داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس تلی که تبدیل به واقعیت و جر خوردن شد

سلام به همه دوستان انجمن کیر تو کس…اول لازمه بگم که این داستان برخلاف بیشتر داستان های علمی تخیلی بقیه کاملا واقعیه و دوم اینکه اسامی تغییر داده شده مدیر محترم سایت لطفا اسامی رو تغییر ندید اخه دفعه قبل داستان فرستادم مدیر عزیز اسامی رو عوض کردن و بعضی جاها همون اسم قبلی بود و خیلیا فحش خار مادر دادن که اوسگل معلوم نی داستان رو از کجات دراوردی که صد اسمست…
خب بریم سراغ داستان من مهسا هستم 22 ساله از تهران.قد170 و وزن 56…اولین باری که رفتم تو فاز سکس و این چیزا 17سالگی بود…17سالم بود که از سره کنجکاوی رفتم تو کاره چت و اینا…تا اینکه یاهو ایدی ساختمو پاس ثابت چت تو یاهو بودم اولش با یه پسر به اسم نیما دوست شدم و تلی با هم میحرفیدیم اینم بگم که اونموقع ها یه خط ایرانسل داشتم که خونوادم و دوستام نداشتن شمارمو و مخصوص کس کلک بازی بود…نیما اوایل همش میگفت که از سکس مامان بابات بگو منم ناراحت میشدم و خجالت میکشیدم و میگفت یا سکس تل کن باهام یا 500ت پول بفرست واسم منم نکردم این کارارو و تموم کرد باهام اولین پسری بود که تو زندگیو اومده بود و دوسش داشتم…اینم بگم خوندادم واقعا سخت گیرن و رابطه دختر پسر رو بد میدونن و شاید این دلیل بر این بود که با اون سن خرم بی اف حضوری نداشتم…خلاصه بعد از کلی گریه و زاری دوباره رفتم یاهو و با 10تا پسر دوست شدم البته 10تا اغراق …که یکی از این پسرا به اسم محمد سکس تل رو یادم داد اولش واقعا خجالت میکشیدم اما بعد از 1سال دیگه حرفه ای شدم…خلاصه گذشت و ما با سکس تل کردن گذروندیم تا اینکه با یکی به اسم نیما که 29-30سالش بود اشنا شدم و همیشه سکس خشن دوست داشت و تلی میگفت بردش شم و منم اوکی میدادم…نزدیک به چند ماه باهم بودیم تا اینکه دانشگاه شمال بابلسر قبول شدم و دیگه مامان بابا نبودن ک24ساعت چکم کنن…به نیما گفتمو گفت همو ببینیم و به بهونه اینکه بابلسر مامور بازاره پیشنهاد داد بریم ویلاش…منم میدونستم برم سکس میکنیم اما بدم نمیومد.رفتم…قیافه مردونه و با قد185 و وزن 80…البته سانت نزدم و وزن نکردم تقریبی میگم.در کل خوب بود اما انتظار داشتم بهتر باشه اخه صداش فوق العاده بود البته معمولا افرادی که صدای قشنگی دارن قیافشون مالی نیست.وقتی منو دید اومد بغلم کرد و برد تو اتاق خواب و پرتم کرد تو تخت و خودش کنارم نشست.کلی حرف زدیم و سر صحبت سکسی رو باز کرد که اره تلی درسته قورتم میدادی الان موش شدی برده من؟دوس داری بردم شی گفتم نه گفت ولی میخوام که بردم شی و خوابید رومو لب میگرفت منم لباشو میخوردم همزمان مانتومو باز کرد و از تنم دراورد و تاپمو در اورد دست کرد تو سوتینمو می مالید.داغ شده بودیم گفت لخت شو واسم برده خوشگلم گفتم نه گفت زود باش منم در اوردم خودش لباساشو کند و اومد رو سینه هام نشست و با زانو هاش محکم فشار میداد سینه هامو التماس میکردم که نیما توروخدا پاشو اما بیشتر فشار میداد لبامو گاز میگرفت زبونمو به زور میکشید تو دهنش اب دهنشو تو دهنم میریخت و مجبور بودم بخورم بعد پاشد و لب تخت نشست و گفت برده سکسی من بیا ساک بزن واسم…بدم میومد اما به زور سرمو رو کیرش بالا پایین میکرد و عصبانی میشد که دندون نزن کصافط و الا ننتو میگام منم میگفتم دندون نمیزنم بهم یاد داد که اینطوری کن اونطوری کن…حالا شد یاد گرفتی برده با استعدادی هستی…سره کیرش خیس بود بدم میومد موهامو محکم میکشید و سرمو عقب جلو میکرد بعد گفت بخواب منم عین بچه های مودب خوابیدم اومد لب گرفت گردنمو خورد بعد رفت سراغ سینه هام فشار میداد میگفت شیر میخوام گفتم نیما توروخدا نکن میگفت خفه شو…چرا شیر نداری هاااااااااااااااااان؟؟دیوونه شده بود گفتم نکن دردم میاد میگفت یا باید شیر بیاد یا انقدر فشار میدم خون بزنه از سینه هات کیرم لای پستونات…دیگه گریم درومد گفت خفه شو …خفه شو صدات در بیاد خفت میکنم منم به هق هق افتادم که محکم خوابوند تو گوشم یهو داد زدم التماس کردم پاشد فکر کردم پشیمون شده خوشحال شدم اما کمربندشو اورد و محکم زد رو پهلوم گفت بردمی هرکار بخوام میکنم تو که عرضه نداری گوه میخوردی تلی بردم میشدی میگفت و میزد…بعد برم گردون و با دست رو کونم میزد اونقدر که داغ شده بود و بقول خودش قرمز…سوراخ کونم و کسم رو میخورد زبون میزد کم کم داشتم حال میکردم که گفت پاهاتو باز کن میترسیدم پردمو بزنه پاهامو چسبوندم به هم گفت تو که میدونی هرکار بخوام میکنم پس گوه بازی در نیار و پاهامو به زور باز کردو کیرشو میمالون رو چوچولم لای کسم بالا پایین میکرد…گذاشت رو سوراخم و بعد…چشام سیاهی رفت نفهمیدم چی شد دست زدم رو کسم خونی بود تازه فهمیدم بدبخت شدم اونم با خونواده 3پیچه من…تلمبه میزد و گریه میکردم …در اورد گفت عین این بچه شهرستانیا پردت رفت زانو غم بغل گرفتی؟وا کن پاهاتو …نه اصن برگرد 4دست و پا شو منم چاره ای جز چشم گفتن نداشتم خودم کرده بودم که لعنت بر خودم باد…ریتم تلمبه زدن رو تند تر کرد و عربده میزد میگفت ناله کن واسم جنده جونم…منم اه و ناله میکردمو کمرمو محکم میگرفت و تلمبه میزد یهو داد زد و کشید بیرون…گفت میخواستم حرومزاده واست بسازم گفتم گناه داری باز خوبه وجدان دردش نذاشت و الا الان…بعد دوش گرفت و منم از خونه زدم بیرون و تا چند روز حالم بد بود اما بعد 1ماه فهمیدم اگه پرده نداشته باشم کسی نمیفهمه و خودمو زدم به پوست کلفتی و سکسای بهتری داشتم البته دیگه دوره هرچی سکس خشن و برده شدن بودو خط قرمز کشیدم …
دوستان نظراتتون رو بگید حتی اگه فحش بوده من سعی کردم شفاف سازی کنم تا افرادی که از کاه کوه میسازن توجیه بدن و تیکه و متلک نندازن…1بارم نزدیک بود خفت شم که حالا بعدا میگم البته با توجه به نظرات شما دوستان سکسییییییییییی

نوشته: سارا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها