سلام…اسمم سحره.20سال سن دارم.قدم170ووزنم 55…ازخودم بگم که ادمی نیستم که دلم خواسته باشه با همه سکس رو تجربه کنم…من فقط با یک نفر سکس داشتمو دارم اونم عشقم امیره…منو امیر خیلی با هم سکس داشتیم.اما هیچوقت سکس کامل نداشتیم.بارها ازش خواستم پردمو بزنه اما خودش نخواسته…خلاصه سرتون رو درد نیارم…این یکی از خاطره های سکسی منو امیره…
طبق روزهای معمول رفتم دانشگاه…کلاسم برگزارنشد…با امیر قرارگذاشتم…با ماشینش اومد دنبالم…همینجوری داشتیم توی شهر دورمیزدیم که گفت سحر؟دلم بدجوری حوس کرده…امیرکوچولو خیلی الان بت نیاز داره…منم اینجورموقه ها فقط سکوت میکنم…نگاش کردم یهو اومد سمتم لباشو گذاشت رو لبام و لب گرفتیم…زبونش رو تودهنم میچرخوند ولب پایینمو گاز میگرفت مک میزد…دست اخر لباشو برداشت گفت بریم خونه؟منم قبول کردم…رفتیم خونه ابجیش رویا…کلید گرفتیم رفیتم…
همین ک رفتیم داخل در رو بست بغلم کرد فشارم داد…جونم داشت درمیومد…بعد لبشو گذاشت رو لبم همینجور داشت لب میگرفت…منم خیلی حشری شده بودم…خیلی سریع مقنعه و مانتوم رو درآورد…دوباره سرپا بغلم کرد داشت لب میگرفتو بوسم میکرد…هردونفس نفس میزدیم…همینجوری میومد زیر گردنم…ب شکمم رسید یهو لباسم داد بالا درآورد…بغلم کرد و از پشت بند سوتینم باز کرد و پرتش کرد اونطرف…شلوارم کشید پایین.روی تخت نشت منم رو هم روی روناش دراز انداخت طوری ک شکمم به رونهاش مالیده میشد .پاهامو باز کرد…هی کس و کونم رو میمالوند…با انگشتش با چوچولم بازی میکرد…تف میکرد و فقط میمالید…زبونش رو برد نزدیک سوراخ کونم…همینجورداشت تند تند زبون میزد.بعد انگشتشو کرد توی سوراخ کونم وزبونش رو گزاشت روی چوچولم…منم همش میگفتم آآآآآه آآآه …بکن عشقم…بخورش امیرمممم…اینقد خورد و مالوند تا اینک ارضا شدم…تنم لرزید…
بعد بلندم کرد جلوم استاد…من تازه لباساشو درآوردم…کمربندش رو باز کردم…شلوارش رو کشیدم پایین…کیرش بدجوری راست کرده بود…روی زانوهام نشتم…کیرشو دستم گرفتم نگاهش کردم بعد آرو آروم بردم تو دهنم…تا ته میخوردم…مک میزدم…محکم…تخمهاشو میبردم تو دهنم…لیس میزدم…بعدش بلندم کرد منو انداخت رو تخت…پاهامو باز کرد…کیرش رو به لبه کسم مالوند…داشتم میمردم…بدجوری داشتم حال میکردم…یکمش رو برد تو کسم…گفتم آآآآه آآخ بکن تو امیرم…تا ته بکن…بعدش دراز کشید روم لباشو گگذاشت رو لبام…با سینه ام بازی کرد و میخورد…بعدش گفت وسوسم نکن تا ته نمیبرم…بعدش بلندم کرد به پشت منو خوابوند…یکم با سوراخ کونم بازی کرد…دوباره تف زد آروم سر کیرش رو برد داخل کونم…گفتم آآآآآآآآآآخ امیرم…درد داره…آآآآه…بعدش ارم ارم کرد تو…کیرش کامل دارخل سوراخ کونم جا گرفته بود…نگهش داشته بود…تا من اروم بشممم…گفتتم امیررم بکن دیگ…جررررمممم بده…تند تند بزن…اونم با حرفهای من تحریک میشد و محکمتر میزد…دردعجیبیداشتم که به لذت تبدیل شده بووود…همینجوری سینه ام رو گرفته بودومیمالوند…دادم رفته بود هوا…کمی مکث کرد گفتم سحححرم اروم…هییییس…گفتم عشقم بکن بکن…اونم دوبار تندترکرد…دوباره لرزیدم ارضا شدم…امیر همینطور داشت تلنبه میزد…گفت ابم الان میاد بای بخوریش…بعد یه دفعه کیرشو کشید بیرون کرد تو دهنم ابش ریخت تو دهنم…خوردم…بعدش براش مک زدم…گفت بسه عشقم…بسه…بعد هر دو تا نیم ساعت توبغل هم بودیم…باهم ور رفتیم بازی کردیم…اما دیگ سکس نکردیم…بعدش رفیتیم خودمونو شستیم.
این داستان واقعی هستش…لطفا فحش ندید…اگرم دادید فدای سرتون…بدید…
نوشته: سحر