سکس من و پسر دانشجوی بی بی فیس

عزیزان این که میگم : کاملا واقعی و خاطره است، نه جعل و تخیل.

چند سال پیش، خیلی حشری بودم. میشد بگم : سه سال کون نداده بودم. پسر که می دیدم تحریک میشدم و هوس میکردم منو بکنه .

یک روز داشتم میومدم خونه. تو خیابون، یه پسر دانشجو که آشنا بود منو دید. باهاش یه خرده حرف زدم. بحث داشتیم می کردیم که گفت اگر فلان نکنی، من میکنمتا. باورم نمیشد. از قصد شرط را باختم. بهش گفتم واقعا میخوای منو بکنی؟؟. گفت آره عزیز . رفتیم از مغازه چند صابون و شامپو خریدیم. حمام بلد بودم. باهاش رفتم حمام عمومی . تو حمام ، کیرش هر کاری کرد نرفت تو کونم . خلاصه برای بار آخر بهم گفت بخواب تا بخوابم روت. ‌خوابیدم و خوابید روم. کیرش با فشار کرد توم. درد زیادی نداشت . خیلی هیجان داشتم . کرد و تقریبا پنج دقیقه ای آبش اومد و ریخت توش . کیرش خیلی لذت داشت. بعدش خودمونو شستیم . و او رفت و من رفتم گردش . هنوز ارضا نشده بودم.

رفتم پارک چمران کرج. نشستم روی یه نیمکت. یه پسره اومد و دیدم رد شد و یه جوری نگام کرد. فهمیدم میخواد منو بکنه. رفت . پس از چند دقیقه برگشت و اومد نشست کنارم . بعد چند دقیقه حرف زدن گفت که جا داره کلاک. باهاش رفتم. باورم نمیشد. خیلی حال داد . سه بار کرد. ارضا شدیم هردومون . داشتم بر می گشتم خونه، که دوستش اومد. اونم منو تو حموم کرد. خیلی لذیذ بود کیرش . غروب بود که رسیدم خونه .

شب همش تو کف و تو فکر اونا بودم . سه کیر در یک روز.

چند روز گذشته بود ، تو اتوبوس اون دانشجو را دیدم. بهم گفت بریم جا داره. منم فکر کردم خونه است. رفتیم دیدم خونه نیمه ساخته. رفتیم و منو کرد. اولین بار گردنمو خورد. تا اون زمان کسی گردنمو نخورده بود. خیلی حال داد.
اون زمان تو ایران تازه خط ۰۹۱۲ اومده بود. من تلفن نداشتم. اون دانشجو داشت. بهم گفت شمارت بده ‌ . گفتم شماره ندارم .

خلاصه انگار شده بودم زنش. هفته ای یکی دوبار می کرد.

چند سال گذشته بود که اون پسره که تو کلاک منو کرد را با یک زن و یه بچه دیدم تو خیابون . زن گرفته بود. با تاسف نگاهش کردم. دیگه متاهل بود.

هنوز به اون روزها فکر میکنم برام شیرینه.

اینم بگم که اون دانشجو ، سایت انجمن کیر تو کس رو بهم یاد داد. تا وارد انجمن کیر تو کس شدم همان روز اول با دو نفر سکس کردم.

بعدها شنیدم رفته یونان . هنوزم به فکر شم.

عزیزان چون خاطره واقعی رو گفتم، از گفتن اسم مستعار و جزییات و حواشی چشم پوشیدم. امیدوارم محرکی باشد برای شهوت تون.

نوشته: سالار