داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

ندای عشق 75


حوصله اشو نداشتم پامو بذارم تو مجلس عروسی نعیم و نازی . اگه نعیمو روبروم می دیدم هر چی از دهنم در میومد بهش می گفتم از روزی که اون بر گشته بود مصیبتها و بد بختیهام شروع شده بود هرچی ازم خواستند که برم تو مجلس قبول نکردم -سر خودم بلایی نمیارم تا جان همه تونو نگیرم نمی میرم شما همه از یه قماشین از همه تون متنفرم . همه تون خود خواهین . اگه بیام این عروسی رو به هم می زنم . حواستون باشه .. منو به حال خود بذارین . دست از سرم وردارین . بیرحما .. نامردا نا مسلمونا .. بی دینا . شما هم اسم خودتونو میذارین انسان .به خودم حق می دادم که هر چه از دهنم در میومد نثارشون کنم . آخه حقشون بود . اون راستی راستی در مورد من چی فکر می کنه . یعنی عشق من این قدر پوچ و سرسری و پوشالی بوده خدای من این نشون میده که نوید هنوز دوستم داره . نمی تونم فراموش کنم که هنوز عاشقمه . هزاران بار تا صبح این جملاتو در ذهنم مرور می کردم که اون هنوز دوستم داره . عاشقمه . من اشتباه نکردم ولی وقتی که با چشای خودم دیدمش .. کاش دستش جلو صورتش نبود و می تونستم واسه یه لحظه هم که شده اونو ببینم . خدای من اون الان داره عذاب می کشه . کی دلشو شکونده که اون دل منو شکونده و رفته . حالا من چه طور پیداش کنم و حالیش کنم که ازدواج نکردم . می دونم اخلاقشو می دونم شاید دیگه طرف سایت نیاد . من دیوونه میشم . بیشتر از صد دفعه به سایت متوسل شدم نه نوید من نیومد . می دونم اون الان چه حالی داره . کاش اون اینجا پیش من بود و بهش می گفتم که عاشقتم دوستت دارم حاضرم بمیرم و دست مرد دیگه ای بهم نرسه . داشتم آتیش می گرفتم . سرمو می زدم به دیوار . حس کردم که کار احمقانه ایه . باید سر اونایی رو که سرم بلا آورده بودند می زدم به دیوار . برام فرقی نمی کرد کی باشه . دفتر خاطرات ندا رو بستم و بقیه اشو گذاشتم واسه بعد بخونم . دوست داشتم فقط به چهره معصومانه و عاشق ندا نگاه کنم و اونو ببوسم . صورتمو به صورت لطیفش چسبوندم . نفسش عمیق تر شد . دستشو دور گردنم حلقه زد چشاشو باز کرد و گفت عزیزم چرا چشات تره .. داره بهم میگه بازم نوشته هامو خوندی ;/; همون چیزاییه که تو دلته . راستش بیشترشو واسه این نوشتم که یه روزی مثل امروز بخونیش . بازم دلم نمیاد تو رو ناراحت کنم . ولی پایه های عشقت باید این قدر محکم باشه که دیگه هیچوقت دل نداشته باشی تنهام بذاری .-من همین الان هم دلشو ندارم تنهات بذارم و از پیشت برم و بابات هم با این که گفته تا چند روز کارم نداره ولی گفته که امروز می خواد یه چیز مهم بهم بگه . بهتره بریم میون جمع بده -چیه نوید می ترسی فکر کنن داریم بچه راه میندازیم ;/; -ندا این حرفا ازت بعیده -چیه مگه زشته ;/; -ندا حالا که جای این حرفا نیست -شوخی کردم . خوشم میاد تو رو این جوری می بینم که از خجالت سرخ میشی . همه این چیزاتو دوست دارم . واسه همین بود و همینه که دلم نمیاد هیچوقت ازت جداشم -واسه همین چیز خلی ها ;/; -عزیزم تو گل منی آقای منی -ندا جونم یواش یواش باید برم یه سری به مغازه کوچولوم بزنم و کاسبی مو شروع کنم -خوب شد یادم آوردی . این یه نقطه سیاه تو در رابطه عشقی ماست . من چطور می تونم ازت بگذرم . تو منو به یه مغازه کوچیک ده دوازده میلیونی فروختی نامرد .. ندا بد جوری جدی شده بود . به خودم می لرزیدم -ندا جونم خوشگل من بذار توضیح بدم این جوری که فکر می کنی نیست -چیه دم خروسو باور کنم یا قسم حضرت عباسو .. نوید لباتو ور نچین من خودم همه چی رو میدونم . بابا همه رو واسم گفته که تو هدیه شو قبول نکردی و پولشو می خوای بدی . دیدی اصلا دلشو ندارم حتی یه دقیقه هم تو رو اذیت  و ناراحت کنم ;/; تو چطور دلشو داشتی این همه مدت منو دلشکسته ببینی . دیوونه تو چقدر ساده ای . تو الان یه پای مرغداری بابایی . مغازه چیه . شوخی داری یا داری فیلم کمدی بازی می کنی ;/; بذار یکی ببوسمت چقدر این کاراتو دوست دارم … ناصر خان منو به عنوان وردست و شریکش در مرغداری تعیین کرده بود ولی منو بازم غافلگیر کرد اون  اون  جا رو به من و ندا بخشید ومنو مسئول کرد که یه سر و سامانی به امور بدم و با شناختی که از منطقه دارم برای بهبود امورات واستخدام کارگرا و نیروهای جدید تلاش کنم .. وای چه هیجانی من که تا چند وقت پیش خودم خیابونا و دیوار مردمو متر می کردم حالا باید چند نفرو می فرستادم سر کار . همه اینا به یه طرف فقط دوست داشتم در این روزای شاد و شاد و شاد با ندای خوب خودم شاد باشم . با این حال دوست داشتم دل خیلی ها رو شاد کنم چون خدا دل منو شاد کرده بود . تصمیم گرفتم یه سری به محله قدیمی بزنم . دوست داشتم به چند تا از دوستای هم دیواری خودم پیشنهاد کار بدم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها