با سلام من علی ام
چند ساله با سایت اشنا هستم بعضی وقتا داستان های دوستان می خونم اولین باره دارم می نویسم برا همین نویسنده نیستم ازم انتظار نداشته باشید حرفه ای باشه
من قد ۱۸۰ دارم از بچگی چون هم کار می کردم هم باشگاه میرفتم اندام درشت ورزیده دارم تا دیپلم بیشتر نخوندم رفتم سر کار همه کاری هم کردم از ۱۲ سالگی تا حالا که ۳۵ سالمه من اصفهان تنها زندگی می کنم خدا رو شکر اوضاع مالی خوبی دارم و بنگاه دارم
من از اول که خودم رو شناختم و با مسایل جنسی اشنا شدم فهمیدم که نمی تونم مثل مردم عادی با کسی رابطه بر قرار کنم اون موقع من نمی دونستم حسم چیه ولی بعد ها فهمیدم سادیسم دارم حالت عادی برای عموم مردم خوبم ولی با شریک جنسیم نمی تونم عادی باشم چندین بار دوست دختر گرفتم که خیلی زود در رفتن
چند وقت پیش اگهی استخدام برا منشی زده بودم برای بنگاه یه دختر خانم ریزه میزه امد مدارک داد منم چون وقت و حال نداشتم قبول کردمش از یه خانواده متوسط رو به پایین بود
دو سه ماهی گذشت دیدم خودش شروع کرد پا دادن و مبخوارید برا همین باهاش گرم گرفتم کم کم گذشت و اون فکر می کرد بچه پول دار تور کرده و خوشحال بود یه سری باهاش که رفته بودم بیرون بهش گفتم اگه اهل رابطه هستی ادامه بده وگرنه من سنی ازم گذشته و اهل دل و قلوه دادن نبستم و از لحاظ مالی هم همه جوره حمایتت می کنم ولی اگه امدی دیگه راه برگشت نداری گفت که دختره و میترسه که مشکلی میش بیاد گفتم با دخترانگیت کاری ندارم و قبول کرد قرار شد دو روز بعد بریم خونه من بردمش خرید و یه سری چیز براش خریدم و پول دادم بره ارایشگاه اپلاسیون و این حرفا چون از مو بدن متنفرم رفتم خونه با یکی از دوستان که تو کار دوربین بود هماهنگ کردم و کل خونه دوربین جا ساز کردم روز موعود رسید دختره خوشحال امد منم در براش باز کردم امد داخل نشست رو مبل همین جور که مشغول نگاه کردن بع دور برش بود دو لبوان معجون که از قیل خریده بودم اوردم خوردیم بهش گفت که دوست دارم وسط سالن وایسی و جلو چشمم خودت لخت شی اونم قبول کرد ایستاد و اول شالش در اورد مو هاشو تا کنی پایین سرشونش کوتاه کرده بود و قهوه ای رنگ بود هم رنگ چشماش بعد مانتوش و در اورد و حالا با یه تاپ دو بنده سفید و شلوار جین ابی بود رنگ پوست سفیدش و برجستگی سینس کامل مشخص بود با این ریزه میزه بود ولی سینه ۷۵ و برجستگی گون گردش خیلی چشمم گرفته بود تا حالا با این حال ندیده بودمش بد جور داغم کرده بود دیگه لباسش در نیارود و همون جور مونده بود گفتم چرا ادامه نمیدی پدرسوخته گفت خجالت می کشم بهش گفتم اشکال نداره بیا بشین رو پام امد بغلم و رو پام نشست ولی کمی فاصله داشت صورتش و صورتم و انگار سعی می کرد فاصله حفظ کنه بهش گفتم دوست دارم شروع کننده خودت باش (همه اینا نقشه بود تا داخل فیلم اون شروع کننده بیفته) گفتم چیکار کنم گفتم خودت لبام ببوس اوم اروم با دستاش صورتم قاب گرفت و لباش گذاشت رو لبام و لی نمی بوسید و لباش میلرزید من دستم دور کمرش حلقه کردم لباش به دندون گرفتم و به صورت وحشیانه شروع کردم مکیدن و بوسیدن و گاز گرفتن که صدای نالش از درد در امده بود هم زمان دست انداختم و تاپش گرفتم از تنش در اوردم سینه های گردش واقعا حالم دگرگون کرد جوری که کیرم نبض گرفته بود سری سوتینش باز کردم و قبل از این که وقت کنه به مخالفت سر سینه های صورتیش رو لیس زدم که چشماش از لذت بست بهش گفتم بهتره بریم تو اتاق راحت تر باشیم و از روم بلند شد و به سمت اتاق رفت ولی نمی دونست چی در انتظارشه وارد اتاق شد و پشت بندش من در بستم و تیشرتم در اوردم حا دوتامون با بالا تنه لخت رو به روی هم بودیم که هولش دادم رو تخت و خیمه زدم روش شروع کرد ریز ریز خندیدن من اول سرم بردم و لبش شروع کردم اول اروم و کم کم خشن بوسیدن جوری که با گاز های که میگرفتم طمع شوری خون داخل دهنم احساس کردم بعد که لبش ول کردم دستش کشید به لبش ببینه ورم کرده یا نه منم همون موقع با دندون سر سینه اش گرفتم فشار دادم که جیغش در امد و با دستم دهنش گرفتم شروع کردم به مکیدن و گاز گرفتن کل بدنم اتیش گرفته بود یه مدت طولانی هم رابطه نداشتم و بدن عالی مهسا که میتونستم بین دستام اسیر کنم و اجازه هیچ حرکتی بهش ندم تمام حس های منو بیدار کرده بود و لحظه به لحظه وحشی ترم می کرد سینش ول کردم و شروع کردم به باز کردن شلوارش که گفت علی نکن چرا اینجوری می کنی فقط دردم میاد سینم کبود کردی حالم ازت به هم می خوره اشغال ولم کن میخوام برم با پشت دست زدم داخل دهنش گفتم خفه شو و شلوارش در اوردم همون جور که تقلا می کردم و جیغ جیغ مکرد از روش پاشدم فکر کرد که بیخیالش شدم ولی رفتم از تو حال شالش اوردم و دهش بستم که تقلاش شروع شد و با تاپش دستاش از پشت بستم دیگه به گریه افتاده بود منم شرتش از پاش در اوردم اوفف عجب کونی سفید و گرد واقعا اون لحظه فقط تمام وجودم میخواست اون بدن سفید رو سرخ و سرخ کنم تا دلم اروم بگیره برا همین پاشدم و کمربندم از کمد اوردم و انداختمش رو پا م هرچی اون تقلا کنه و من با کمربند تا شده شروع کردم به زدنش از گریه و جیغ های خفه شده دیگه نفسش بالا نمیومد و از حال رفته بود و خودمم کیرم متورم شده بود داشت میترکید انداختمش رو تخت و یه متکا زیر شکمش گذاشتم تا کونش بیاد بالا امد کیرم بکنم داخل سوراخ کونش دلم براش سوخت که خشک خشک بکنمش برا همین روغن بچه ای داشتم اوردم از بالای چاک کونش ریختم و کمی هم ریختم روی کیر خودم و کیرم مالیم به سوراخ کونش باسنش با دست گرفتم یه باره کیرم تا ته کردم داخل کونش که مثل برق گرفته ها جلو پرید شروع کرد به حیغ و تقلا و سیاه کبود شده بود صورتش ولی برا من اون لحظه فقط دون داغ خیلی تنگش مهم بود داشتم نهایت لذت رو میبردم رو فضا بودم و اون محکم گرفته بودم چند ثانیه که گذشت شروع کردم تند تند تلمبه زدن لذتش بی وصف بود اون انقد جیغ داد می کرد و کبود شده بود و با ناخوناش از درد دست های به هم بسته شدش زخم می کرد ولی نمی دونست دیدن این لحظه ها و درد کشیدن اون منو به اوج لذت روحی میرسونه بعد ۷،۸دقیقه که تلمبه تند و وحشیانه میزدم در حالی که از خون کیرم لغزنده شده بود به اوج رسیدم داخل کونش خالی کردم و هیکل ۱۰۰ کیلوی خودم رو تن ظریف ۵۰ کیلوی مهسا انداختم اولین بار بود تا این حد لذت برده بودم و لذتش برا قابل وصف نیست بعد ۲ دقیقه واقعا زیرم جون میداد از روش کنار رفتم اون داخل بغلم کشیدمش و دهنش باز کردم تا نفسی تازه کنه بعد نفس نفس زدن کمی که حالش جا امد شروع کرد فوش دادن و دوباره جیغ زدن که دهنش گرفتم و تو صورتش توپیدم اگه خفه نشه دوباره اعصبی میشم باهاش وارد رابطه میشم که از ترس خفه شد منم دستش باز کردم و امدم بلند شم دوش بگیرم دیدم کیرم و کون و روتختی پر خون شده واقعا لحظه فوق زیبایی بود برا من برا همین ازش عکس گرفتم که داشته باشمش و بعد بلند شدم و دست مهسا گرفتم گفتم که بلند شو ببرمت حموم تمیزت کنم از ترسش بی حرف امد بلند شه از درد جیغش درامد باسن متورم از ضربه کمر بند و سوراخ جر خوردش بی طاقتش کرده بود بغلش کردم و بردمش حموم همون لحظه باز حس سادیسمم گل کرد و گردنش با دست گرفتم و اب سرد باز کردم که با جیغ نفسش پس افتاد که زدم تو دهنش و گفتم دختره هرزه با جیغ جیغات دیونم کردی به خاطر جیغ زدنت باید تنبیه بشی که گریه اش شروع شد و شروع کرد به التماس ولی من دوست داشتم ازم حساب ببره و بهش گفتم خفه شه و بر گردوندمش رو به دیوار و چند صربه با دست محکم زدم روی باسن متورمش که که با گریه التماس کرد علی گوه خوردم دیگه صدا نمی دم منم بردمش زیر اب گرم و بعد شستن سوراخ جر خورده کونش که حالم خوش میکرد فرستادمش ببرون و بهش گفتم برو روتخت تا بیام بعد ۱۰ دقیقه رفتم بیرون دیدم دراز کشیده و داره گریه می کنه رفتم براش شیاف اوردم گفتم مهسا برگرد اول خیلی ترسید گفت علی به خدا درد دارم نمی تونم بازم گفتم رو حرفم حرف بزنی بیچارت می کنم خفه شه و برگرد وقتی برگشت رفتم پشتش و حوله کنار زدم داشت می لرزید شیاف باز کردم اروم با انگشت واردش کردم که خودش سفت کرد که با دست زدم رو باسنش که شل کن اخ بلندی گفت شل کرد بعد ۳ ،۴ دقیقه انگشت کردنش که فقط گریه و التماس می کرد ولش کردم رفتم دست خونیم شستم لب تابم رو که فقط کل رابطمون بود اوردم و مجبورش کردم به لبتاب نگاه کنه و فیلم پلی کردم فقط داشت اشک میریخت و به سکسکه افتاده بود بهش گفتم مهسا ببین من بهت گفتم بیای بدی دیگه راه برگشتی نداری اگه بخوای زرنگ بازی در بیاری و باب میل من رفتار نکنی فیلمت داخل تمام شهر پخش می کنم جوری که خانوادت سرت ببرن داخل فیلم هم مشخصه که خودت با پا خودت برا رابطه با من امدی حالا هم مثل دختر خوب میری خونتون و ۲ روزم نمیخواد بیای سرکار استراحت کن و هر وقت بخوام باید بیای بهم بدی اگه هر فکری کنی جز خواسته من ابرو برات نمیزارم
ادامه دارد
نوشته: علی