داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

شیما همسایه روبرویی (۱)

سلام
اسم من ساسان هستش من ۲۳ سالمه و دانشجو هستم.
که الان به خاطر کرونا دانشگاه نمیرم‌ و تو خونه هستم.آدم بسیار
معمولی هستم از نظر ظاهری قدم ۱۷۳ وزنم ۶۲ کیلو هست قیافه متوسط رو به پایین دارم‌ وکلا بگم‌که دختر زیاد محلم نمیزارن خودمم آدم حجالتی هستم و خیلی با دخترا رابطه ندارم‌ اما خوب مثل هر آدم دیگه نیاز جنسی دارم اونم از نوع شدید .
روبروی خونه ما یه ساختمون ۴ طبقه هست که برای یه خونواده ۵ نفرس که خودشون تو طبقه سوم زندگی میکنن که سه تا دختر دارن. در موررد دخترا بگم که دخترای خوشکلی هستن و کوچک ترینشون ۳ سال از من بزگتر و اسمش شیما س.
شیما دختر شیرین وتقریبا تپلی هستش وقدش حدود ۱۶۰ هست وقتای بود که شیما برای رخت پهن کردن میومد تو تراز و روسری نداشت اما لباساش تقریبا پوشیده بود فقط قسمت گردن و سینه یکم باز بو که همون منو دیونه میکنه انقدر پوستش سفید وشفاف بود که نمیتونستم چشم ازش ش بردارم با وجود اینکه فاصله هم نزدیک نبود . با خودم فکر میکردم چه حالی داره که او گردن سفید وشیرینش رو با اون ممه های گردش لیس بزنم و زبونم توی دهنش بچرخونم و زبونشو میک بزنم. اما چه سود که نه عرضه اش داشتم نه موقعیتش رو .
گذشت تا اینکه یه روز با‌ پسر دایی شیما که از دوستان من بود رفتیم بیرون و توی گپ وگفت و چرت وپرت کردن گفت نوتیفیکیشن های گوشیم خاموش شده و بلد نیستم درستش کنم وگفت یه نگا کن ببین میتونی درستش کنی. تو این فاصله که حرف زد و گوشیش و داد به من تو فکر این بودم اگه شماره شیما تو گوشیش باشه ورش دارم وبعد شاید یه کس نصیبم بشه .
گفتم کاری نداره الان با تنظیمات گوشی خودم مقایسه اش میکنم حل میشه تو این مدت که اون بنده خدا فکر میکرد گوشی رو درست میکنم شماره رو ورداشتم و البته گوشی پویان رو هم درست کردم.
بعدش به صورت ناشناس بهش پیام دادم که من میشناسمت و تو هوش از سرم پروندی ممنون میشم اگه با هم در تماس باشیم اونم گفت من که تو رو نمشناسم از این جور حرفا به هر حال یه مدتی همین جوری گذشت تا این که فهمیدم جمعه قرار کسی خونه نباشه به سرم زد که یه کار اساسی بکنم و تو طول هفته ب شیما پیام دادم و از نیاز آدم ها به همدیگه بعدش بحث رو بردم سمت نیاز جنسی و اوضاع بد برای ازدواج و از این جو حرفا تا پنج شنبه که وقتش بود خودم معرفی کنم چون جواب های طول هفته نشون میداد که اونم مخواد سکس کنه بعدش گفتم که من مهردادم و خیلی سخته که هر روز ببینمت و دوری تو تحمل کن بیا
فردا شب تا عقد هامونو خالی کنیم این همه محدودیت چیزی جز این کار نزاشته برامون. بعد یه نیم ساعت گفت باشه میام.
وای عجب حال نابی داشتم فکر این که قراره چی بشه داشت دیونم میکرد.
تو روز جمع به سر و وضعم رسیدم و کار ها رو با هم هماهنگ کردیم و قرار شرد بعد این که خونوادش خوابیدن دزدکی بزنه بیرون
و خلاصه ساعت ۲ شب بود که پیام داد دارم میام منم رفتم تا درو بازکنم خوشبختانه کوچه ما خلوته و تقریبا بدون هیچ مزاحمی اومدیم تو تو ترسو نگرانی بودیم اولش بعدش به خودم اومدم دیدم یه دختر برای سکس با من‌از خونه زده بیرون و الان چه نفسهای بلند و سکسی میکشه مانتوشو باز کردم تا بالا و پایین رفتن اون سینه سفید ونازنین رو ببینم وقتی داشت نفس میکشید خدا کنه دیدن اون صحنه نصیب همه بشه بعد نگاش کردم دیدم با خجالتی لبخند میزنه گفتم با برای همین این همه ترس رو پشت سر گذاشتیم راحت باش هر کاری میخوای بکن اونم مانتوشو دراورد و گفت راس میگی.
سایز سینه هاش ۷۵ بود و خیلی نرم به نظر میر سید یه سارافون بلند قرمز پوشیده بود خیلی خوشحال بودم داشتم اون گردن سفید رو از نزدیک میدیدم رفتم سمت گردنش ارووم بوسیدمش و لبمو اروم روی گردنش کشیدم رفتم سمت سینه های خوشکلش با دستام سینه هاشو بالا اوردم طوری که از تو لباس زده بود بیرون
نرمی سینه هاش و لطافت پوستش واقعا معدکه بود و اون بوی تن زنانه که ادم و مست می کرد یه دل سیر لیس زدم و سرم و ورداشتم تو این مدت فقط صدای نفس کشیدن تند شنیده می شد
دیدم چشماشو بسته و تند تند داره نفس می کشه که منظره واقا زیبای بود با دستام صورتشو گردش گرفتم شهوت سرار وجودم رو گرفته بود لبمو چسبوندم به لباش گرمای نفس هاش هیچ وقت یادم نمیره چند بار اروم لباشو بوسیدم و بعد لب پاینشو گاز گرفم و کردم تو دهنم و بعدش میک زدم حس صاف بودن و گرم بودن و نرم بودن وشیرن بودن داشت که نمیشه توصیفش کرد بعدش به سختی تونستم حرف بزنم اخه شهوتی بودم و توانایی حرف زدن نداشتم بهش گفتم زبونتو بکش بیرون میخوام میک بزنم تازه چشماشو بار کرد وای یه سوپرایز دیگه چشمای سیاه گرد و درشت
که به تنهای خانمانسوز بود زبون شو کشید بیرون بهش گفتم زبونتو دور لبات بچرخون اونم این کار رو کرد خوب لوندی بلد بود بعدش انگشتشو با دندوناش به ارومی گاز گرفت این کار منو دیونه میکنه فورا زبونمو کردم تو دهنش و چرخ میدادم وای چه حالی داد
بعدش زبونشو دراورد و من میک زدن زبون میک زدن خیلی فاز میده
هر دو حسابی خیس شده بودیم من دوست ندارم زن کاملا لخت ببینم اما دوست داشتم اون بدن سفید و‌پست لطیف رو در آغوش بگیرم بهش گفتم لخت شه منم لخت شدم و فقط شورت پام بود
بدنش زیاد خوب نبود اما سفید بود و باحال بود بهش گفتم بیا شورتمو درار اونم با لوندی کامل اومد جلو و یه لب گرفت و دستش گذاشت رو کیرم گفت میخوای بخورمش منم از خدا خواسته گفتم
نوش جونت رفت پایین و شورتو کشید پایین عاشق نگاه کردن از بالا به او چشمای خوشگلش بودم که کیرمو تو دست تبلش گرفت بود و نگام میکرد بعد زبونش روی سر کیرم کشید که برق از سرم پرید یه بار نگاش کردم خندید و دوباره همون کارو کرد منم تو با زبون اون ابم یه متر پرید بیرون و ارضا شدم یا خودمونی تر آبم اومد و پاهام سست شد.
این شب رویایی ادامه داشت برای این که طولانی نشه تو قسمت دوم که بخش سکسی ش بیشتره ادامه رو مینویسم.

نوشته: Mehrdad999

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها