داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فمبوی ناز و پیرمرد خرکیر

با سلام
اول از همه اسم من آتوسا ( سینان ) هستش یه فمبوی ناز
18 ساله با قد 183 و وزنه 73کیلو

یه مدت نانوایی بربری اومده بو تو محله که شاطرش خیلی کاربلد بود و خلاصه همه محله عاشق نون هاش بودن
منم از وقتی که آبجیم شوهر کرده خودم بعضی کارهای خونه رو انجام میدم و از اونجایی که همیشه دوس داشتم برم تو پارک محل به بهونه نون بربری گرفتن می رفتم .
یه مدت که میرفتم نانوایی شاگرد نانوا که یه پسر تقریبا 20 ساله بود وقتی میرسیدم با شاطر منو نیگا میکردن و حرف میزدن بعد چند روز یه بار رفتم نون بگیرم که کسی نبود تو صف شاطر گفت نونا 5 دقیقه دیگه حاضر میشه منم گفتم باشه مشکلی نیست اومد گفت بیا تو رو صندلی بشین منم خلاصه رفتم.
بعد شروع کرد به سوال های که همه میپرسن ( چند سالته ، دختری یا پسر … ) منم بعد اینکه جوابشو دادم گفت خیلی خشکلی مواظب زیبایت باشی ها ، منم گفتم بله اونم هیچی نگفت بعد گفت شاگردم رفته واسه صبحونه یه چیزی بیاره بیا نوناتو خودت بردار منم رفتم بردارم پشتم به اون بود و یهو احساس کردم داره بهم نزدیک میشه که دستشو گذاشت رو کونم و رونام و گفت عجب گوشتی منم نونارو سریع جمع کردم و در رفتم .

بعد یه دو هفته ای که به بابام گفتم نمیتونم برم یه روز صب حشرم زده بود بالا نزاشتم بابام بره خودم رفتم که یه حرکتی انجام بده که جواب مثبتو بدم رسیدم جلو نانوایی همین که منو دید رنگش پرید منم قلبم با سرعت نور میزد که با لحن شهوتناک گفتم آقا شاطر میشه نونای من خام نباشه بزار بمونه که یهو دیدم شاگرده زد زیر خنده یه جوری که انگار تیر شاطر خورده به هدف بعد شاطره گفت چشمم
منم هیچ کدوم از نونانو رو نبردم و هر سری یه بهونه اوردم تا خالی بشه کسی نمونه همین که خالی شد به شاگردش گفت برو برام کارت به کارت کن اون رفت منم دل تو دلم نبود

که گفت بیا تو بشین منم بدون هیچ صحبتی رفتم نشستم احوال پرسی کرد و بعد چند دقیقه گفت نونات امادست بیا ببر منم فهمیدم میخواد مثل قبل دستمالی چیزی بکنه کونم و رو کردم بهش و یکی از نونارو انداختم و یه جوری قمبل کردم واسه نونه که کمرم گرفت ولی هیچ کاری نکرد منم اومدم برم خوانه تحمل نکردم و گفتم ببخشید دستشویی داره اینجا گفت اره عزیزم پشت هستش منم رفتم تو دستشویی و گفتم الان نیاد سراغم دیگه نمیخواد که صدا مشتری اومد حدودا ده دقیقه طول کشید که شاگرده اومد به شاگردش گفت میرم لباس عوض کنم باید برم تا یه جایی بعد اومد در دستشویی گفت ببخشید منم زود جمع کردم گفت راحت باشین میخواستم ببینم چیزی نشده منم دلو زدم به دریا و گفتم نه عشقم تا اینو گفتم یهو دیدم یخورده راست کرده وایییی قشنگ یه مار تو شلوارش بود
بعد که داشتم دستامو میشتسم گفت ببخشید من مایع رو ببرم که کیرشو از پشت گذاشت رو کونم که منم از قصد گفتم این چیه و سریع دستمو گذاشتم روش که میخواست بکشه عقب گفتم بزرگه ها که دیگه فهمید آتیش گرفتم گفت بکنمت منم گفتم اره جا هست گفت بیا تو اتاق رفتیم تو اتاق
که لباسمو درآورد و گردنمو خورد واییی داشتم دیونه میشدم کیرش هی بزرگتر میشد منم باهاش لب میگرفتم و گردنمو میخورد که شلوارمو از پشت کشید پایین و دستشو گذاش رو کونم منم سریع دستمو کردم تو شلوارش هرکاری میکردم شورتش نمیزاشت که یهو انگشتم کرد که منم لبامو گاز گرفتم و پریدم تو آغوشش که گفت روتو بکن اونور شلوارمو در اورد و دهشنو گذاشت تو کونم بخدا داشتم دیونه میشدم که گفت میخوریش گفتم اممم گفت بشین جلوم ولییی شلوارشو کشید پایین یه کیر تقریبا 18 سانتی ولی یخورده کلفتیش کم بود پرید بیرون واقعا انتظار نداشتم یه پیرمرده 60 ساله اینجوری راست کنه
خلاصهده دقیقه ای براش ساک زدم که گفت چجوری بکنم منم گفتم سرپاکه بلندم کرد و از پشت یه چیزی مالید به کونم و سر کیریشو مالید به سوراخم که یهو سرشو گداشت که درد و سوزش زیادی با لذت گرفتم که تا آخر برد تو کونم واییی کونم آتیش گرفت از شدت داخیش
یجوری تلمبه میزد که پروستاتم داشت میترکید که کشید بیرون و گفت داره میاد که گفتم بریز رو پشتم و ریخت بعدش یه بوس به کونم زد و کیرشو بوسیدم و رفت که عین شیر زخمی داشت میخوابید
و بعد اون بیشتر از شیش بار جرم داده

مرسی از وقتی که برام گداشتین

داستان واقعی بود و از رویا پردازی و ایستگاه کردن خوشم نمیاد

اونایم که باور ندارن ببخشید که زیاد هیجانی نکردم با دروغ

نوشته: فمبوی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها