لطفا برای داستان دیگران احترام بزارین و حتی اگه دوست هم نداشتین فحش ندیدن ممنون
من نازی ام24سالمه و4ساله که ازدواج کردم و میخوام از شیرین ترین و دردناک ترین خاطره ام یعنی شب اول سکسم بنویسم
وقتی با نیما ازدواج کردم 20 سالم بود و خیلی کم سن بودم خیلی از سکس میترسیدم اما چون نیما رو خیلی دوست داشتم به خودم میگفتم که چیزی نیست خیلی هم درد نداره ما وقتی باهم نامزد بودیم فقط بهم لب میدادیم و نیما چند بار سینه هامو خورد و دیگه هیچ کاری نمیکردیم تا اینکه بعد از 2ماه نامزدی ازدواج کردیم و یادمه وقتی عروسی تموم شد با چند تا از اقوام نزدیک رفتیم خونه که یه 15 دقیقه یی طول کشید تا برن و ماهم کامل تنها شیم
(از مشخصات خودم و نیما بدم یکم من 165 قدمه و وزنم 60 کیلو عه و اندام خوبی دارم و همسرم هم قدش 180 با وزن 86 )
وقتی مهمونا رفتن درو بستم و به نیما گفتم اخیشششش تموم شد اون خندید و گفتم تموم شد؟ نه نازم تازه شروع شد منم خندیدم چون واقعا گوشنمون بود و نتونستیم درست و حسابی تو عروسی غذابخوریم با همون لباسا نشستیم و یه چیزی خوردیم که یه 20 دقیقه طول کشید این که لباسامون رو در نیاریم و غدا بخوریم پیشنهاد من بود
بعد از این رفتیم تو اتاق من یه جورایی سردم شده بود و استرس داشتم واقعا میترسیدم نیما هم که فهمیده بود اومد کنارم نشست یه لب طولانیییی ازم گرفت و بعد دستای از شدت استرس یخ کردمو بوسید و گفت دورت بگردم یکم اروم باش انقدر استرس گرفتی کل بدنت داره میلرزه من چند بار بخاطر این جریان ترس وحشت ناکم از سکس پیش مشاورم رفتم اما بازم درست نشد نیما بازم بقلم کرد و همونجور که بقلم کرده بود اروم شروع کرد به در اوردن لباسم من واقعا دلم میخواست بزنم زیر گریه اما خوب دیگه جلوی خودمو گرفتم لباسم رو که در اورد منو که فقط یه شرت سفید پام بود رو توری که پشتم بش باشه نشوند رو پاش تا تاج و گیره موهام رو باز که همه اینا رو که باز کرد من چرخیدم سمت خودش و شروع کرد بوسم کردن اول چشام رو بوسید و اروم رویه لبامو و گردنم رو لیس میزد و با دستاش سینه هامو میمالوند منم چون سینه هام اوج حساسیتمه اه و نالم در اومده بود نمیدونم چند دقیقه داشت اینجوری خیسم میکرد یه یهو اروم منو خوابوند رو تخت و خودشم اومد روم خوابید رفت لای پاهام و شروع کرد رو نامو خوردن یکم هم گاز میگرفت که اروم جیغ میزدم و میگفتم اروم کندی شون اونم حشری تر میشد اومد روی شرتم و کسم و از رو شرت لیس میزد و منم داشتم دیونه میشدم و داشتم خودمو قانع میکردم که سکس انقدر هم درد نداره شرتم رو دراورد و انداخت اونور و کصم رو با ولع میخورد و لبه هاشو گاز میگرفت کامل خیس خیس شده بودم و بش میگفتم اویی عشقم محکم تر بخورش وی یی اخ بعد تقریبا 10 دقیقه نشت رو تخت و به من اشاره کرد که برم و لباساش رو در بیارم منم رفتم اول پیرهنشو در اوردم و خودمو مالوندم به بدنه گرمش تا قبل از اون موقعه هیچ وقت نیما رو بدون پیرهن ندیدم بعدش یکم با کیرش که داشت شلوارش رو پاره میکرد از رو لباس بازی بازی کردم و هیجان داشتم ببینم کیرش چشکلیه و وقتی دیدم تحملش داره تموم میشه شلوارش رو کامل کشیدم پایین و دیدم بلهههه امشب چه جری بخورم و باز دوباره ترس همه جونمو گرفت کیر نیما بیشتر کلفته تا دراز خیلی کلفته انقدر کلفت هست که یادمه وقتی اشاره کرد براش ساک بزنم بزور تو دهنم میرفت رو تخت دراز کشید و منم شروع کردم براش ساک زدن واقعا خیلی ناوارد بودم و یکم سختم بود مخصوصا کیر نیما هم که کلفت بود ساک زدنو از تو فیلم های سوپر زیاد دیدم و داشتم سعی میکردم مثل اونا براش بخوردم تخماش رو میکردم تو دهنم سر کیرشو میبوسیدم و لیس میزدم و تا اونجا که میرفت تو دهنم میکردم توش واقعا میدیدم داره حال میکنه و یکم هم اه میکشید تا اینکه بعد از کلی ساک زدن که نمیدونم چند دقیقه شد نشست و منو از رو کیرش که کاملا با اب دهنم خیس شده بود بلند مرد و منو خوابوند رو تخت یکم سینه هامو خورد و با نافم بازی کرد و رسید به کسم رفت و ژل رو اورد و زد رو کیرش و گفت نازم میخوام اول از کون بکنمت من قبل از این که ازدواج کنم خودم خودمو با خیار از کون میکردم خیلی دردم میومد اما کم کم برام عادی شد بیشتر از کسم میترسیدم به پشت خوابیدم و نیما یکم از اون ژل رو هم به کون من زد اینم بگم که سایز کون من 115 هستش و همه دوستام عاشق کون من بودم چون هم خیلی بزرگه هم خیلی خوش فرم نیما یکم رو کونم رو بوسید بعد گفت دورت بگردم چقدر کونت از اون چیزی که از زیر لباس میدیدم هلو تره بعد گفت این کونت مال کی؟ منم گفتم مال تو. حالت سگی شدم و نصفه کیرشو کرد تو کونم و منم جیغ کشیدم .انتظار داشتم درد داشته باشه، ولی نه انقدر حالم خیلی خراب بود نیما که کاملا مست شده بود بش التماس کردم اروم تر خیلی کلفتی اما اصلا گوش نمیداد که من دارم جر میخورم نصف دیگشم کرد تو و من باز جیغ کشیدم اصلا منتظر نشد یکم دردم بخوابه و شروع کرد تلمبه زد و من فقط جیغ میزدم و التماسش میکردم اروم تر اما چون قبلا خیار میکردم تو کونم انقدر دردم نگرفت که از حال برم هرچند کیر نیما خیلی کلفته ولی یکم هم داشتم لذت میبردم بعد از اینکه حسابیییی از کون گاییدم منو برگردوند و یکم ژل زد سر کوسم دوباره بدنم یخ کرد (من وقتی 15 سالم بود کف حموم سر خردم و پردم پاره شد یادمه وقتی پاره شد چه خونی ازم اومد وقتی با نیما نامزد بودم اینو بش گفتم و خندید و گفت حتما خیلی درد داشت واقعا خیلی بیشتر عاشقش شدم وقتی اینو گفت میتونست بهم خیلی بد بین شه یا اصلا باور نکنه اما خیلی با محبت نصبت به این جریان نگاه کرد) سر کیرشو میکوبوند به چاک کسم من یکم لذت میبردم اما خیلی میترسیدم حواسم به کوبوندن سر کیرش به کسم بود که یهو کلشو با چنان فشاری کرد تو که کوبیده شدم به سر تخت و جیغ کشیدم نیما گفت وییییی نازم بت گفته بودم عاشق تنگیه اولیه ام هنوز من جیغمو قطع نکرده بودم که شروع کرد به تلمبه زد فقط گریه می کردم و تخت و چنگ مینداختم نمیدونم بعد از چند دقیقه فقط یکم دردم خوابید و یکم لذت میبردم همون موقع ها هم ابم اومد و بیحال شدم جوری که توان ناله کردنم نداشتم نیما هم تقریبا 5 دقیقه بعدش ابش اومد و ابشو ریخت تو کسم و بیحال مثل من افتاد روم ، و با همون حالش اروم در گوشم گفت نازی نمیدونم چی شد که باتو اشنا شدم اما میدونم بهترین اتفاق زندگیمی و بوسم کرد و گفت خیلی درد داشتی؟
گفتم اوهوم ، گفتش نیما فدات شه باید مال خودم میشدی و اروم گونه هامو که اشک روش خشک شده بود بوس کرد ، و با اینکه میدونستم تا یک هفته نمیتونم درست راه برم و با فکر این که هر شب همین جریانو داریم منم در گوشیش بش گفتم دوست دارم و همونجوری تا صبح کنار هم خوابیدیم. این شب اول استارت یه زندگی مشترک بود و الان ما یه دختر1 ساله به اسم دیانا داریم
و اینکه ببخشید مثل اینکه خیلی طولانی شد 😅ممنون که وقت گذاشتین و خوندین
نوشته: نازی