داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاله جون آماده باش 8

بالاخره  مهمونی تموم شد و  همه شون طوری همت کردن که خونه شد مثل اول . یکی دو نفر می خواستن شبو پیش خاله آزی بمونن که اون به یه بهونه ای اونا رو رد کرد . این حرکات آزیتا بیشتر منو وادار میرکرد به این که فکر کنم احتمال داره که اون شیفته من شده باشه . ولی حرکاتش طوری بود که حرصمو در می آورد . یعنی اونم از اوناییه که اسیر داستانها و فیلمهای سکسی شده . اون قدیما هزاران سال پیش از دواج با خاله خیلی مد بود . ولی حالا دیگه این کار امر نا پسندیه . وقتی به اندام آزی فکر می کردم کیرم شق می شد با اون سینه های درشتی که فکر کنم   می شد .. دلم می خواست میفتادم رو اون سینه  ها و اون قدر میکشون می زدم تا بالاخره از اونا شیر در می آوردم . آخ خاله آزی . یعنی می تونم تا ته کیرمو بکنم توی کست ; نصفشو هم بکنم توی کونت . باید منتظر بمونم و ببینم که چی میشه . . گذاشتم زنا برن و بعد فیلممو بازی کنم . انگار نه انگار که اتفاقی افتاده . شروع کرد به حرف زدن . 
-چه روز خسته کننده ای بوده ! ولی خیلی خوش گذشت . به توچی وحید
-البته اگه بعضی ها گذاشته باشن
 -دوباره شروع نکن . مقصر خودت بودی که با فرنگیس خلوت کردی .
 -اگه من بخوام  برم خونه شون و با هاش حال کنم چی ; اون وقت تا اون جا هم تو با من میای ;
 -وحید این چه طرز حرف زدنه ; می دونم تو جدی نمیگی . تو فقط اینا رو داری به من میگی که منو عصبی کنی .
 -یادت رفت منو از خونه ات بیرون کردی و گفنتی که نمی خوای این جا بمونی ; من الان می خوام برم .
-تو این قدر بی وجدان نیستی که خاله ات رو ول کنی و. تنها بذاری .
 -بگو بی غیرت . به من بگو بی غیرت ..
-منو ببخش عزیزم . تو حداقل چند دقیقه پیش به من می گفتی که من دو تا از این دخترا رو پیش خودم نگه می داشتم و می نشستم با هم حرف می زدیم .
-حالا که همه چی تموم شد .. اگه دوست داری تو برو خونه مامانم .. من این جا می مونم .
 -یعنی چه اون نمیگه چه خبر شده ; حالا قهر نکن . ببین خاله اتم . شش سال ازت بزرگترم .
خودشو رسوند به من و بازم بهم چسبید . دستشو دور گردنم حلقه زرد .  لباش رو صورتم قرار گرفت و از اون جا لباشو رو لبای من قرار داد . حرکتی غیر منتظره .. اصلا باورم نمی شد . اون وقتا که بچه بودم تا اوایل دبستان چند بار لبامو بوسیده بود ولی بعد از بلوغ حداقل از دبیرستان به بعدشو یادم نمیومد که همچین کاری کرده باشه . بوی اونو به خوبی حس می کردم . دلم می خواست همون جا لختش می کردم . تر تیبشو می دادم . ولی هنوز خیلی چیزا برام ثابت شده نبود و تازه این  اون بود که داشت نازمو می کشید .
-وحید تو خاله جونتو دوست داری ;
-معلومه ..
 -تا چه حد ..
 – تا به اون حدی که اگه ببینم یه بچه پررویی مث منوچ می خواد بهش نگاه بد داشته باشه حالشو می گیرم .
-منم دوستت دارم .  من خیلی خسته ام تو خوابت نگرفته ; .. خیلی خفه ام . بدنم بد بو نیست  . ولی احساس خفگی می کنم . کولرو هم رو درجه کم می ذارم که سردمون نشه .
کولر از تخت خواب فاصله زیادی داشت و اگرم درجه اش رو کم تنظیم می شد اتاق معتدل می شد ..  لحظاتی بعد اونو دیدم که با یه شورت و سوتین اومده سمت من .. 
-امشب می خوام راحت بخوابم . خیلی خسته ام . یه وقتی چش چرونی نکنی شیطون . به من میگن خاله و به تو میگن خواهر زاده . می دونی عزیز ;
 -نمی دونم آزی جون تو داری با من شوخی می کنی یا این که جدی میگی ;
-به حساب شوخی بذار . تو هم راحت باش . این قدر به خودت  سخت نگیر .
راستش من با این که هنوز شلوار پام بود کیرم شق شده بود اگه می خواستم درش بیارم و با شورت یا شلوارک باشم که خیلی ضایع می شد . یه ملافه ای انداخت روش .. منم سریع لباسامو در آوردم  از اون جایی که شلوارکمو پیدا نکردم شورت پام کردم . و رفتم زیر یه ملافه دیگه .. این که کنار خاله ام بخوابم مسئله عجیبی نبود . بار ها و بار ها پیشش خوابیده بودم . و این که اون تا حدودی هم راحت باشه قبلا هم از این کارا کرده بود ولی نه تا به این حد و منم این جوری نبودم . چشامو گذاشته بودم رو هم . با این تصور که تن لخت اونو در آغوشم دارم حس کردم که کیرم داره شق میشه و شد . دیگه به آخرش رسید . شمد مثل یه کوه بالا اومده بود . مجبور شدم به دمر بیفتم که متوجه شق شدن کیرم نشه . …. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها