داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کون دادن به افغانها

سلام ، من حمید هستم , ۲۷ سالمه ، فیسم معمولیه ، یه ریش کوتاه دارم ، بدنمم مو داره ولی کونم خوش فرمه .
داستان مال چند ماه پیش هست ، من توی شهرستان زندگی میکنم و توی شهر کوچک نمیشه راحت لو داد که مفعولم ، آخه آبرو آدمو میبرن و آدمو انگشت نما میکنن ، بچه های شهرستانی میدونند دروغ نمیگم .
خلاصه بعد از یه مدت طولانی دوباره هوس دادن کرده بودم ، اما چون سوراخم خیلی تنگ شده بود میترسیدم ، آخه این مدت حتی خودمو انگشت هم نکرده بودم ، میترسیدم یه فاعل نابلد یا نامرد باعث خونریزیم بشه یا نتونم راه برم ، شدیدا تو کف بودم که یه کیر رو بخورم و بخوابم زیرش ، خیلی حشریم .
یه شهر نزدیکمون هست تقریبا یک ساعت با ما فاصله داره ، معمولا توی چند سال گذشته اینجور موقعها میرفتم اونجا توی یه پارک مینشستم و لوندی و کونی بازی درمیاوردم تا فاعلمو به چنگ بیارم و سیر بهش بدم .
روز پنجشنبه بود ، همش تو فکر بودم که امشب شب بکن بکنه و منم باید بکن داشته باشم ، هرکاری کردم تو تلگرام و اینستاگرام نتونستم کسی رو پیدا کنم ، یعنی پیدا میشد ولی دلم راضی نمیشد اعتماد کنم ، معمولا کیس از شهرهای همسایه میاوردم .
خلاصه ضدحال خوردم پنجشنبه گذشت ، جمعه دوباره با دیدن چندتا فیلم گی حشرم بالا زد ، گفتم هرجوری باشه عصری میرم همون شهر همسایه و توی همون پارک .
عصر شد ، دل و دماغ شیو نداشتم ، نشستم تو ماشین و راه افتادم ، از شهر که خارج شدم یه ربعی گذشت و توی جاده بودم که دستشوییم گرفت ، توی یه جاده خاکی رفتم که از آسفالت دور باشم و دستشویی کنم و برگردم ، اطرافم زمینهای کشاورزی بود ، یه ساختمون دیدم و رفتم سمتش ، نمیدونم خونه بود انبار بود چی بود دقیق نمیدونم ، کنار یه ایستگاه آب بود ، رفتم یه بطری آب بگیرم که یه کارگر افغانی که اونجا بود گفت بیا داخل دستشویی هست ، رفتم داخل دیدم دستشویی پرده داره و درب نداره ، یه پرده که نصفشم پاره شده و افتاده ، دستشویی رو که دیدم گفتم ولش کن میرم ، یهو باهم خندیدیم ، اونم که اسمش محمد بود گفت عیبی نداره ، اینجا همه همینجوری استفاده میکنیم و مواظبه کسی نیاد ، منم رفتم داخل .
خلاصه حالا که نشستم اولش با خودم گفتم نکنه بلایی سرم بیارن ، بعد به ذهنم رسید که اتفاقا کاش یه بلایی سرم بیارن ، من که خودم دنبال کیر هستم ، هرچی نشستم خبری نشد ، کسی نیومد ، منم اومدم بیرون و دیدم انگار خبری نیست بیخیال شدم ، تشکر کردم و رفتم .
کنار ماشین دوباره داغ شدم ، زد به سرم که چون حرفی نزدم کاری نکردن ، حداقل یه پیشنهاد بهش بدم ، کی به کیه ، فوقش سروصدا کنه میرم ، کسی تو این بیابون و صحرا نیست ، برگشتم گفتم به این بهانه که برم دستمو بشورم برم داخل ، دوباره رفتم و اونم گفت بفرما و رفتم ‌.
هنوز دو دل بودم چیزی بگم یا نگم ، یهو گفتم دلم درد میکنه عیبی نداره دوباره برم دستشویی؟
اونم با لبخند گفت نه چه عیبی برو ، رفتم تو دستشویی و دلم نمیومد برگردم ، هی با خودم میگفتم خدا کنه بیاد سر وقتم دیگه ، بازم یه حرکت زدم .
شلوار و شرتمو کشیدم پایین و کونمو قمبل کردم سمت در ، و گفتم محمد شیر آب باز نمیشه آفتابه میاری ، گفت آره بزار پشت دیوار بیام ببرم پرش کنم ، گفتم تو دستمه بیا ببر عیبی نداره ، اومد جلو یهو چشمش به کون سفید و گنده من افتاد ، یادمه یهو گفت اووف این چیه ، گفتم میخوای مال تو باشه؟؟
خندید و گفت آره میخوام ، بیا بریم داخل اتاق
رفتم تو اتاق نشستم ، گفتم خب شروع کنیم؟ گفت بزار زنگ بزنم ببینم ارباب نمیاد ، اگه نمیاد شروع کنیم ، رفت تو حیاط و تلفن زد و اومد
خلاصه لخت شدم اونم با شرت شد ، کیرشو درآورد ، خیلی کوچک بود ، کیرش باریک بود و نهایتا میشه گفت ده دوازده سانتی بود (نهایتا که فکر نکنم باشه) خواستم ساک بزنم گفت نه ، نمیدونم چرا عقاید تخمی داشتن ، کون منو گذاشتن عیبی نداشت ولی ساک زدن من پیشش گناه بزرگی بود ، خلاصه یکم تو بغلش بودم و تف مالی کرد گذاشت داخلم ، نشسته بودم رو کیرش و تو فضا بودم ، بخاطر سایز کیرش اذیت هم نداشتم .
داشت میکرد که گفت مدل عوض کنیم ، پاشدم وایسادم سر پا و داشت ایستاده میکرد منو که یهو صدای در اومد ، با لباسام پرید پشت یه کمد قایم شدم ، گفت چیزی نگو تا برم ردش کنم ، قلبم تو شرتم بود که نکنه کشاورزه یا صاحب زمینه ، اومد تو و گفت یکی از کشاورزا بود زمینو بهم سپرد و رفت ، منم دیگه بهش فکر نکردم ، یکم طول کشید تا حسم برگشت و دوباره مشغول شدیم ،
اینبار حالت داگی بودم و داشت تلمبه میزد تو کونم ، یهو چندتا تلمبه محکم زد و با فشار آوردن بهم منو خوابوند کف اتاق ، حالتی که خیلی دوست داشتم ، خوابید روم و آروم و ریلکس تلمبه میزد ، داشتم کیف میکردم ، یهو گوشیش زنگ خورد و توی همون حالت جواب داد ، با لهجه خودشون دو کلمه حرف زد و قط کرد ، منم که متوجه نشدم چی گفته ازش پرسیدم کی بود؟ کسی نیاد؟ گفت که نه ، یکی از کارگرای ایستگاه بعدی بود ، پرسید گفت صالح نیومده اونجا منم گفتم نه ، یهو گوشیشو انداخت کنار و گفت دیگه جواب هیچکس نمیدم و فقط میخوام تورو بکنم ، منم اینقدر کیف کردم که لذت و شوقم بیشتر شد ، توی همون حالت خوابیده دستاشو دور دستام و سینم حلقه کرد و با پاهاش پاهامو قفل کرد و تلمبه میزد ، منم چشمامو بسته بودم و رو ابرا بودم ،در گوشم میگفت الان کامل در اختیار من هستی کونی ،من کیف میکردم ، تو همین حسا بودم که صدای باز شدن در اتاق اومد ، یهو دو نفر اومدن داخل ، تا خواستم تکون بخورم دیدم که اونم منو قفل کرده ، همونجوری لخت زیرپاش در حال دادن که دوتا افغانی دیگه هم بالای سرم بودن ، هرچی خواستم شاکی بشم دیدم اوناهم با وجودی که من زیر رفیقشونم باز هم با یه لحن التماس میگن بزار ما هم حال کنیم ، تو همون حالت رام شدم و دیگه اون داشت روم تلمبه میزد و با هم حرف میزدیم ، گفتم که بشرطی میدم که یکی یکی بکنید و بهم پول بدید ، اونا هم فورا قبول کردن ، لخت شدن و نشستن کنارمون ، انگار سر صف بودن ، محمد آبش اومد ، ریخت داخل کونم ، بدون اینکه سوال کنه ، من بار اولم بود آب داخل کونم ریخته میشد ، دیگع کار از کار گذشت ، ریخت و بلند شد ، رفیقش با کیر شق و تف زده آماده بود ، اصلا نفهم نزاشت بگم بزار خودمو تمیز کنم ، همونجوری خوابید روم و شروع کرد تلمبه زدن ، فقط به این دوتا گفتم باید آبتونو بیرون بریزین ، قبول کردن ، من همونجوری روی یه پتو خوابیده بودم اینم آبش زود اومد ، بلند شد و رفت ، نفر سوم که اومد گفت دوست داره به فرغونی بکنه ، فرغونی شدم و اینم کرد ، بعدشم دوباره به شکم خوابیدم و خوابید روم و منو کرد ، آبش اومد و بلند شد ، پاشدم خودمو تمیز کنم ، اومدم تو حیاط برم دستشویی که دیدم به به ، اینجارو ببین ، چهار نفر دیگه نشستن منتظر ، محمد باهام صحبت کرد گفت که اینا هم پول میدن ، منم وسوسه شدم و دوباره دل به کار دادم ، سه تاشون کردن ، نفر آخری یه جوون خوش هیکل بود که کیرش کمی بزرگ تر از اونا بود ، اونا همشون کیر کوچک بودن ، ولی این کیرش کلفتر و دراز تر بود ، اونا بیرون بودن و خودم و این نفر آخری که اسمش ناصر بود داخل بودیم ، ناصر داشت منو میمالید که گفت برام نمیخوری؟ گفتم مگه تو بدت نمیاد؟ گفت نه ، گفت فقط به اونا نگو واسه من خوردی ، گفتم باشه ، من که عاشق ساک زدنم ، کیرشو جوری خوردم که داشت دیوونه میشد ، نشسته بودم پایین پاش و داشتم مثل جنده ها میخوردم ، یهو خوابوندم و گفت طاقت ندارم ، لمبه هامو باز کرد و یه تف انداخت رو سوراخم ، کیرشو مالید و کرد داخل ، تلمبه های آرومی میزد اما تا آخر فشارش میداد ، خیلی خوشم اومد از کردنش ، بعد داگی شدم ، بازم تف انداخت و من حتی با تف انداختنش حشرم بیشتر میشد ، کیرشو کرد داخل و تلمبه میزد ، دیگه خودم عقب جلو میکردم براش ، بعدش بلند شدیم سرپایی منو کرد ، از یه چیزیش خوشم اومد که وسط کردن یهو با دستش یه پامو داد بالا ، عاشق اینم که مثل زن جنده ها باهام رفتار بشه تو سکس ، بعدش خوابوندم به حالت هفتی و پاهامو فشار داد بالا و کرد داخل ، گفت آبمو کجا بریزم؟ گفتم هرجا دوست داری ، واسم همزمان با کردنش جلق زد تا آبمون با هم بیاد ، آبش اومد داخل ، حالا نبض کیرو حس کردم ، حالا پاشیدن آب داخلم رو حس کردم ، این تحریک آب منم آورد ، خوابید کنارم و بغلم کرد ، شمارشو در گوشم گفت که حفظش کنم ، گفت اگه خوشت اومده حفظش کن و زنگ بزن تا بازم قرار بزاریم اما فقط دوتامون باهم تنها ، بدون اینا ، منم گفتم حتما ، واقعا ازش خوشم اومده و هنوزم باهاشم ، تک پرش شدم و اونم تک پر منه ،
بلند شدم خودمو تمیز کردم و شام درست کردن خوردیم و اومدم ، هرکدومشون هم یه پولی گذاشت وسط ، دقیقا پولا شد ۲۷۰ هزار تومن ، من واسه پول نرفته بودم ، پول یه تیر توی تاریکی بود اما گرفت ، حالا هرچند کم ولی بازم خوب بود ، مهم این بود که بعد از اون فاعل ثابت خودمو پیدا کردم .
من که راضیم ، هرکی هم باور نداره و ناراضیه به کیر ناصر
میدونم الان بعضیا میان جبهه میگیرن و میگن این خودش افغانیه اومده اینارو نوشته که به ایرانیا توهین کنه ، اما به جان عزیزم ایرانیه اصلم ، هموطنای من نامردیهای خودشونو نمیبینن که ما میریم به افغانی میدیم ولی به هموطن خودمون نمیدیم ، همین شما همطونام آدمو بی آبرو میکنید که کار منم به اینجا کشید ، البته من الان کاملا راضیم
موفق باشید

نوشته: مفعول

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها