داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

جرات حقیقت با دختر خاله

سلام من محمدم قدم ۱۸۸ وزنم ۹۰ و بدنسازم فیس خوبی دارم کیرمم ۱۶ سانته
دختر خالم بیتا قد ۱۶۵ وزن ۶۰ کون تپل ورزشکاری فیتنس کاره ممه ۸۵ کمر باریک سفید صورتی خوشگل
بیتا ۱۸ سالشه منم ۱۹سالمه
منو بیتا همو دوس داریم ولی رومون نمیشه بگیم به هم ۳ تا کوچه پایین خونشونه
یبار که قرار بود بریم خونشون صبح و تا فرداش اونجا باشیم خیلی خوشحال بودم و شغل من ارز دیجیتال هست رفتیم خونشون و من با ماشین خودم که ماکسیما است و با پولی که در اوردم و کمکی که از پدرم گرفتم خریدم و کلاسیک و اسپورتش کردم و اینکه من از ۱۷ سالگی ترید رو کامل یاد گرفتم با دوره هایی که خریدم و درامدم عالیه بعد رفتیم اونجا منم یه شیشه ودکا و یه ۴ تا ابجو برداشتم رفتیم اونجا پدرم رفته بود ترکیه ما رفتیم خونشون چون شوهر خالم با بابام رفت رسیدیم اونجا سلام اینا دادیم ناهار خوردیم بعد رفتیم اتاق یه سیگار کشیدیم و رفتیم گیم زدیم ساعت حدودا ۵ رفتیم بیرون با ماشین اول رفتیم کافه یه شیک و قلیون زدیم گفتیم خندیدیم بالای کافه گیم نت بود خیلی خوش گذشت بعد رفتیم خرید پاساژ براش یه هودی خریدم با یه شلوار مام خیلی دوسش دارم چون و با کسی هم نیست بگم دوس پسر داره بعد رفتیم یه کص چرخی زدیم و رفتیم شام بیرون ساعت ۹ اینا بود ابجو رو برداشتم باز کردم خوردیم شامم زدیم اومدیم خونه ۱۰:۳۰ ۱۱ بود برای خاله و مامانم ابجیم هم خریدم هوس نکنن بعد از کیلویی هم یه ۲۵۰ گرم خرید کردم رفتیم خونه ساعت ۱۲ اینا ودکا برداشتم رفتیم اتاق خوردیم ساعت ۲ نشستیم خوردیم تا ۳:۳۰ مست مست شدیم فقط خنده بعد گفتم جرعت حقیقت بازی کنیم گفت بازی کنیم بعد انداخت اول به من افتاد گفتم حقیقت گفت کسی هست بخوای بری باهاش تو رابطه منم مست گفتم خلاصه من پرسیدم کفت تو کلا داستان مثبت۱۸ شد بعد کشید به جرعت گفتم جرات گفت شلوارتو شرت رو در بیار منم در اوردم کیر ۱۶ سانتیم رو دید گفت نه خوشم اومد سایزت اوکیه نوبت نوبتی شد گفت جرعت گفتم پوزیشن داگی رو رو لباس اجرا کنم باهات داگی شد رو تخت من چسبوندم بهش بعد اون گفت ۳ دقیقه باید لب بگیریم گفتم باشه پا شدم نشستم رو تخت لب گرفتیم ۳ دقیقه نشستم بعد گفتم ممه هاتو در بیار ببینم در اورد اینا اخرش گفتیم سکس کنیم لب گرفتیم مالیدمش بعد لخت شدیم رفت دستشویی تمیز کرد اومد بعد لخت شدیم دراز کشیدم برام ساک میزد وای چه میکی میزد بعد خوابوندمش رو تخت داگی کرد کاندوم کشیدم کردم تو کصش اه اه میکرد بعد رفتیم بالکن تو اتاقش سرپا تلمبه میزدم بهش بعد نیم ساعت اینا ابم اومد کاندوم رو در اوردم ریختم رو صورتش چقدر حال داد الان ۹ ماهه باهمیم

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها