داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مامان آمپولی من 11


مامان رزا کیر مصنوعی رو آروم آروم فرو کرد تو کونم . خیلی خوشم اومده بود .-مامان بیشتر بذار داخل . روکونم دست بکش . مامان خوشگل من . اوخ مامان . خیلی خوشم میاد -حالشو ببر دخترم . یه کیر نرم تر واست آوردم تا سوراخ کونتو کمتر اذیت کنه . یواش یواش باید عادت کنی . سوراختو عادت بده ممکنه به یه مهمونی های آمپول خورانی بریم که یه سری صاحبخونه ها با خودشون کیر های سفت تر و خشک تری داشته باشن . پبش عزیزکه  بودم اوایل کار این بیشتر من بودم که میدون داری می کردم . حالا این جا مامان بود که اول داشت ریاست خودشو نشون می داد . اومد جلوتر یه فشار دیگه به کیر مصنوعی آورد . من حالا پشت به اون قرار داشتم ولی خوشحالی رو میشد از صداش فهمید -جوووووون چهار پنج سانت رفت تو کون دختر خوشگلم . جونمی داری یاد می گیری -مامان کجاشو دیدی . من یک آمپول زن حرفه ای میشم . همه تونو آمپول می زنم -عزیز جون که خیلی تعریفتو می کرد . دستاشو گذاشت رو کمرم و طوری منو ماساژمی داد که من لذت می بردم . سینه هامو با دستاش می مالید با این که خیلی کیف می کردم ولی دوست داشتم دلاوریهای خودمو پیش مامان نشون بدم پیشش خود نمایی کنم . مامان از پشت گردن تا نوک پامو با دستاش ماساژمی داد . کیر مصنوعی رو به حال خودش رها کرده بود . دیگه سرنگو انداخته بود یه گوشه ای و کار به مراحل حساس تر کشید . کف دستشو گذاشته بود رو کوسم و روشو با فشار می کشید این کارش با یه لذت و قلقلک خاصی همراه بود . مامان چند دقیقه ای رو با کیر مصنوعی و سوراخ کونم بازی کرد . یه لحظه هردومون ایستادیم و کنار هم قرار گرفتیم . از هیکل مامان خیلی خوشم میومد . خوشگل بود و جوون تر از عزیز جون . دوست داشتم تن لختشو ببینم . کونشو ببینم با اون ور برم . داشتم به این کون بازیها عادت می کردم . از روزی که خودم و دنیای دور و برمو شناختم فقط کون بود و کارای لختی پختی و لز کاریها . دنیای من شده بود دنیای کونی . تصمیم گرفتم که به مامان جونم هم لذت بدم و هم ازش لذت ببرم . گره پشت لباس خواب مامانو بازش کردم . لباس یه سره از بدن مامان سر خورد و افتاد پایین . تن لختش یهو نمایان شد . کونش وکمرش و… از تماشای پوست و بدن سفیدش لذت می بردم . دستای کوچولومو گذاشتم دو طرف کون مامان و اونو به پهلو ها باز کردم . کف یه دستمو گذاشتم رو کوس مامان رزا -آخخخخخخ رویا رویای قشنگ من . چیکار می کنی -دارم با دستام بهت آمپول می زنم مامانی . مامان جونم . مامان خوشگلم .-بریم دراز بکشیم . مامان رو تخت دراز کشید و منم سرمو گذاشتم رو کونش و اونو می بوسیدم . تند تند ماچش می کردم . مامان ساکت شده بود . فهمیده بودم که خیلی از این کار من خوشش اومده . رزا جون رو کرد و بغلم کرد سینه های گرد و خوشگلشو به سینه های من چسبوند و اونا رو رو هم قل می داد -اوووووفففففف واااااایییییی رویا با من چیکار کردی من هوس دارم . من میخوام . من امشب چطور ارضا شم .-عزیز با کیر ویبره خودشو ارضا کرد .-عزیزم رویا جون یه جوری شدم بهم حال بده . خوشم اومده بود . یه آدم بزرگ از یه کسی که بهش می گفتند آدم کوچیک کمک می خواست .  من و مامان به هم چسبیدیم . در حال بوسیدن هم بودیم . مامان لباشو از رو لبام برداشت و گفت رویا جون یه خورده برو پایین تر سینه هاتو بخورم . کوستم این جوری میره رو کوس من . این دو تا رو بهم بچسبون من از طرف خودم و تو از طرف خودت کوسهامونو رو هم می غلتونیم . مادر پاهاشو باز کرد تا کوسم راحت تر روی کوسش قرار بگیره . هر کدوم از سینه هاشم به نوبت تو دهنم میذاشتم و نوکشو میک می زدم . کوسمو به کوس رزا جون می مالیدم و اونم فشار منو با فشار جواب می داد . مامان فقط آه می کشید و سرشو مثل آدمایی که بیماری غش داشته باشن از این سمت به اون سمت می گردوند . نمی دونستم واسش چیکار کنم . کیر مصنوعی کلفت تره رو گرفتم و فرو کردم تو کوسش و یه خورده استقامت به خرج داده و تند و تند می ذاشتمش تو کوسش و بیرون می کشیدمش تا بیشتر حال کنه . از این پهلو به اون پهلو می غلتید و جیغ و داد هاش هم بیشتر شده بود . البته جیغ و داد هاش طوری نبود که صداش از اتاق بره بیرون . دلم واسش می سوخت . نمی دونستم چیکار کنم که واسه مامانم مفید واقع شم . یه نگاهی به کیر مصنوعی کلفتی که تو کوس مامان فرو کرده بودم انداختم و یه نگاهی هم به دستم که اونو مشت کرده بودم . حس کردم که دو تایی شون تقریبا هم اندازه ان . کیرو از داخل کوس بیرون کشیده و جای اون دست راستمو با مشت گره کرده ام آروم آروم فرو کردم تو کوس مامان -واییییی رویا اینه اینه دوای دردم اینه تند تر . تو رو خدا بزن . عزیزم دستای گرمت دستای گرمت توی کوس داغ من . این همون چیزیه که من می خواستم . این همون حسیه که من می خواستم داشته باشم . دوستت دارم رویای من . رویای واقعی من . دختر با هوش من . با هوش ترین دختر دنیا . ادامه بده ادامه بده . می دونم که می تونی . می دونم که توانشو داری . خسته شده بودم . ولی حرفای مامان به من دلگرمی می داد . به من انرژی می داد . یه دستشو گذاشته بود دور گردن من -آخخخخخخخ کوسسسسسسم کوسسسسسسم دستت مث یه کیر شده واسه کوسسسسسم بکن بکن با کیییییرررررت وایییی جوووووون جوووووووون جووووووون تموم شد تموم شد دیگه تموم شد . بیا تو بغلم . می تونی دستتو برداری و مامانتو بغل بزنی . بیشتر از ده دقیقه با دستم داشتم کوس مامانو می کردم تا تونستم ارضاش کنم . دستم بیحس بیحس شده بود . وقتی اونو به زحمت از کوس مامان بیرون کشیدم مامان با دو تا دستاش دستمو بوسید و منو سفت و سخت به خودش فشرد .. .ادامه دارد … نویسنده .. ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها