داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

عمه جون من

سلام بر کاربران سایت انجمن کیر تو کس
داستانی که براتون میگم واقعیه و اسامی بصورت مستعار نوشته شده است.
من بهروز هستم که الان 38 سالمه و فرزند ارشد هستم. و عمه شهلا من که قربونش برم الان 55 سالش و یه زن توپر و قیافه و اندام معمولی
داستان بر میگرده به سال 80 که تقریبا 19سالم بود، که شوهر عمه من بر اثر یه حادثه فوت میکنه و عمه من میمونه با دوتا فرزند ذکور که یکیشون با من همسن بود و اون یکی متاهل و مستقل بعد از فوت شوهر عمه رفت آمد من به خونه عمه بخاطر دوستی و رابطه صمیمانه با پسر عمم زیاد شد تا حدی که تقریبأ یکی از اعضا خانواده اونها بحساب میومدم در اوایل بخاطر تعصبات خاص اصلا به سکس با محارم فکر نمیکردم و زمان ما اینجور چیزها نبود، خدایش عمه شهلا جون خیلی من دوست داشت و تو خونه هم با لباس راحت جلو من بود نه ولنگ و باز معمولی، و اندام تپل و درشت شهلا همیشه جلو من خود نمای می‌کرد و اون بصورت لخت جلوم تصور می‌کردم خلا صه بعد از گذشت مدتی که من با اونها زندگی میکردم و نزدیک خونه اونها هم بخاطر ترک تحصیل مشغول کار بودم به مرور زمان و بر اثر بلوغ جوانی و داستان‌های شنیده از دوستان به عمه شهلا عزیزم حس عاشقانه پیدا کردم و این باعث شد که من شبها فقط بخاطر دید زدن اندام عمم تو خواب تا صبح بیداری بکشم و جق بزنم این موضوع ادامه دار بود تا اینکه شب موعود فرا رسید و پسر عمم برای کاری عازم شهرستان شد و من موندم و عمه شهلا، البته اینجور موقعیت‌ها زیاد بود، شب بعد از خوردن شام و گپ زدن و برنامه تلوزیون وقت خواب رسید که عمه شهلا طبق معمول رو کاناپه تخت خوابشو خوابید و من هم کنار اون جلو تلوزیون واقعأ یک لحظه نمیدونم چی شد که بعد از یکی دوساعت رفتم نزدیک بدنش و شروع کردم به بو کردن بدنش دماغ نزدیک کونش میکردم و میومد پائین واقعأ بوش بهم میخورد مست میشدم واقعأ توصیف کردنش هم الان من از خود بیخود میکنه و این کار باعث راست شدن کیرم شد و شهوت وجودم گرفت ولی ترس آبرو و عواقب کار دلهره آور بود و بالاخره شهوت غلبه کرد من به زور و ترس اول دستم گذاشتم رو کون نرمش که واقعأ برای اولین بار دیونه ام کرد و حرکت خاصی از شهلا ندیدم همینجوری یواش یواش کونش لمس میکردم و بو مست میشدم خلاصه داشتم از شهوت و حس سکس با شهلا جون میمردم یکم به خودم جرات دادم دستم گذاشتم لای لپ کونش و بازی میدادم که شهلا جون در عالم خواب برگشت و به رو خوابید و این جابه جایی باعث شد دامنش کمی بره بالای رون و من بیشتر شهوتی بشم کمی صبر کردم و ایندفعه دستم آروم گذاشتم رو رون و خیلی لطیف رفتم سراغ کسش تا دستم به اونجا رسید ترس و شهوتم چند برابر شدخلاصه دستم به زور از لای شرت بردم و کسش لمس کردم مونده بود ارضاء بشم تو این حین عمه یه تکون خورد و من سریع جمش کردم و خودم زدم به خواب بعد دیدم تکون نمیخوره باز شروع کردم دیدم کمی کسش خیس شده دستم با همون خیسی کس حرکت میدادم دیدم اینجوری فایده نداره البته این گروه تا صبح بود که من تقریبأ خلاصه کردم و زمان در داستان بیان نمیشه، حالا نگو شهلا جون بیدار و نمیدونه چه کاری بکنه با کسی که برادر زادش منهم دیگه زده بودم سیم آخر داشتم میمردم کیرم در آوردم و به زور رسوندم دم کسش چون من نمیدونستم بیدار بعدا خودش بهم گفت و متوجه شدم، کیرم همون جلو رو کس تپل و داغش بازی میدادم که یهو اومد جابجا بشه خوردیم به هم و مثلا اونهم از خواب پریده یه شوک و استرس وارد من شد یه لحظه همونجوری موندیم تا اینکه با یه حرکت عمه من بغل کرد و همونجوری رو کاناپه دراز کشیدیم نمی‌دونستم چیکار کنم خواب بود بیدار بود چی شد، منگ بودم که یدفعه دیدم عمه شهلا با دستش کیرم و گرفت وای داشتم خواب میدیدم یا بیدار بودم دیگه شهوتم اجازه هیچ فکری نمی‌داد بهم من دیگه طاقت نیاوردم همونجوری بدون درنگ کیرم بردم دم کسش که حرارتش مثل کوره بود سریع فشار دادم تو که عمه شهلا جون یه آخ از ته دل کشید و من هم شروع به تلمبه زدن کردم وزود ارضاء شدم دیدم من رو ول نمیکنه نگو بنده خدا ارضاء نشده و من کسخل بیخیال، سریع بلند شدم رفت دستشوئی خودم شستم برگشتم بخوابم که بعد من عمه شهلا رفت خودش شست در طول این ماجرا دریغ از یک کلمه سخن گفتن، خلاصه اونشب همینجوری تموم شد و این داستان سکس من با عمه شهلا همچنان ادامه دارد
اگه خوشتون اومد کامنت بزارید ادامه و اتفاقات دیگه رو هم براتون بنویسم
دم همتون گرم.

نوشته: Janvik

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها