داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دست های آلوده

گاهی انسان تمایل دارد یک خیابان را نابود کند،شایدم چند آهنگ و یا هرچیزی که خاطره ای دورافتاده را که پس از ده سال ناگهان روشن می کند،
کرج_بلوار ماهان_آذر ماه ۱۳۹۰
از بارون بدم میاد،اما الان چقدر خوبه چون کسی اشکامو نمیبینه یا لااقل من اینجوری فکر میکنم،وسط بلوار از پارک خانواده به سمت طالقانی، یک گوشی k800 شکلاتی که هنذفریش مسئول انتقال آهنگ سرده دستام از افشین آذری،آخه دوس داشت اینو،دفعه اول گفتم چیه آخه این آهنگ همش غمه لعنتی،می گفت نه بذار بلوتوث کنم برات شاید یک روزی به دردت خورد،گفتم تا تو هستی منو غم!!!حالا نیست و منو غم…
خدایا سرده این پایین اگه میشه از اون بالا نگام کن…لعنت بهت.
یکسال قبل…
من بودمو درس،بازی،مطالعه تاریخ کلا همین،عشق رزیدنت اویل،باهاش بزرگ شدم،از تاریخ و اویل هرچی میخوای بپرس تا بگم ولی دختر!!! شرمنده نمیشناسم،نهایت شیطنتم یک cd پر خش که زیر فرش قایم بود که روایت پورن فرانسوی تو ساحل بود،هر وقت پر میشدم با اون خالیش میکردم.
یه سعید بود یه من،اون دوس دختر داشت روشا از دبیرستان شرافت با یه گله رفیق وحشی…خدایی میترسیدم نسل ما جوونا رفت سمت محو شدن شرم و بیدار شدن شهوت،حالا عشق چی شد؟!همراهم باشید.
_۱۹ دی ماه ۱۳۸۹
ها چیه؟
بیا پارک بدو
خوابم میاد لعنتی تا صبح پای کامپیوتر بودم منو بیخیال
بیا روشا با دوستاش میان تو هم باش
من بادیگاردتم؟
خفه بابا،بیا
بترکی،اوکی نیم ساعت دیگه سمت آلاچیق…
چند تا دختر با فرم سرمه ای کنار سعید دارن میان،چقدر سختمه نگاشون کنم، نزدیکم شدن غیر از روشا که منو می‌شناخت بقیه سلام بلد نبودن، ناگهان از وسط اون جمع هفت نفره یه نفر بقیه رو کنار زد رو به روی من…سلام عرض شد.
سلام…!
رفتن.
منو سعید قدم زنان رفتیم سمت نبوت،
چقدر تو فکری،کم حرف نبودیا،انقدر اویل زدی به بدن که الان یه پا زامبی شدی،
سعید من می‌خوام با اون دختره حرف بزنم.
نه بابا تو جز زامبیا و من مخاطب دیگم لازم داری؟
…(سکوت)…
حله دو سوت آمارشو از روشا میگیرم.
جداشیم و رفتم خونه،دو خیابان قبل پارک،کوچه ماندانا.
رفتم رو تخت،نیم ساعت میخکوب سقف بودم،چمه؟!
یهو I am calling you
گوشیم زنگ خورد.۰۹۳۶…
این کیه؟
بفرمایید؟
سلام…شما میخواستین با من حرف بزنید؟
س…ل…ا…م
ب…ل…ه
من…م.ن…من
??چقدر من من میکنید،بذار من بگم من مریمم.
فرداش قرار اول صحبت و صحبت
Sms بازی
قرار پشت قرار
پیچوندن کلاسام و کلاساش.
اویل چیه خودم یه پا زامبی عاشقم بریم پارک شرافت تا زنگ دبیرستان بخوره.
ته یه کوچه لب گرفتیم،ساعت ها نفسمو بو میکردم تا بو رژ لبشو استشمام کنم.
تک فرزند بودمو خانواده نظامی و قضایی، تنها بودن عادتم بود،اعتماد جذب کردن هم مهارتم.
آمد خونه،دفعه اول نشد.
دفعه دوم لب بازی که طولانی شد منم یهو حریص شدم،کم کم رفتم سمت سینه هاش، میمالوندم، از رو اون فرم سرمه ای،شهامتم رفت بالا دکمه ها… تاپ…سوتین…ممه های کوچیک نوک قهوه ای،کافی بود تا نیم ساعت درگیر بشم،فقط چشاشو بسته بود و ناله های یواش از دهن بستش در می رفت.
عاشق شدم…به همین راحتی… من اینو می‌خوام.
به خواهرش گفتم به سعید گفتم. یا مریم یا هیچکس.
سکس اول…
باکرگی هم عالمی داره. طرفدار فوتبال بودم و سعی می کردم همه بازی ها رو برم استادیوم،
دربی بود.
مریم بریم خونه تا قبل بازی یکم خوش بگذرونیم،
زهرا باهامه.
بگو بیاد،
زهرا تو حال ما تو اتاق.
لب بازی،لب بازی،آمپرامون رفت بالا گردنشو میخوردم،تیشرتشو درآوردم،سوتین نداشت، با زبون از تمام جهات با سینش بازی می‌کردم، پایینو فقط مالونده بودم تا قبلش، شلوارشو درآوردم یکم روناشو بوس کردم ، شورتشو کشیدم پایین کسشو میمالوندم، به خودش می‌پیچید،بعد از ده دقیقه تلاش من ارضا شد، قرار نبود ولی ناگهان برگردوندمش،برگشت و نگامم نکرد،
زهرا صدام زد،
بیا بازی شروع شده
…(به درک)…
شنیده بودم باید چیکار کنم، کرمو برداشتمو،یه انگشتی،دو انگشتی
یواش سر کیرمو گذاشتم و آروم فشار دادم،جیغش درامد،اما نمیگفت بسه، کم کم جا باز کرد و…عجب لذتی…روش خوابیده بودمو بعد از نهایت دو دقیقه ارضا شدم و عین جنازه افتادم کنارش، بیاید دیگه استقلال گل زد…
ووووووولش بابا…
عاشق بودم عاشق تر شدم. سکس شد عادت حتی تو موقع عادت ماهانش، خونمون انباریمون،خونشون، حتی یه کوچولو تو نمازخونه پارک خانواده. اما کم کم شد تکراری کم کم دیگه عادی شد،
بهونه گرفتم و کات چون یه هفته بود تو کف رفیقش بودم، داف ترین دختر شرافت.
رابطه اونو با دوس پسرش به نامردی تمام بهم زدم،مریمو با پست فطرتی تمام شکوندم،مینا رفیقشم زدم،بعدی بعدی،بعدی
آبان ۱۳۹۰
من کی هستم؟یه افسرده که سه ماهه نمیدونه چی میخواد،سه ماهه گوشیم رو حالت هواپیماست فقط برای استفاده موزیک…
سه ماهه از سعید و بچه ها خبر ندارم، سه ماهه نمی‌خوام حتی خودارضایی کنم چه برسه دختر،من هنوز عاشقم؟؟؟ عاشق مریم.
جوونی بود یا خریت اون دختر نازنینو چجوری از دست دادم؟؟؟
دیدن عکسا و گریه فایده نداره، گوشی رو حالت نرمال زنگ به مریم…
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد.
وای نه وای نه
میومد تو پارک گریه میکرد می‌گفت نکن این کارو من بدونه تو میمیرم لعنتی،
منه کفتار مگه حالیم بود…
حالا این گریه منه که بند نمیاد.
اشکال ندارد پیداش میکنم.
مخاطبین.روشا.تماس
سلام آجی خوبی؟آجی مریم خطشو عوض کرده؟شماره جدیدشو می‌خوام.
صبح بخیر شازده،چشم فقط اول آدرس جدیدشونو میدم بعد شمارشو چون برگشتن شهرشون یاسوج،
ای وای.اشکال نداره حله بده
یاسوج_شریف آباد_قبرستان یاسوج، شماره ۱۵بخش خانوادگی مهدویان.
قطع کرد.
عصبانیه یه دری وری گفت،شماره مرجان،تماس
خبر نداری مریم فوت کرده،جنازشم بردن یاسوج.
دروغه دروغه دروغه
رفتم یاسوج ، دربست قبرستون، قبر خانوادگی مهدویان،یکی تازست
مریم مهدویان
آفریده ۷۲/۱۱/۲
آرمیده ۹۰/۷/۱۶
برگشتم،مات،مبهوت گیج،روانی فقط تو یک هفته سه تا حمله عصبی پنیک، تو پارک تو پاتوق،در حال تجربه اولین نخ سیگار.سعید نشست کنارم،
چهار ماه نبودی،هرچی در خونت امدم، یه بار بابات جواب داد گفت نیستی گفتم واجبه گفت نیستی گفتم کجاست گفت نیستی،یه روز که مریم تو رو با مینا تو آزادگان میبینه،شوک میشه حواسش نبوده از خیابان بی دقت رد میشه یه سمندیه میزنه بهش،خونریزی شدید داخلی،دکترا به خانوادش و ما رسوندن که تا شب دووم میاره،بیمارستان مدنی بودیما،کنارت،اولین نفر مادرش میره تو اتاق تا با بچش خداحافظی کنی تو چند ساعت آخر عمرش که میگه به من بگن تو رو پیدا کنم،گشتم نبودی پسر،دست خالی برگشتم،نمیتونست بنویسه اون گفت من ضبط کردم این گوشیم فایل ۰۰۳۴ گوش کن.تنهات میذارم،
سل…ام عز.یز.م
سل.ا.م عش…ق من
کاش می…شد آخ…ر.ین تص…و.یرم از ا.ین دن…یا. کث…افت تص…ویر پاک تو بود . یه چیزی ب…هت می…گم زند…گی من… من…تو…ر…و…پس بقیش…!!!
سعید لعنتی بقیش،
بقیشو رفتی اون دنیا ازش بپرس،این آخرین حرف منو توه فقط به خاطر مریم دیگه نمیشناسمت.خداحافظ
من چیکار کردم، منه لعنتی منه بی ناموس
شوکه شوک رفتم وسط بلوار ماهان زیره بارون سنگین پاییزی آهنگ افشین آذری،راست گفت تصویرم پاکه ولی دستام آلودس…

نوشته: NEMESIS

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها