داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن کس شیما

خب دوستان امیدوارم خوشتون بیاد
داستان های قبلش طولانیه خلاصه کنم براتون
من ۲۴ سالمه از کرج
ماجرا از جای شروع شد که دوتا از همکار های من که زن و شوهر بودن طلاق گرفتن و هر کدوم توی خونه جدا زندگی میکردن از همون موقع من ی جرقه تو ذهنم خورد
که رفتم سراغ شیما زنی که طلاق گرفت بود
از شیما بگم ی دختر قد متوسط سینه های خیلی بزرگ باسن بزرگ لب های که مادرزادی برجسته بودن و ی دختر جنوب کشوری داغ و درجه یک
پوست برنزه و مژه های کاشت
خلاصه کنم توی کار من خیلی بهش نزدیک شده بودم و از رابطه گذشتش می‌پرسیدم و باهم همه جوره خوب بودیم و ی روز پیشنهاد رستوران داد که نشد بریم منم میلی نداشتم برم رستوران خرج کنم بعد چند وقت بحث مشروب پیش اومد و حرف زدم گفت که من فقط شراب میخورم و عرق نمی‌خورم اینا خلاصه من ی شراب جور کردم رفتیم خوردیم باهم ولی کم خوردش برگشتیم تا جلوی در خونش که نزدیک شرکت بود رسوندم و برگشتم خونه
بعد چند وقت با دوستام اهر شب بیرون بودم دیدم داره زنگ میزنه جواب بدادم گفت اگه نزدیکی بیا بریم بیرون رفیقم رو پیچوندم و رفتم دنبالش گفت ی جای بریم پلیس نباشه گفتم چرا گفت عرق آوردم گفتم توکه نمیخوردی گفت نه این خوب بوده و اینا
منم خیابون های کرج رو شروع کردم متر کردن و پشت فرمون خوردن
از خودم بگم قد ۱۸۳ هیکل آنچنانی ندارم ولی لاغر نیستم همیشه خوش پوش و خوش بو بودم و هستم ی ماشین هم با بد بختی خریدم ۲۰۶ مشکی
خلاصه خیابون هارو متر کردیم و خوردیم تا رسید به پیک پنجم شیشم خودش ساقی شده بود چون من پشت فرمون بودم
اون می‌ریخت من میریختم زمین خودش میخورد تا پیک دهم اینا دیدم حالش بد شده خودش گفت منو برسون خونه رسوندم خونه تا بالا رسوندمش گفتم الان وقتشه با پر رویی رفتم تو خونه و درو بسم کمک کردم بره سر جاش بخوابه و شروع کردم ماساژ داد سر و شکم که می‌گفت حالم بده میگفتم بخوابی خوب میشه گفتم پاشو مانتو رو در بیار راحت بخوابی دیدم مسته حالیش نیست دکمه هارو باز کردم خودش پاشد درآورد مانتو شو منم به مالیدن ادامه دادم بعد کار حدود ۵ زده بودیم بیرون و ساعت ۹ اومده بودیم خونه من تا ساعت ۱۱ نیم فقط داشتم ماساژ میدادم و میمالیدم
دیگه خسته شده بودم به روز تا اینجا تحمل کردم از طرفی هم چون حالش بد بود حال نمی‌داد بهم که دیدم نه حالش خوب شده ادا در میاره بمالمش شروع کردم شکم و مالیدن بای دست شکم با ی دست سینه هاشو میمالیدم بالا سرش نشسته بودم و دستم رو فشار دادم یکم رفت زیر شلوار شکمش رو داد داخل که دستم راحت بره تو منم دیگه کامل خیالم راحت شد بود و شروع کردم بالادادن تاپ مشکی که پوشیده بود بالا دادم و سوتین مشکی تنش بود سینه هاشو بزرگ و ۸۵ واقعی بود نمیشد سویین رو در بیارم اونم دادم بالا و شروع کردم خوردن سینه هاشو با ی دستمم دکمه های شلوارش رو میخواستم باز کنم هرکاری کردم نشد دیدم خودش کمکم کرد
وقتی کمک کرد بیخیال سینه ها شدم پاشدم شلپارو کشیدم پایین و کامل از پاش درآوردم شورت مشکی خوشگل پاش بود خواستم بکشم پایین دیدم بعله خیس خیس انگار انداختی تو تشت آب
چقدر خیس بود کس این طوری ندیده بودم چقدر داغ بود این شیما سینه هاشو خوردم و کیرمو آروم میمالیدم رو کسش صدای شیما در اومده بود اروم ناله میکرد تکون نمی‌خورد انگار که دارم جنازه میکنم فقط ناله میکرد منم تو نکردم و فقط مالیدم در کسش که خودش کیرمو گرفت و اروم آروم حل داد داخل وااای چه لذتی داشت کردن کس شیما آروم آروم جلو عقب میکردم و اروم آروم صدای شیما داشت بیشتر میشد اونقدری خیس شده بود که هیچی لازم نبود برای کردنش تند تند تلمبه میزدم و سینه هاشو میخوردم چه سینه هایی داشت بزرگ و دوست داشتنی میخوردم و صدای شیما پیچیده بود توی خونه شروع کردم لب گرفتن ازش مثل وحشی ها ازم لب میگرفت گفتم شما کردمت بالاخره جنده خودم شدی هر روز باید بدی بکنمت فقط اه و ناله میکرد منم تلمبه هارو سریع تر میکردم کم مونده بود آبم بیاد دیدم شیما لرزید و منو محکم به خوش فشار داد تلمبه هارو سریع تر کردم آبم داشت میومد کشیدم بیرون دلم نمیومد از سینه هاش بگذرم گذشتم لای سینه هاشو تلمبه میزدم آبم با فشار از لای سینه هاش میپاچید روی صورتش کمرم خالی خالی شده بود شیما انگار از بی‌حالی بیهوش شده بود دلم نمیومد بگذرم از کصش
ی شب بود شاید دیگه پیش نمی‌یومد
به زور کیرمو با مالومدن به صورتش و کونش و بلند کردم و دوباره کردم تو کسش تلمبه هام شروع شد ابم نمیمود ۱۰ دقیقه ای فقط داشتم تلبمبه میزدم صدای شیما دوباره در اومده بود داشت حال میکرد به حرف اومده بود و یخش باز شده بود بکن آرش بکن آرش این کص مال توعه بکن بکن داد میزد بکن آرش محکم تر
صداش و حرفاش حشری میکرد منو تلمبه هام سنگین شده بود محکم می کوبیدم تو کثش کیرم تا ته ته تو کسش بود و آه و ناله شیما همه جارو گرفته بود دستامو گذاشته بودم دوطرفه شکمش محکم تلمبه میزدم
اونقدر زدم تا ارضا شد برای بار دوم آبش اومد کل دشک کامل خیس شده بود کامل کامل خیس بود ولی من مونده بود ارضا بشم تا الان بعد ی سکس چند ثانیه بعد ارضا شدن دوباره شروع نکرده بودم کردن رو چرخوندمش از باسن به اون بزرگی شیما نمیشد گذشت میخواستم از پ
پشت بزارم توی کس نازش ولی یحو چشمم افتاد به ی سوراخ ناز و خیس شده از آب کس یکم تیره ولی تنگ معلوم بود تا الان کون نداده یکم از آب کس خودش رو مالیدم روی سوراخ نازش شروع کردم با شصتم فشار دادن هم زمان کصش رو میکردم و تلمبه میزدم یکم که گذشت شصتم راحت می‌رفت و میومد کیرم رو کشیدم بیرون گذاشتم دم سوراخ کونش که شیما ی تکون خورد و گفت نه آرش خواهش میکنم خواستم سر کیرم رو بکنم تو کونش که بازم نزاشت و تکون خورد به انگشت کردن کردن کسش اکتفا کردم و هی میکردم تو کسش هی کامل در میاوردم از اول میکردم تو کسش صداش کل خونه رو برداشته بود می‌گفت بکن حرومزاده بکن دیگه چرا این طوری می‌کنی بکن تو کسم بکن منم به این کار ادامه دادم یکی دوباری کردم تو کسش کامل در آوردم تنظیم کردم روی سوراخ کونش محکم هرچی زور داشتم زدم و کیرم ی تنه تا ته ته تو سوراخش جا دادم داد شیما ی طوری بود که گفتم همه همسایه ها الان میان
یکم کیرمو کشیدم بیرون دوباره تا ته کردم تو کونش شیما هی تکون میخورد منم محکم چسبیده بودم بهش نمیزاشتم کیرم در بیاد یکم عقب جلو کردم و هی عقب جلو کردم تا شیما آروم شد دیدم چشماش اشکین ولی احمیت ندادم تلمبه زدم و وای چه حالی میداد چه کونی داشت چه باسنی داشت باهام که میخورد به باسنش ابم میخواست با فشار بیاد بیرون تلبمه هامو سنگین کردمو پامو محکم می کوبیدم به باسنش درد شیما خوب شده بود داشت حال میکرد زدم زدم زدم دیدم داره ابم میاد محکم زدم تو کون شیما آخرین تلمبه رو لای کونشو وا کردم و تا هرجا جا داشت کردم تو کونش و تمام ابم توش خالی کردم دیگه واقعا جون نداشتم ساعت ۲ نیم بود ساعت ۷ باید میرفتم شرکت یکم روش خوابیدم تا صبح بغل همدیگه بودیم …

نوشته: آرش

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها