داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

پیرزن چادری

سلام و خسته نباشید خدمت دوستان انجمن کیر تو کس عزیز
داستانی که میخوام واستون تعریف کنم واسه سه ماه پیش هست
من محمدم ۳۰ سالمه توی شرکت کار میکنم یه روز صبح داشتم میرفتم سرکار تو مسیر که داشتم میرفتم یه پیرزن چادری سر راهم سبز شد من کلا فتیش چادر دارم واسه همین یکم نگاهش کردم دیدم داره نگاهم می‌کنه و لبخند میزنه منم چون لبخندشو دیدم حالم خوب شد انرژی گرفتم ولی از اونایی بود که کلا نحسی میاره اون روز بعد از ظهرش باطری ماشینم خوابید و نزدیک دو تومن گذاشت رو دستم خیلی فحشش دادم تو دلم که سر راهم سبز شده و کیر زده تو روزم چند روز گذشت. اون روز داشتم با موتور میرفتم سر کار که دوباره سر راهم سبز شد منم ریدم تو خودم گفتم خدایا امروزو به خیر بگذرون .داشتم میرفتم که موتور خراب شد و دلم میخواست این پیرزن لاشی رو از کون بکنم با هزار مکافات بردمش موتور رو تعمیرگاه و شعمش سوخته بود درستش کردم و رفتم سر کارم .داستان از اینجا شروع میشه
چند روز بعدش دوباره صبح داشتم میرفتم سرکار که دیدمش طاقت نیاوردم رفتم سمتش با ماشین بودم رسیدم بهش سلام کردیم و گفتم حاج خانوم گفت بله گفتم تا حالا دو بار همو دیدیم تو این دوبار من نزدیک سه میلیون ضرر دادم گفت خدا بد نده چرا چی شده گفتم داستانش طولانیه اگر میشه بیاید بالا من تا یه مسیری برسونمتون و تعریف کنم واستون قبول کرد و اومد بالا .عقب نشست منم راه افتادم و داستانی که ماشین و موتورم خراب شده بود رو تعریف کردم واسش خیلی ناراحت شد .وسط حرف زدنمون فهمیدم که شوهرش فوت کرده و تنها زندگی می‌کنه. موقعی که داشتیم می‌رسیدیم گفت که یه مقدار پول پس انداز داره و گذاشته واسه روز مبادا و احتیاج نداره.منم گفتم نه بابا این چه حرفیه گفت لازم ندارم و حالا که میگی مقصر منم دوس ندارم آخر عمری کسی از دستم ناراضی باشه .رسوندمش و گفت که صبر کنم که بره پول بیاره .من گفتم دیرم شده و اگر میشه یه وقت دیگه بیام . گفت شب بعد نماز مغرب بیا بگیر منم گفتم باشه و رفتم .بعد از ظهر شد و منتظر بودم شب بشه که برم ازش بگیرم .شب شد و راه افتادم سمت خونش زنگو زدم درو باز کرد گفت بیا داخل .منم از خدا خواسته یه نقشه هایی واسش کشیده بودم که بکنمش.رفتم داخل و دیدم با یه چادر رنگی خال خالی سر کرده بود و پولارو هم گذاشته بود رو اوپن .اسممو پرسید گفتم محمدم گفت که اسم شوهر منم محمد بود خدا رحمتش کنه . منم گفتم ای کاش من جاش بودم چادرشو گاز گرفت و منم گفتم اسم شما چیه گفت اکرم .گفتم من همیشه دوست داشتم اسم زنم اکرم بود. گفت مگه ازدواج نکردی. گفتم نه .گفت پولارو بشمار ببین درسته یا نه . گفتم چشم اکرم خانوم .گفت چشمت بی بلا .پولارو شمردم سه تومن بود .گفت که کافیه ؟ حالا از دستم راضی هستی ؟ گفتم والا راستش نه . گفت یعنی چی .این همون قدر پولیه که ضرر کردی ‌. گفتم راستش اکرم جون .تا گفتم اکرم جون رنگش سرخ شد گفت اکرم جون یعنی چه ؟ .گفتم اکرم خانوم اگر میخوای از دستت راضی باشم باید یه روز هم شده زن من بشی تا حلالت کنم .گفت این چه حرفیه آقا محمد .گفتم همینه که هست .خواهش میکنم فقط محرم هم بشیم چند ساعت کنار هم باشیم همین بعدش من میرم .با هزار زور قبول کرد و منم از خدام بود زدم تو گوگل متن صیغه رو پیدا کردم و خوندم و اونم قبول کرد و محرم هم شدیم .تا تموم شد بلند شدم بغلش کردم با چادرش که شروع کرد غر زدن که گفتی فقط کنار هم باشیم نه اینکه بغلم کنی .گفتم تازه اولشه زن من شدی دیگه . دستشو گرفتم به زور بردمش تو اتاق گفتم جاتو بنداز میخوام بخوابیم تو بغل هم .گفتم این قرارمون نبود گفتم زود باش اکرم جون که طاقت ندارم .جارو انداخت و گفتم بخواب با چادر .خوابید و منم از پشت بغلش کردم و کیرمو گذاشتم لا کونش . عقب و جلو می‌کردم و غر میزد که دردش میاد و اینا .منم شلوار و شورتشو کشیدم پایین زدم رو کونش گفتم یالا ببینم سجده کن میخوام بکنم توش .اینو که گفتم رید تو خودش فهمید شوخی نیست گفت عجب غلطی کردم . دوباره زدم رو کونش گفتم یالا ببینم سجده کن .سجده کرد منم تف انداختم رو کونش و کیرمو خیس کردم به زور هول دادم تو کونش حسابی از کون گاییدمش که می‌گفت محمد جون آروم .پاره شدم . ابمو ریختم تو کونش و آروم شدم .بلند شد خودشو جمع کرد نمیتونست راه بره گفت خیلی بی معرفتی از پول خبری نیس .گفتم من اومده بودم بکنمت فقط از این به بعد زن منی . من هرچند میام به خدمتت میرسم تا حلالت کنم .دیگه چاره ای نداشت . منم لباسمو پوشیدم و اومدم خونه .بعد چند وقت رفتم دیدنش و از دلش در آوردم و همچنان هرباری که میرم خونشون از کون میکنمش.امیدوارم خوشتون اومده باشه ممنون از وقتی که گذاشتین شبتون خوش

نوشته: محمد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها