داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

کسی که میخاره از کون باید کردش

سلام اولین دفعه هست داستان مینویسم اما امیدوارم اشکالی نداشته باشه داستان برمیگرده به 1سال پیش تو مجتمع ما حدود یکسال پیش یک زوج جوان ساکن شدن از اول هیچ شناختی روی اونها نداشتم تا این که یک روز چندین تماس از یک خط با من گرفته شد سکوت میکرد حرف نمیزد دیگه داشتم قاطی میکردم من مزاحم نداشتم علت چیه خلاصه از تماسها که چیزی متوجه نشدم اما از طریق پیامک تونستم تا حدودی بفهمم کیه اما جرات نمیکردم مستقیم بگم شما فلانی هستی تا این که یک روز صبح داشتم میرفتم اس داد که عزیزم داری میری مواظب خودت باش با احتیاط برو. من چند سالی هست از زنم جدا شدم انرژی زیادی بهم داد عصر که میومدم دیدم همین عزیز دل با تاپ و شلوارک طوری که مثلا متوجه آمدن من نشده جلو درب رو داره جارو میکنه من میگی کف رد شدم اونم باسنش رو طرف من رفتم تو واحد خودمون تا چند روز گذشت دیگه خودشو کاملا معرفی کرده بود بهم یروز گفت بیا تو خونم با هم از نزدیک صحبت کنیم من گفتم اخه شوهرت بیاد چی گفت تا یک ساعت دیگه هم نمیاد من خیلی هاتم با خودم گفتم تو کاری نداری اما من چرا منتظر شدم تا راه پله ها خلوت شد و یک دفعه وارد واحدش شدم داخل که شدم امد به استقبالم با یک دامن کوتاه و تاپ وای داشتم میمردم سلانم و احوال پرسی نزدیکم شد بغلم کرد دیگه سخت بود برام کنترل این کوچولو چون خیلی وقت بود سکس نداشتم خلاصه جلوی خودم رو گرفتم نشستم رو مبل برام شربت آورد اومد نشست بدون مقدمه اومد نشست رو پاهام گفت من عاشق تیپ و ظاهرت هستم گفتم لطف داری اما تو شوهر داری چشماشو بست شروع کرد ازمن لب گرفتن واااااااااااای داغ داغ بود دیونه شده بودم یه عطر خاص به خودش زده بود که داشتم میمردم منم شروع کردم به لب گرفتن و مالیدن سینه هاش خیلی حشری بود از من بدتر نمیدونم شوهرش چی کم گذاشته بود که این طفلک این طوری کمبودداشت منم بلندش کردم تو حالت ایستاده لب رو گرفتم و التم رو میمالیدم به کوسش دیونش کردم البته خودم بیشتر دیونه شده بودم یادم رفت بگم من سکس تو فضای باز رو خیلی دوست دارم آوردم جلو پنجره دید بندازم ببینم یه وقت شوهرش نیاد بعد دامن رو دادم بالا کیرم رو درآوردم لاپایی باهاش بازی کردم نمیدونم چطور توصیف کنم اما اونهایی که اینکاره هستن میدونن من چی میگم یکم باهاش بازی کردم خودمو جمع کردم تخمام باد کرده بود خیلی هات بود تا حالا زن به این داغی ندیده بودم فشار زیادی رو من بود نمیخواستم زن شوهر دار بکنم اما خودش با التاس میگفت بکن اون روز با همون حالت شق درد و کوس درد خانم گذشت تا این که یه روز داشتم میرفتم صبح نون بخرم دیدم درب رو باز کرد گفت بیا تو رفتم تو تا وارد شدم دیدم بهم ریختس گفتم چی شده گفت هیچی برد منو تو اتاق خواب و لب بازی پیش خودم گفتم این منو چی فرض کرده این دفعه دیگه در مالی نمیکنم شلوارک پوشیده بود کشیدم پائین و لاپایی یک دفعه کردم تو کونش داغ داغ بود پنج دقیقه از کون کردمش بند کرد گفت بیا بکن تو کوسم گفتم نه سوراخ عقبی حالش بیشتر فوشم میداد اخه اصلا دوس نداشت از عقب بده منم عشق سوارخ پشتی رو دارم دیونشم خلاصه اب رو ریختم تو کونش چند دقیقه دراز کشیدم و پاشدم که برم گفت دیگه نمیخوام ببینمت خیلی پستی گفتم باشه بدون معطلی زدم بیرون پیش خودم گفتم عجب این فقط منو میخواست درمالی کنم براش این که نشد حال کردن دم خودم گرم از کون کردمش دیگه از اون روز به بعد نه پیامی نه زنگی زد بهم بعضیا لیاقت کیر سالم رو ندارن و کسی که میخاره رو باید از کون کرد تا درس عبرتی بشه براش و خاطره ای شیرین برای کسی که میکنه .یادم رفت بگم شماره منو هم از تلفن شوهر جانش برداشته بود .

نوشته:‌ عقرب

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها