داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گی بار و بستنی و سکس وحشی

سلام من سیگال هستم، ۱۹ سالمه. سکس پولی با سن بالا دوست دارم. فول باتم هستم، فتیش عکس و فیلم خودمو میذارم. دوست دارم موقع هارد سکس پارتنرم بغلم کنه و من صورتش رو مثل گربه لیس بزنم. و اون بیضه هام رو فشار بده و مالش بده، کشیده بزنه به بیضه هام.
توی یک گی بار که رفتم حدود ۶ ماه پیش،اولین بار بود که میتونستم برم، قبل از ۱۹ سالگی اصلا راه نمیدن. سلیقه بیشتر مردای گی ددی بیئر هست یعنی پرمو و سن بالای سی سال و جا افتاده دوست دارن. من اسموس و بچگونه هستم برای همین اولش خیلی جلب کردم و یکم ناراحت شدم، یکم تنها جلوی بار نشستم که آبجو بهم پیشنهاد شد، با یکی که سی و خورده ای به نظر میومد و هیکل و صورت درشتی داشت و انقدر حمام آفتاب گرفته بود قرمز و صورتی شده بود، انقدر صدای آهنگ و حرف زدن و خنده زیاد بود که باید داد میزدیم تا حرف هندیگه رو بشنویم. دهنشو آورد کنار گوشم یه چیزی گفت که باز متوجه نشدم، خندید و صورتم بوسید. بلند شد و دستمو گرفت که بریم بیرون. از صدای زیاد که بیرون رفتیم گفت من مثل تو دوست دارم، صورتش درشت بود و چشمای مهربون داشت و هم لبخند میزد. گفتم منم ازت خوشم میاد. تا شب ساحل رفتیم، با ماشینای قدیمی اجاره ای بیرون رفتیم و عکس گرفتیم، غذا خوردیم و ساعت حدود نه رفتیم خونه ساحلی اجاره کردیم، من با شراب غذا و آبجو ساحل خیلی ریلکس شده بودم، تا تخت دیدم با لباس و ساندل رفتم افتادم. رادیو روشن کرد. لباساشو با رقص در آورد، کنارم روی تخت نشست با نوک انگشت با ریتم آهنگ دور لب و گردنم غلغلک داد، لب گرفتیم. لباسامو د آوردیم. بدنم رو دست کشید، بلند شدم و اون روی تخت دراز کشید، حسابی کیر و بیضه هاش خیس کردم و لیس زدم، رفتم و روی شکمش نشستم، فکر کنم وزنم یک سوم وزن اون بود، بدنش قوی و قرمز و موهای سینه داشت، حس کردم چقدر دوستش دارم. کیرش داخل کرد و آروم بالا و پایین کردم، تو همون حالت سینه و بازوهاش رو ماساژ میدادم، لب گرفتیم و اون بالا تنشو بلند کرد و منو به پشت خابوند و سریعتر سکس کردیم، گفت اگه یه چیزی مثل روغن بود بهتر میشد، روی میز بغل تخت بستنی که گرفته بودیم تنها گزینه دم دست بود، بستنی رو روی بدن و کونم ریخت و لیسید، سوراخم لیزتر شد و سکس لذت بیشتری داشت چون خنک هم شده بود. لب که میگرفتیم شیرینتر بود. ارضا که شد محکم بغلم کرد، یه شعر جالب خوند کنار گوشم، نیم ساعت شعر خوند و خندیدیم و بعد رفتیم تو دریا بدنمونو آب زدیم و بازی کردیم. و یک خواب خوب و گرم تا صبح…

نوشته: سیگال

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها