داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گی با پیرمرد راننده تاکسی

با سلام خدمت کاربران من امید ابی تازه وارد شدم میخواستم داستان خودم تعریف کنم البته افرادشون زیاده داستانهای دیگه ای هم هس.این قضیه واسه 2 سال پیشه من گرایش به پیر مرد دارم البته تا حدی توپول خیلی دوس دارم خیلی نسخ بودم خونه هم خالی بود دنبال یه پیر مرد که دوستش داشته باشم میگشتم از صبح تا بعد از ظهر دنبالش گشتم ولی هیچی سوار تاکسی شدم که برم خونه که یه دفعه به راننده تاکسی نگاه کردم دیدم بله همون چیز که دوستش دارم هستش توپول و سفید با ته ریش جو گندمی سر حرف باز کردم که چقده هوا آلوده هست و این حرفا تا صحبت رسید به انتخاب دوست بهش گفتم من به سن بالاها یه مقدار بیشتر اعتماد دارم تا بقیه البته با عرض معذرت از جوونها آخه نمیتونستم بگم گرایش دارم که دیدم که استقبال کرد گفتم خیلی دوست دارم با یکی مث شما رفیق بشم اون هم گفت منم بدم نمیاد باشه مشکلی نیست بعد نزدیک ده دقیقه درباره دوستی گفتیم که دلمو به دریا زدم گفتم ببخشید آیا تو با کسی رفیق میشی عشق و حال داری باهاش نمیدونم چی شد گفت ای جووون آره هر عشق وحالی بگی هستم بهم گفت تو یه ذره توپولی و چهره ت بد نیست فهمیدم که خوشش امده گفتم بریم خونه ما خالیه خیلی قلبم تاپ تاپ میکرد که اونم گف باشه رفتیم داخل خونه بهش گفتم وایسا برات چایی بیارم که دستم گرفت برد اتاق خواب باور کنید دارم راست میگم شروع کردیم به لخت شدن وکه دیدم بدن سفیر با یه خورده شکم داشت که اون هم وقتی من لخت شدم بهم گفت بدن توپول دارم که سینه ام اند ازه دختر 14 ساله هست که شروع کرد به مالیدن سینه م هم زمان از هم لب گرفتیم خلاصه من غرق اون شده بودم که آروم منو خوابوند شرتش که کشید پایین دیدم بله یه کیر متوسط کلفتی داشت که شهوتم رو دو برابر میکرد که باعث شد با ولع واسش ساک بزنم که گف زود پشت کن شاید آبم زود بیاد سریع به در کونم تف زده و نرمش کردم اونم نه گذاشت و برداشت تا ته کرد تو کونم خیلی دردم امد ولی نمیخاستم از دستش بدم ناچار تحمل کردم یه چند دقیقیه ای طول کشید خیلی حرفه ای بودش کیرش و خوب عقب جلو میکرد که یه دفعه کیرش اورد بیرون آبش ریخت رو کمرم واقعا حال کردم فقط خواستم بگم اگه کسی هست با این مشخصات بهم بگه دوست خوبی هستم ممنون ببخشید از ناقص بودن داستان

نوشته: امید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها