داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

از دست دادن باکرگیم تو استخر عمومی

پسرم ، 17

از طرف مدرسه رفتیم استخر ، اون موقع فیلم های گی می‌دیدم هر از گاهی و یه گرایش کمی هم داشتم
قبلشم دست به کیر زده بودم ولی نه خیلی جدی خلاصه تو استخر با هم کلاسیم و یه رفیقش از از مدرسه ما نبود و نمیشناختمش کشتی گرفتیم و و من دستم خورد توی صورت اونی که نمیشناختمش
ناراحت شد و فاصله گرفت ازمون.
منم که عذاب وجدان گرفته بودم نمیدونم چی شد که رفتم سمتش (تو آب بودیم) بهش چسبوندم خودمو گفتم میتونی دست به جاهای شخصیم بزنی برای جبرانش اونم کم لطفی نکرد دست کرد تو شورتم تخمامو مالید. گفت بیا دنبالم و از آب رفت بیرون ، حالا من این وسط با کیر شق کجا راه بیوفتم بیام 🙂
هیچی رفتیم سونا بخار خلوت خلوت بود . رفت نشست ته سونا بخار کشید مایو شو پایین ، گفت بلدی؟
منم توی فیلم خیلی دیده بودم ، زانو زدم جلوش و نگاش کردم ، خیلی خجالت می‌کشیدم بهش گفتم اگه نگام نکنی میخورم برات. اونم روشو برگردوند . شروع کردم به لیس زدن نوکش ، کیرش خیس و داغ بود ، خیلی بلند نبود ولی بدجوری کلفت بود ، کم کم آب دهنم داشت با خیسی کیر داغش قاطی میشد ، خودمم بدجور شق کرده بودم کم کم مایو مو دادم پایین ،تا اومدم همزمان مال خودمو بمالم گفت پاشو بشین روش .
پشمام ریخت گفتم نه نمیتونم نمیخوام ،
هنوز جلوش زانو زده بودم ، مو هامو گرفت برم گردوند و خوابوند روی سکوی سونا بخار .
منم فقط دستامو جمع کردم توی صورتم و بهش گفتم آروم توروخدا آروم.
کیرشو گذاشت پشت سوراخمو فشار داد ، هی عقب و جلو میکرد خودشو ولی انقدر تنگ بودم که انقدی تو نمی‌رفت که بخواد دردم بگیره ،
ولی سکو ی سونا خیلی داغ بود و بدجور حشری کننده بود ، سینه هام و کیر کوچیکم قشنگ خوابیده بود روی سکو و داغی رو حس میکردم ، کیرم بین بدنم و سکو مالیده میشد و خیسی کیرم باعث می‌شد روی کاشی های سکو سر بخوره. اونم هی تف میزد ، انگشتشو میکرد تو سوراخ صورتیم ، کیرش کم کم داشت می‌رفت تو و دیگه داشت دردم می‌گرفت . منم مث کسخلا سفت کرده بودم کونمو.
خلاصه داشت به جاهای باریک میکشید که یهو یه مرده در سونا رو باز کرد اومد تو ،
ما دیده نمیشدیم ولی پشمامون ریخت و سریع جمع کردیم و کشیدیم بالا و نشستیم روی سکو
کم کم داشت گریم می‌گرفت. اون پاشد رفت بیرون ، منم یکم گریه کردم و رفتم
هنوز حتی اسمشم نمیدونم ولی باز دمش گرم که به همکلاسیم نگفت.
اون روز وقتی رفتم خونه …
ادامه داره

نوشته: Miuvi

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها