سلام بر حشری های عزیزی که خیلی هاتون با زناتون میخونید آب کساشون راه میوفته بعد میکنید و حالشو می‌برید و می‌ریزد توش
اسمم حمید والان ۲۵ سال دارم و پسر عمه کیر گلفت من که الان ۳۰ سال داره.
داستان واقعی از اونجایی شروع میشه که
بچه بودم حدود۱۵ ساله بعضی موقع ها به خودم میگفتم این کیر چرا هی بلند میشه و تازه هم کنجکاو بودم باهاش ور برم ولی موقعیت کم پیش میومد.
و پسر عمه من که اهل پایگاه و بسیج بود وخیلی جانماز آب می‌کشید ونگو زیر زیرکی کار انجام میده با دیگران و من نمیدونستم.
اون روز رفتم پیشش و بهش گفتم بابا اینا امشب میرن شهرستان ۱هفته هم نیستند شب بیا خونه ما بخوابیم طبق معمول اونم گفت خونه بگم و بیام وگفت که قلیون میکشی این دفعه گفتم نه والا تا حالا نکشیدم خودت میدونی که و گفت یادت میدم.
شب شد واومدم شام ردیف کردیم خوردیم بعد شام هم زغال قلیون گذاشتیم و نشستیم پای تلویزیون که ماهواره تماشا کنیم.
گفتم بهش فیلم سکسی بود حال میداد گفت. آره ولی نیست که. من گفتم دارم تو کمد بیارم گفت بپر بیار رفتم ۵ تاسی دی فیلم آوردم گذاشتم مشغول نگاه کردن شدیم که گفت ای کاش الان یکی بود میزدیم توش چه حالی میداد از عقب و جلو میکردیمش حال میکردیم بهش گفتم که واسه تو که بلند شده داره شلوار پاره میکنه ببینم چقدره به من گفت زیاد بزرگ نیست واسه من کوچیکه وگفتم اون که داره شلوارتو پاره میکنه فکر کنم واسه من کوچیک باشه و قرار گذاشتیم که با هم در آریم واقعا واسه اون بزرگ بود تقریبا ۳ برابر مال من بود
وقتی واسه من رو دید بهم گفت با این میخوای زن بگیری و بکنی. این که چیزیش نمیکنه اگه خواستی من بزرگ ترش کنم منم گفتم چه جوری مگه میشه.
گفت واسه اون رفیقم علی هست، واسه اونو من بزرگ کردم،فقط باید تحمل داشته باشی و صبر کنی و من بیچاره از هیچی بی‌خبر گفتم حله و شلوار رو طبق گفته های اون و راهنمای اش در آوردم فکر کردم که شاید میخواد میک بزنه یا با دست به مدت طولانی بکشتش بهم گفت که خیلی ها میگن اگه توش بره و توش بریزی کونت و کیرت گنده میشه به شرطی که توش بره منم گفتم توش بره این خیلی بزرگه اگه بره من جر میخورم اصلا ولش کن که بذار خط کش بیارم ببینم چقدره گفت زیاد بزرگ نیست که بالاخره با شوخی شوخی خط کش زدم از بغل کیرش ۱۹ سانت بود و کلفتی اش اندازه ته لیوان قدیمی ها یه ذره کوچیک تر که قبول کردم و رفتیم تو حموم اول هی کیرشو به سوراخ کونم میزون‌می‌کرد و فشار میداد و میگفت باید عادت کنه بالاخره باید توش بره دو سه بارم دردم اومد ولی توش نرفت و خودمونوشستیم و اومدیم بیرون ،تو خونه همون جوری لخت بعد من دراز کشیدم رو زمین به شکم و اونم اومد کیرشو تنظیم کرد روی سوراخ تنگ من با دست خودم هم لای کونم باز کردم و دوباره فیلم های سوپر رو پلی کردیم اصلا نه خیس کرد نه چیزی خشک خشک گذاشت روش و شروع به فرو کردن کرد منم دردم اومده بود که هی میگفت صبر کن الان روغنش میریزه که یه دفعه بعداز ۲ دقیقه یه روغنی از لای سوراخم رد شد و بدون اینکه کیرش بره تو وارد سوراخم شد بهم گفت تکون نخور تا جا باز کنه منم از هیچی بی خبر یه دفعه گفت داره آبم میاد وای چه حالی میده واحساس کردم یه چیز داغ ریخت توش آب گیر به اون غلیظی و چسب ناکی خالی کرد تو کونم منم خوشم اومده بود که چیه بعد گفت تکون نخور تا بهت بگم و کیرش خوابید گفت اگه قراره بزرگ بشه باید زیاد کار کنیم و من همون جوری که خوابیده بودم شروع کرد انگشت کردن من و لیز لیز شده بودم راحت ۱ انگشت بعد ۲ انگشت و سپس ۳ تا انگشت رفت توش ودیدم دوباره راست کرده گفتم دوباره بلند شده گفت تازه اولشه بلند شد گذاشت دم سوراخ هی فشار داد تا بالاخره کلش وارد شد خیلی درد داشت گفتم در بیار که نامرد هی نگه داشت وگفت تکون بخوری جرت میدم یعنی دفعه هول میدم داخل منم جرات نکردم تکون بخورم بعد شروع کرد داد داخل سوراخ کونم آنقدر کیپ سوراخم بود که انگار تیر برق تو کونم بود و شروع به عقب جلو کردن خیلی اروم آروم کرد
بعد ۱۰ الی ۱۵ بار عقب جلو کردن فکر کنم تازه جا باز کرد و هی شروع به کردن کونم کرد آنقدر کرد که سوراخم سر سر شد دورش و گفتم چرا نمیاد گفت اومده یه بار دیگه ریختم توش ولی چون فیلم سوپر می‌بینیم نمی‌ذارم بخوابه لامصب آنقدر حرفه ای بود
که نگو بهش گفتم کمرم درد گرفت گفتش الان کمکت میکنم بلند شو دوتا موتکا بیار بهت بگم،و بپا آب کیرها رو روی فرش نریزی یواش راه برو دوتا موتکا رو زیر شکمم گذاشت گفت کمه یه دونه دیگه بیاریم بهتره بعد که روش خوابیدم دوباره جا کردنش که این دفعه چه حالی بهم داد و دیگه لامصب روون روون شده بود راحت توش میرفت خلاصه از ساعت ۷ غروب تا ساعت ۴ صبح ۷ بار آب کیر کمرشو تو سوراخ من خالی کرد و گفت صبر کن ۳ الی ۴ سال دیگه چه خر کیر میشی فقط باید هی به من حال بدی ما هم تا ۲۰ سالگی بهش از کون می‌دادیم و اونم تو سوراخ ما خالی می‌کرد تا اینکه دیگه از ایران رفت ترکیه
نوشته: حمید