داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خواهر حشری

با سلام خدمت دوستان این داستان کاملا واقعی و اولین باری بود که من با سکس آشنا شدم یه روزی پدر و مادرم رفته بودن روستا و دو روز قرار بود بمونن اونجا من که ده سالم بیشتر نبود با خواهرم که پنج سال ازم بزرگتر است تنها موندم اون منو صدا کرد تو اتاق و گفت امروز هر کاری میکنیم نباید به کسی بگی گفتم باشه پیراهن منو در آورد صورتشو نزدیک پستونام کرد و شروع کرد به خوردن سینه هام خیلی حال کردم ولی بعد از چند ثانیه دیگه ادامه نداد بعد از اون پیراهن خودشم در آورد پستوناش متوسط بودن آورد جلو دهنم گفت مثل من بخور شروع کردم به خوردن ولی هم زود خسته شدم و هم حال آن چنانی بهم دست نداد و ادامه ندادم ازم خواهش کرد یکم دیگه ممه هاشو خوردم و دیگه ادامه ندادم یه پتو آورد و کشید رومون احساس کردم داره زیپ شلوارشو باز می‌کنه دسته منو گرفت زیر پتو برد سمت گویش انگشتمو کرد تو و بهم یاد داد تا عقب و جلو کنم بعد از چند دقیقه آه و ناله اش در اومده بود دو تا انگشتمو کرد تو این بار با دو تا انگشت براش این کار رو کردم داشت ناله میکرد و التماس برای ادامه دادن من که زیاد حالیم نبود فقط به خاطر التماس هاش این کار رو میکردم کوسش خیس خیس بود یادمه بهش گفتم ابجی میشه به جای انگشتم انگشت وسطیم بکنم تو گفت نه هر چقدر اصرار کردم گفت نه حالا میفهمم برای چی گفته نه این کار ما چند مدت دیگه هم ادامه داشت تا این که یه روز با خواهرم دعوام شد و همه چیز رو به بابام گفتم بابام باور نکرد و گفت بچه‌اس دیگه از مدرسه می‌شنوه میاد خونه خیال بافی می‌کنه و بعد از گفتن به بابام دیگه اصلا خواهرم بهم دست نزد الان که 15سال گذشته خواهرم فکر می‌کنه اون موقع بچه بودم و الان همه چیز یادم رفته اما عجیب اینجاست تنها قطعه‌ی زندگیم که یادم نمیره سکس با اون بوده البته من الان خواهرمو دوست دارم و تو هوای سکس باهاش اصلا نیستم

نوشته: Arya

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها