داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

پرواز هوس 2


دلم نمی خواست از این حس و حالت رهایی پیدا کنم . چقدر هیکل لخت و ناز مامان وسوسه انگیز بود ولی هنوز نتونسته بودم خودمو قانع کنم که یه کاری باهاش صورت بدم . اصلا تصورش اشتباه بود شاید واسه همیشه رابطه اشو باهام قطع می کرد . اگه یه اشتباهی از طرفم می دید . آدم بعضی چیزارو تو دور و بر خودش وقتی می بینه و متوجهش میشه که چیز یا کس دیگه ای واسه دیدن نداشته باشه . شایدم چون مامانو همیشه وابسته به  یکی می دونستم هیچوقت این طور تنها باهاش سفر نکرده بودم اونم با این وضعیت همچین حسی در من ایجاد نشده بود . طوری خودشو به من چسبونده بود که عقب نمی تونستم برم وبه طرف جلو هم اگه می تونستم برم کیر شق شده من مایه رسوایی بود ولی با یه حرکتی که کیانا خوشگله ام انجام داد دیگه با سر چسبیدم به زیر گلوش و با کیر پشت شورت به کوس پشت شورتش مماس شدم . خیلی آروم نفس می کشیدم که اونو از خواب بیدارش نکنم . رایحه دل انگیز عطر زنانه مامان خوش سلیقه ام مست مستم کرده بود . وای اون چه جوری تونسته بود با این سینه های لخت و درشت و هوس انگیزش کنار من بخوابه . فکرشو نکرده بود که ممکنه پرده ها کنار بره ;/; بازم جای شکرش باقی بود که شورت و شلوارکی پامون داشتیم در این هوای دلپذیر صبحگاهی چه مزه ای می داد آرمیدن تو بغل مامان .وقتی بیشتر آتیش گرفتم که تصویر کون مامان با شورت نازکشو از داخل آئینه ای که روی دیوار و در یه فاصله چند متری از تخت قرار داشت می دیدم . این صحنه رو که دیده بودم دیگه حس کردم امکان نداره که کیرم شل شه مگر این که اون چیزی رو که تو خودش جمع کرده خالی کنه و یه خورده احساس سبکی کنم . یه  کمی گردنمو کج کردم تا ببینم می تونم سرمو پایین تر بیارم و یه زبونی به نوک سینه اش بزنم یا نه هر چند کار خطر ناکی بود ولی همونشم نتونستم انجام بدم . فقط می تونستم دست چپمو بیارم بالاتر و یه خورده به سینه هاش دست بزنم . نوک سینه اش دیوونه ام کرده بود چقدر تازه چقدر آبدار . اوخ چی میشد چی میشد که از این سفر با یه خاطره خوب به ایران بر می گشتیم . چی می شد ولی نه کیان شیطون نشو تا همین جا کافیه دیگه . یه فانتزی سکسی در خیال خودت و تا همین جا داشتی دیگه بسه . مگه آدم راجع به مامانش از این خیالات بد می کنه که تو داری می کنی .. ولی هر لحظه که می گذشت حس می کردم عطشم بیشتر میشه وتنم بیشتر داغ می کنه . حالا طوری بهم چسبیده بود که می تونستم زیر گلو ولبشو ببوسم و دست چپمو هم بندازم دور کمرش و حتی کونشو هم بمالم واز لای شورتش دستمو به کوسش برسونم که   این کارا یه چیز رویایی بود که تصورش در خواب و خیال هم نمی گنجید . یه خورده خودمو به کیانا بیشتر چسبوندم . اول دست راستشو دور کمرم حلقه زده بود ومنم با دست چپ می تونستم این کارو انجام بدم ولی جرات این کارو نداشتم . کون مامان تو آینه داشت بهم علامت می داد . یه شورت قرمز براق که به کون سفیدش یه جلای دیگه ای بخشیده بود . بازم یه خورده دیگه کیر مخفی شده امو به کوس قایم شده اش فشردم و یه حرکتهای عمودی و دورانی خفیف هم به خودم و بیشتر به لاپام دادم . ورم کوس مامان کیانا رو از پشت شورت احساس می کردم . بد جوری داشت آتیشم می داد . یه لذت فوق العاده و یه کیف و حالی که نمی تونستم اونو با هیچ لذت دیگه ای تو این دنیا مقایسه اش کنم . اوخ عجب ضد حالی که در اصل خودش یه نوع حال بود . پرشهای فواره ای آب کیر من توی شورتم شروع شده بود و من نمی تونستم خودمو عقب بکشم . گذاشتم بریزه . با خیره شدن به کون مامان از داخل آینه و تماس سینه های لختمون با هم آبمو تو شورتم خالی کردم . نمی دونم کیانا چرا تکون نمی خورد . آب کیر شلوارک خیلی کوتاه وتنگ منو که یه کمی از شورت بزرگ تر بود خیس خیس کرده بود و این خیسی حالا به شورت مامان چسبیده بود . اگه بیدار می شد جریانو می فهمید . تماس سینه هامون به هم و بوییدن زیر گوش و گونه هاش و تماشای پوست تازه وجوونش .. آب ریخته را به جوی بر گردوند و هوسم دوباره برگشت . یعنی واقعا اون چیزایی رو که تو سایت امیر سکسی خونده بودم اینجا داشت پیاده می شد ;/;  از هیچی نمی ترسیدم جز از این شورت خیسم . باید زودی می رفتم داخل حموم وخودم و شورتمو می شستم . یه خورده باسنمو دادم عقب همین باعث شد که یه فشاری روی دستش بیاد . کیانا با صدایی خواب آلوده گفت چی شده کیان هنوز نخوابیدی ;/; من که دیدم بیدار شده گفتم چرا مامان تازه بیدار شدم -خیلی سردم شده بود . اوخ چرا این جوری هستیم . لخت و با یه شورت .. خدا مرگم بده . چرا این جوری بهم چسبیدیم -مامان تقصیر من نیست تو اومدی این طرف .-صورتمو بوسید و گفت عزیزم شوخی کردم آدم با پسرش که این حرفا رو نداره . تازه حرکات غیر ارادی تو در خواب هم زیاده .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها