داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

اولین بار با کوثر

سلام
من سعید هستم 17سال دارم قم زندگی می کنم میخوام داستان سکسم با دختر عمم رو تعریف کنم که 7 ماه از من بزرگتره اسمش کوثر کوثر همیشه جلوی من راحته بدون روسریه و شلوار تنگ و نازکی می پوشه طوری که کونش پیداس کسی زیاد بهش گیر نمیده به جز داداشش راستی از شکلش براتون بگم پوست سفید چشم سبز موهای بلند مشکی اندازه سینه هاش متوسط کون تپل خودش لاغر خلاصه یه جیگریه. یه پسر عمه دارم از من 6 ماه کوچیکتره اسمش سجاد ما سه تا از بچگی با هم بزرگ شدیم تو فامیل هم سن ما دیگه کسی نیست من همیشه با سجاد دعوا می کردم البته من دعوا رو شروع نمی کردم اون شروع می کرد چون هر وقت بازی می کردیم می باخت تحمل باخت نداشت سجاد سیده

داستان از اون جای شروع شد که من و سجاد چند روز قبل عید قربان دعوا کرده بویم شب عید شده بود همه آماده بودن که برن خونه سجاد اینا به جز من چون نمی خوستم اونو ببینم آخه بعد هر دعوا یک ماه با هم بد بودیم هی خانوادم اسرار کردن که پاشو حاضر شو زشته که نیای تا این که بابام به زور راضیم کرد وقتی رسیدیم همه اونجا بودن با همه سلام و احوال پرسی کردم رسیدم به سجاد سلام کردم جواب نداد رفتم یه گوشه نشستم با کسی حرف نمی زدم تو خودم بودم سجاد روبروی من نشسته بود نمی خواستم ببینمش برا همین گفتم خوابم میاد عمم هم گفت برو تو اتاق آخر راهرو بخواب رفتم تو یه اون اتاق که بخوابم بعد نیم ساعت کوثر اومد تو اتاق وقتی درو بست از خواب پریدم پای کامپیوتر نسشت که تکالیفشو انجام بده آخه گرافیک می خونه یه نگاه به من کرد دید بیدار شدم شروع کرد به حرف زدن با من بعد روسریشو در اورد موهاشو باز کرد ریخت رو شونه هاش من از بس محو صورت خوسگلش شدم نفهمیدم چی گفت چون تا حالا اون جوری ندیده بودمش بعد چند دقیقه گفت گرمه و مانتو شو در اورد زیرش یه تاب داشت کف کردم همینجوری موندم تابلو بود که کونش می خواره می خواد بیاد بده تا اومدم حرف بزنم مامانم صدام کرد که شام حاضره من خیلی ضایع شدم رفتم بیرون کوثرم یه دقیقه بعد با روسری و مانتو اومد بیرون نیم ساعت بعد شام همه رفتن ما هم همینجور اون شب همش به فکر کوثر بودم ساعت 2 شب اس ام اس داد که بیداری من هنگ کردم آخه زیاد از این کارا نمی کرد گفتم اره گفت فردا بعد مدرسه بیا خونه ی ما تا صبح خوابم نبرد فقط به فردا فکر می کردم تو مدرسه اصن درس نفهمیدم انگار یک سال طول کشید تا مدرسه تموم شه بعد مدرسه نفهمیم چطور رسیدم اونجا در زدم درو باز کرد عمم مدیر مدرسس هنوز نیومده بود شوهر عمم هم کارمنده بانک بود داداششم مهندس ناضر یه ساختمون بود همهگی ساعت 3:30 -4 می اومدن رفتم تو نبود فهمیدم طبقه ی بالاست رفت بالا دیدم پای کامپیوتر سلام کردم برگشت سمتم سلام کرد وقتی برگشت دیدم چه آرایشی کرده خیلی خوشگل شده بود گفتم کارم داشتی گفت میخواستم ببینمت دلم برات تنگ شده بود یعنی باید منو تو اون لحظه میدیدید چه کفی کردم اومد جلو بغلم کرد و لبامو بوسید تاچند لحظه اول تو فکر بودم چون اولین بارم بود خیلی خجالت کشیدم بعد چند دقیقه دیگه خجالت نمیکشیدم دستمو گرفت برد تو اتاقش حولم داد رو تخت تی شرتشو در اورد هی لبامو بوس می کرد بعد من پیراهنمو در اوردم اومد نشست روم وگردنمو لبامو بوس کرد تا یه ربع همین کارو ادامه داد دست کرد تو شرتم با کیرم ور رفت بعد چند دقیقه شلوارشو در اورد منم همین طور سوتینشو باز کرد واییییی عجب سینه های داشت شروع کردم به خوردن و مالیدن سینه هاش هی می گفت آره عشقم بخورشون آره از جا بکنشون خیلی شهوتی شده بود پرتش کردم گوشه تخت کیرمو بردم جلوی دهنش شروع کرد به خوردن خیلی خوب بود حس خیلی خوبی بود تا حالا همچین حسی رو احساس نکرده بودم بعد بلند شد از کشو یه کرم اورد مالید به کون و کیرم دراز کشید رو تخت اولش سخت فرو می رفت ولی بعد چند دقیقه راحت فرو میرفت اولین بار که فرو کردم داد زد سریع در اوردم هم ترسیدم طوریش بشه هم همسایه ها بفهمن ولی کم کم دیگه خوشش اومد و به جای داد آه آه می کرد خیلی حال کردم بعد هم یه ربع بغل هم خوابیدیم و رفتیم حموم بعد حموم من رفتم چون کم کم بقیه داشتن میومدن از اون روز به بعد هفته ای یه بار اس ام اس میداد که برم پیشش الان این داستان که تموم بشه می خوام برم پیشش
پایان

نوشته: سعید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها