس کار بپوشم که میخوام کف مغازه و یخچال و سرد خونه و شیرسرد کن و وسایل را بشورم لباسام خیس نشه و یه لحظه توی قسمت پشت ویترین شروع کرد به لباس در آوردن که دیگه تاب نیاوردم و نگاهش کردم خدایی هیکلش بیست بود . یهو گفت بهت نمیاد هیز باشی و دیشب گفتم زن ذلیلی ولی انگار ترس خیلی هم نداری . خندیدم گفتم شما خوشفرم هستی خدایی ماشالا . یدفه گفت فلانی(اسم کوچیکم را گفت) دنیا عوض شده تا بود مرد ها دنبال خانمها بودن الان زنها دنبال مرد ها میفتن و شانس ما مرد ها مثل زنها شدن عشوه میان ناز میکنن و پا نمیدن . گفتم منو میگی گفت نه عمه مم را میگم و شروع کرد به کارای نظافت و شستشو کردن و گفت میشه کمکم کنی و منم کمکش کردم وسط کارا گفت فکر کردی من برای کار شوهرم بهت پیشنهاد دوستی دادم؟ نه اینجور نیست و من و شوهرم هر دوتا ازت خوشمون میومد و هر وقت میومدی راجع بهت بعد رفتن حرف میزدیم که پسر خوبیه . گفتم لطف دارین چیا دیگه گفتین؟ گفت کدوماش را بگم؟ گفتم اون حرف بدهاش را هم بگین . یهو خندید گفت منو شوهرم با هم وقت سکس میگیم چی دوسداریم و شوهرم چند بار اسم شما را آورده حین سکس و گفته دوسداری کیر فلانی بره توی کوس گشادت؟ و منم زن فلانی را که میدونم شوهرم ازش خوشش میاد میگفتم دوسداری زن فلانی بود اونم میکردیش؟ یه دفه حرف عادی رفته بود توی حرف رختخوابی . خندیدم گفتم مگه تو گشادی ؟ گفت نمیدونم شوهرم میگه . گفتم بهت نمیاد گشاد باشی گفت مگه شما دیدی و خندید . بهش،گفتم مریم میشه ببینم ؟ گفت دیشب میشد الان توی مغازه آخه؟ گفتم کاری نمیکنیم فقط ببینم . گفت یه موکت هست بندازینش یه گوشه که کمتر خیسه تا لباس عوض کنم بریم و شما هم ببینش . یه تکه موکت ۱ متری بود نفهمیدم چطور پهن کردم پشت یکی از یخچالها و نشستم روش و دو سه دقه بعد مریم اومد و خواست لباس عوض کنه گفت چشاتو ببند به شوخی و لباس و روپوش کار را در آورد با شورت و سوتین مشکی بود . گفت خوب ببین میخوام بپوشم و یه لحظه سرم را از پشت کردم لای چاک کونش و با شورت بو کردم تکون نمیخورد و سعی میکرد پاهاش را بیشتر باز کنه یکی دو دقه بو کردم شورتش و کوس و کونش را . بوی بدنش و شهوتش و عرقش،که فعالیت کرده بود دوسداشتم . یهو شورت را دادم پایین و شروع کردم سوراخ کونش را لیس زدن و خم میشد که بیشتر بتونم . یهو گفت بزار بشینم دهنت که قشنگ بخوریش و من خوابیدم به کمر و اونم حالت 69 خم شد دهنم و بازش کرد . یه کوس بی موی لیزر شده با چوچوله متوسط و آب شهوتی که ازش میومد و بوی شهوتش که دیونه میکرد آدمو . نصف بدنم روی موکت بود نصفش کف مغازه ولی بس حشری بودیم دوتایی نمیفهمیدیم چیکار بکنیم . یهو تا کوسش را لیس میزدم شلوار منو باز کرد و گفت کیرت کی توی کوس بوده و تا خواستم حرف بزنم از شورت در آوردش و مکید و گفت بهت نمیاد کیرت اینقدر گنده باشه و ساک میزد و همزمان کمر میزد دهنم و میچرخوند کمرش را . حدود یه ربع دوتایی برای هم خوردیم حتی کون منو لیسش زد و تخمام را میمکید محکم و تا حسابی شق شد کیرم گفت تا الان کیر اینقدری توم نرفته و فوری چرخید و نشست روی من و کیرم را کشید لای درز کوسش و گفت بزار خودم جا بدم و کمر بزنم چون زود حالم میاد . سوتین مشکی را باز کرد و کیر هم تو کوسش و ممه ش را کرد دهنم و شروع کرد تلمبه ریز زدن و میگفت دنبال کیر اینجوری بودم ها و جووون جووون میکرد منم سینه ش دهنم و دستم لای کونش سوراخ کونش را انگشت میکردم جوری که تا ته کیرم را بتونم فرو کنم . حدود ده قه که شد گفت خسته شدم تو بکن و منم داگی روی موکت نشوندمش و کونش را لیس زدم و بازش کردم و کیرم را تا دسته یه نفس کردم کوسش داد میزد جر بده منو عجب کیری خوش بحال … چون توی مغازه بودیم خواهش میکردم یواش یواشتر و دستم را بردم همزمان با تلمبه داگی چوچولش را مالیدم و افتاد التماس نه نه نه آب کوس میاد زود ولی ولش نکردم یهو انگار برق گرفتش و پاهاش را چسبوند بهم و التماس ولی ولش نکردم و ادامه دادم تا بی حال شد ولو شد رو موکت به شکم . منم بازش کردم کون بی مو تمیزش را و یه توف قلمبه زدم دم سوراخ کونش و گفتم مریم بزار بکنم کون زود میاد اول گفت نه ولی انگشت کردم کونش خواهش کردم و قول دادم گفت باشه فقط،یواش و منم سر کیرم را کردم کونش که باز شده بود و لیز دادم رفت تا تهشو گفت همشو نکن ولی دیگه رفته بود تا تهش و تند تند تلمبه زدم خواست نزاره ولی زیرم گیر بود و نگهشداشتم و گفتم بزار بریزم کونت آب کیرم را و تا شل کرد تا ته کردم و ریختم تو کونش و ناله و التماس و بوس و عشقبازی . تا پا شد دنبال دستمال و جمع کردن بساط و … گفت من گشاد بودم؟ گفتم نه وقتی حشری میشی جا باز میکنی و خندیدیم . خلاصه مریم شب هم منو برد خونشون و حمام کردیم و باز کردیم حسابی و خدایی فهمیدم حس داره بهم . ۲ روزی که شوهرش نبود ۶ بار روی همدیگه رفتیم و بعد ۲ روز کمک کردم شوهرش با قید فیش حقوقی آزاد بشه و پیگیر کاراش بودم . جلوی خودم به شوهرش گفت تا تو نبودی فلانی خیلی کمک کرد و نبودت را جبران کرد . شوهره هم گفت دستش درد نکنه ایشالا جبران میکنم . خلاصه دوستی ما ۳ نفره شده بود . علنی جلوی شوهرش نمیرفتیم بیایم ولی توی چت ها میگفت شوهرم میدونه با هم دوستیم ولی نمیدونه منو تو میکنیم با هم و سلام میرسونه . دوستی ما مدت ها ادامه داشت و ماجرای دادگاهشون را هم با وکیل خوب از دوستام کمک کردیم حل شد بعد ۱ سال ولی مریم ول کن من نبوده و نیست و میاد گاهی بریم کارش را بسازم و میگه به شوهرم میگم میرم سر به چند تا دوست و فامیل بزنم و تو را هم گفتم دوستم هستی و گفته فلانی پسر خوبیه مراقب باشین فقط،کسی با هم نبینه شما را فکر بدی بکنه . ایشالا فرصت شد باز هم از ماجراها که با مریم و دوستش راضیه پیش اومد میگم . موفق باشید

نوشته: کامران

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها