داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

پسر عموی خوب

با سلام
سحر هستم ۲۳ ساله سایز سینم ۸۰ و کون قلمبه قدم ۱۷۲ و وزنمم ۶۷ یه هیکل سکسی
داستانی که میخوام براتون بگم کاملا واقعیه . هفته عمم بود رفته بودیم روستای پدریمون و من چون صبح کار داشتم باید برمیگشتم ، قرار شد با پسر عموم مهدی که ۴۳ سالشه و متاهله برگردیم خلاصه بعد از دعا و از این جیزا من و پسر عموم راه افتادیم تا شهرمونم ۳ ساعت راه بود. توی مسیر پسر عموم خیلی وسط پاهاشو میخاروند منم از روی فضولی گفتم مهدی مشکلت چیه اینقدر خودتو میخارونی خواستم یکم شیطونی کنم اخه تو فامیل معروفه به اینکه زیاد دنباله دختر و زن بازیه اونم گفت موهای زایدمو زدم نوک زده داره میخاره منم به گوشت گاو حساسیت دارم شامم که کباب بود اونم گوشت گوساله بدتر شده ، گفتم خب چیکارش باید بکنی که گفت باید پاهامو باز بزارم که موهاش توی بدنم نشینه و خارشش کمتر بشه گفتم خب پاتو باز کن ، گفت شرتم باید در بیارم اومدنی تنها بودم راحت بودم ، منم گفتم خب درش بیار شبه تاریکه کسی نمیبینه . گفت تو‌هستی زشته نمیشه منم گفتم نترس من نگات نمیکنم تا اونجا زخم میکنی بدنتو ، گفت تو نگاه نکن من وایسم در بیارم ، وایسادو رفت عقب ماشین شرتش کند یه شلوارک راحتی پوشید و برگشت کلی تو‌ذوقم خورد فکر میکردم شلوارشم پایین میکشه ،پیش خودم گفتم فایده نداره باید داغش کنم دوباره شرو‌ع کردم به سوال و گفتم مگه با چی میزنی که اینقدر اذیت میشی اونم گفت با تیغ
من : خب اشتباه میکنی نباید با تیغ بزنی وقتی تیغ میزنی موهاش کلفت میشه و میخاره
مهدی : پس با چی بزنم
من: با پودر موبر
مهدی: نه بابا خوشم نمیاد کثیف کاریه
من؛ خب با کرم بزن خیلی نرم میشه منم همیشه با کرم میزنم یا پودر هم دیرتر موهاش بلند میشه هم وقتی موهاش در میاد نرمه
دوباره ادامه دادم گفتم کی زدی
مهدی :دو روز پیش
من: وااا دو روز پیش زدی الان نوک زده
مهدی : اره تا دو روزه دیگه که یکم بلندتر بشه همینجوری اذیت میکنه
من؛ مهدی من الان سه روزه زدم هنوز نوک نزده وقتی مثل تو با تیغ میزدم دو روزه نوک‌میزد
مهدی : نه بابا مگه میشه الکی میگی
من : واااا چرا دروغ بگم هنوز صاف و تمیزه
مهدی ؛ یعنی جوش یا تاولم نمیزنه بعدش
من : نه
مهدی : جدی میگی میشه ببینم
من : خجالت بکش پررو
مهدی ؛ بابا اونجاتو که نمیگم یکم بالاشو نشون بده ببینم
من : اروم یکم پیرهنم دادم بالا یکمم ساپورتم کشیدم پایین گفتم ایناهاش
مهدی : گفت میشه یه دست بکشم ، منتظر جواب من نشد دست کشید گفت اره چه صاف و لطیفه
مهدی : اروم شلوارکش داد پایین جوری که یکم کیرش معلوم بود و گفت دست بزن مال من چه تیزه
منم که منتظر همین بودم دست کشیدم بالاشو اروم بردم پایینتر طرف رونش دست کشیدم گفتم اخ چه تیزه بعدش گفتم میخوای یکم چربش کنم خیلی اروم تر میشیا
مهدی : با چی
من: روغن مورچه تو کیفم دارم هم چرب میشه هم میگن برای مو رو از بین بردن خوبه
مهدی : اره ممنون میشم
منم شروع کردم براش مالیدن همه جاش که دیدم داره کیرش بلند میشه بیشتر مالیدم و شلوارکش اوردم پایین همینجور میمالیدم گفتم بخواب اشتباه گرفتی
مهدی گفت این براش فرقی نداره تا یه خوشگل میبینه به احترام جلوش بلند میشه حالا تا خودت بهش اجازه ندی نمیشینه
من: وای عزیزم بشین خسته میشیا همینجور باهاش بازی میکردم و میمالیدمش مهدی گفت خب بی معرفت یکم بوسش کن پسر عمو کوچولوتو . گفتم من که از خدامه و شروع کردم خوردن کیر خوشگلش . اونم تو فضا بود و دستش تو سینه من و کون من مالیدن
میگفت بخور تا اخرش بخور همش مال خودته . سینمو میمالید میگفت وای چه خوبه چه بزرگه دارم میترکم سحر چه خوب ساک میزنی واااایییی.
همینجور میخوردم بعضی وقتا سرمو فشار میداد کیرش ته حلقم میخورد کیرش خیلی کلفت و بلند بود وای یه مرتبه سرمو فشار داد تا کیرش ته حلقم بود داشتم خفه میشدم که ابشو کامل ته حلقم خالی کرد منم همشو خوردم کلی تشکر کرد . مهدی . سحر امشب بیا خونه منم تنها تا صبح حال کنیم . گفتم دیگه لوس نشو صبح باید برم سرکار گفت خب فردا بعد از کارت میام دنبالت منم گفتم باشه. رسیدیم در خونه پیادم کرد گفت راستی اوپنی ؟ گفتم آره چرا ؟ گفت پس قرص بخور چون من بیرون نمیکشم . من؛ خب کاندوم بزن عوضی
مهدی ؛ از کاندوم بدم میاد . فردا ظهر اومد دنبالم رفتیم خونشون تو مسیر همش دستش توی شرت من بود و میمالید منم که خیسه خیس می گفتم چه خبرته بزار برسیم ، خوبه که متاهلی و نیاز نداری .
مهدی : وای اندام تو کجا اندام زنم کجا
رسیدیم خونه لختم کرد انداختم روی تخت وای مثل وحشیا سینم چنگ میزد و می مکید که دردم میومد بعدش رفت پایین شروع کرد کسم خوردن و مکیدن چرخید اومد روم حالت 69 منم برای اون میخوردم . بلند شد پام داد بالا گذاشت دم سوراخ کسم یکم سرش رفت داخل واااای چه حالی میداد گفت جون چه داغه . با یه فشار تا آخر کرد داخل که من جیغ کشیدم اونم میگفت جون چه تنگه وای مثل وحشیا تلمبه میزد و محکم‌ سیلی میزد به سینه هام خیلی درد داشت منم از شهوتش آتیشم بیشتر شده بود و گردنم فشار میداد لبم می خورد که دردش خیلی بود و زخمش کرد بعدش چر خوندم به شکم خوابوندم . محکم میزد دو طرف کونم میگفتم مهدی درد داره نزن اون بیشتر حشری میشد و محکم تر میزد و همش میگفت سحر دوست دارم باهام ازدواج کن . وای لمبرای کونم باز کرد گفت وااااای چه سوراخی داری یکم لیسش زد یه تف انداخت . گفتم مهدی کون نه درد داره . رفت روغن اورد ریخت روش و گذاشت روی سوراخم داشتم اتیش میگرفتم گفتم مهدی جون مادرت جر خوردم اون اصلا اهمیت نمیداد میگفت این کون رو‌نکنم همه عمرم حسرتشو منیخورم فشار داد اروم اروم رفت داخل و شروع کرد تلمبه زدن وای داشتم میمردم. بعدش داگ استایل شدم یکم دیگه چربش کرد دوباره شروع کرد دیگه داشتم لذت میبردم که یه دفعه کشید بیرون تا آخر کرد داخل کسم و محکم گرفتم با یه آه بلند همشو‌خالی کرد داخل کسم . بعدشم همونجور روم خوابید حدودا ده دقیقه طول کشید بلند شدیم رفتیم توی حموم اونجا هم یه مرتبه منو جر داد .
اومدیم بیرون پوشیدم من رسوند خونه هنوز بابا مامانم نیومده بودن که اومد داخل توی حیاط سرپایی کشیدم پایین یه مرتبه دیگه منو کرد و بغلم کرد گفت سحر عاشقتم و رفت
فرداش بابام اینا اومدن اومد ازم خواستگاری کرد که مامانم مخالفت کرد گفت مهدی هم متاهلی هم سنت زیاده برای سحر الان ۴ ماه میگذره من حامله هستم مهدی نمیزاره بچه رو بندازم میگه من عقدت میکنم . ممنونم که داستانمو خوندین لطفا بگین چیکار کنم بچمو

نوشته: سحر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها