داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

جنده بیکس

کوله پشتیم رو انداختم رو شونم.هی! از بس خانواده ام حرفمو نفهمیدن که مجبور شدم از خونه فرار کنم.گناه من تنها درخواست کمی آزادی بود.21 سال داشتم ولی پدرم اجازه استفاده از موبایل رو بهم نمیده. بدون چادر مشکی و هد اجازه بیرن رفتن نداشتم.دانشگاهم نذاشتم برم که یه وقتی به گناه وسوسه نشم.
بخاطر همین خونه رو ترک کردم.
تو خیابون گشت میزدم و میدونستم شب جز پارک جایی رو واسه خواب ندارم.شب شد.حدود دوازده بود.صدای بوق ماشینی منو وادار کرد تا به خیابون نگاه کنم.تندر سفیدرنگی بود.یه پسر توش نشسته بود.

خانومی!در خدمت باشیم.خاااااااااانوم.یه شبه ها.پول خوب میدم
-گمشو عوضی
-برو بابا تو اهلش نیستی
-برو آشغال
ماشین رفت.فکر کردم.تا اخر عمر که نمیتونستم تو پارک بمونم.پنجاه هزار تومن داشتم بلاخره تموم میشه که.تصمیم گرفتم ماشین بعدی اگه اومد سوار شم
از شانس خوبم یه ساعت بعد یه بی ام و کوپه قرمز اومد.چندتا بوق زد.منم با یه عشوه سوار شدم.
-جیگر اسمت چیه؟
-یلدا
-من بردیام.جنده ای؟
-نه
-پس چرا سوار شدی؟
-میخوام واسه اولین بار سکس کنم
-نه بابا.پس فردا میندازی گردنمون کونمونو میگان.پیاده شو
-نه.من اگه میخوای اصلا این دفعه اول پول نمیگیرم
-باشه ولی اگه چیزی بگی مطمن باش زندت نمیزارم
-باشه
رسیدیم خونش.یه خونه ویلایی شیک.رفتیم تو.منو برد تو اتاق خواب و گفت آماده شو تا من برگردم
لباسامو در آوردم.لخت شدم.رفتم زیر پتو.در باز شد.خودش با یه پسر دیگه اومدن.سکته کردم.قرار بود یکی باشه ولی حالا
پتو زدن کنار.ترسیدم خواستم فرار کنم.نذاشتن.اون پسره که اسمش سپهر بود لبامو بوسید منم همراهیش کردم.بردیام سینه هامو میخورد.حال میکردم.شدیددددددددددد
کیراشونو گذاشتن دم دهنم.از هر کدوم یه لیس میزدم و تخماشونو یه گاز کوچو میگرفتم که دادشون بلند میشد .پاهامو به دو طرف تخت بستن.بردیا کیرشو گذاشت دم کسم .آروم فشار داد.یه کم رفت تو.سوزش عمیقی حس کردم.درد داشت خیلی.کیرشو درآورد و خون کمی که روی کیرش بود پاک کرد
دوباره آروم کرد تو و آروم تلمبه زد.من جیغم رفت هوا که سپهر یه چک زد تو گوشم که بیحال افتادم.انقدر کرد که من ارضا شدم و اونم بعد از من بعد از چند دقیقه ارضا شد.حالا نوبت سپهر بود.ولی من اصلا نمیتونستم ادامه بدم…سپهر خوابید.بردیا منو رو سپهر خوابوند و کیره سپهرو همونجوری کرد تو کسم و منو بالا پایین کرد. منو کرد که من دوباره ارضا شدم.اونام منو خوابوندنو سپهر آبشو ریخ تو دهنم و مجبورم کرد قورت بدم.دیگه از شدت خستگی تو بغلشون خوابم برد.صبح بیدار شدم دیدم بردیا پولو گذاشته رو تخت.مقدار پول خوبی بود
از خودم بدم اومد.من دختر شریفی بودم.حالا با جندگی پول در بیارم؟؟
پولو بر نداشتم.تصمیممو گرفته بودم
:
مادر و پدر عزیزم.سلام.بزرگترین اشتباه من تو زندگی ترک خونه بود
دوستتون دارم.حلالم کنید.خداحافظ

نامه رو تو صندوق پستی انداختم.گوشه پارک نشستم.تیغ رو در اوردم.طبق متنی که خوندم خیلی دقیق و با درد فراوان رگمو میزنم تا از این دنیای بیرحم نکبتی خلاص شم.

این داستان واقعی نبود ولی در جامعه امروز ما ممکن است هر هفته چند زن اینگونه بمیرند
امیدوارم دیگه تو جامعه ما این اتفاق ها نیوفته

نوشته: سارا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها