این داستان هیچ چیز واقعی نداره
با سلام اسم توهمی من سینا هست قد 186 وزن 64 خعلی هیکلی اندازه کیرمم ریا نشه فقط 17 سانتی متره
22 سالم هست خعلی وقته درسو ول کردم چسبیدم به کار های ساخت و ساز . خدارو شکر وعض مادیم خوبه سلامم داره خدمتتون
یه خونه مجردی دارم .دختر همسایمون اسمش نسیمه خعلی به فکرش بودم یجورایی گلوم پیشش گیر بود.
سایز سینه 70 هلو. کون نگو ویلا بگو.یه صورت ناز داشت که وقتی میدیدم آبم میومد.
دوست دختر داشتم اما از وقتی اونو دیدم از دنیا دل بریدم.
دوست دخترمم شاکی بود که چرا بهش محل نمیدم خلاصه از اون دل کندمو چسبیدم به نسیم جونم که مخشو بزنم. خعلی ناز میکرد اما آخر سر با کلی بد بختی جور شد.
بعد اون تازه داستان شروع شد .نسیم خانوم که آفتاب محتاب ندیده بودو باباش همش گوشیشو چک میکردو خودش میبرد مدرسه میاورد که بعد مدرسه اصلا بیرون نمیومد.یهروز این بابای حرومزادش رفت مسافرت کاری.منو نسیم جونم تو خیابونا قدم میزدیم شده بود کار هر روزمون که 4 ساعت تو خیابون باشیم.
نسیمم که باهاش در مورد سکس صحبت کردم اما مخالفت کرد حتی یه بوس هم نمیداد.که نقشه قشنگی به ذهنم رسید .زنگ زدمو گفتم نسیم من مریضم نمیتونم بلند شم از جام میتونی بیای یه چیزی برام درست کنی گشنمه؟.که اول گفت مامانم اجازه نمیده اما بعد 5 دقیقه زنگ در خونمونو زد .منم یکم طول دادم که نفهمهمن حالم خوبه و خوشهال از دیدار اونم . وقتی اومد تو یه لبخند شیطانی رو لبای نازش بود .بهم گفت:پاشو خودتو لوس نکن فکر کردی خرم؟
تا بیام بفهمم چی گفته دیدم لباشو گذاشته رو لبام.منم گیجه گیجبعد چند ثانیه لبشو برداشتو گفت: چیه تو دوست نداری؟مگه همینو نمیخواستی؟
منم با تعجب گفتم:چرا
گفت:دوسم داری؟
گفتم:عاشقتم
لبمو چسبوندم به لبش . حرفه ای نبود یعنی اصلا بلد نبود یچیزی شنیده بود
دستم رفت رو تنش .نشستیم رو مبل گفتم:با اجازه .
گفت:اجا منم دست توء
مانتوشو در آوردم زیرش یه سوتین داشت از روش با سینه هاش ور میرفتم
رفتم سراغ شلوارش گفت : نوبت توعه
پیرهنمو در آورد گفت: اجازه میدی
گفتم: الان میپرسی که در آوردی؟
گفت:شلوارتو میگم
گفتم :با اینکه راضی نیستم ولی باشه
شلوارو در آورد کیرمو نگاه میکرد …(بد بخت کیر ندیده دیگه)
گفتم چی شد
دست زد دید نه خطر نداره گفتم :میخوری؟
یه لب دادو گفت :بدم میاد
گفتم: باشه پس اذیت میشی
گفت:خوب کرم بیار
گفتم:من حوصله این کارا رو ندارم
یه تف زدم به سوراخ کونشو یه تف به کیرم گذاشتم دم سوراخ با فشار اول رمز پرواز زد
دیدم به خودش میپیچه
گفتم :بچه سوسول پشیمون شدی؟
سوراخشو گرفته بودو آخ آخ میکرد گفت:من بیدی نیستم که با این بادا بلرزم
گفتم:کس ننت بخواب ببینم
ایندفه خوابیدم روش تا ته کردم تو سوراخش ایندفه جیغش رمز پرواز زد
میخواست بلند شه من ریلکس خوابیده بودم روش روشو
کرد سمتم لبمو گذاشتم رو لبش تلمبرو شروع کردم
من+جون چه حالی میده نسیم جون چرا از اول نیومدی
نسیم-آه چون نمیخواستم تا قبل ازدواج از اینکارا بکنم اصلا نمیخواستم بآ کسی دوست شم
+پس چرا نظرت عوض شد
-چون ن همه دنبالت بودن منم دیدم ازت خوشم میاد هم اینکه میخواستم دوستام بهم حسودی کنن
+آخ ولش کن لذت ببر از این لحظات
-آخ سینا دارم یجوری میشم کمک آخ آخ
+تازه داره جیگرت حال میاد
-یعنی دارم ارضا میشم
+آره عشقم
و نسیم خانوم ارضا شد
-آخ چه حس خوبی داشت .تو هم اینطوری میشی
+آره تا چند لحظه دیگه
-میخام ببینم آبت چجوری میاد بیرون
+باشه میپاچم رو صورتت
-نه نپاشی ها حساسیت میگیرم
+اون بامن
خلاصه بهش گفتم میخوام بوست کنم درحال لب گرفتم داشتم جغ میزدم چشاشو بسته بود داشت آبم میو مد کا گرفتم جلو لبش که لبش آبکیری شد
حموم رفتشو رفتیم بیرون یه دوری با ماشین زدیم توماشین کلی با کیرم ور میرفت خلاصه هر روز میومدو کمرمو خشک میکرد
.
.
.
این داستان برای سرگرمی شما انشاء شده است لطفا توهین نکنید
.
نوشته: SuperHD