داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خواهرم ساناز

سلام من امیرضا هستم و در یکی از شهرهای گیلان زندگی میکنم
ما یک خانواده چهار نفری هستیم
من و خواهرم که ده سال ازم بزرگتره
و پدر و مادرم زندگی میکنیم
داستان من وخواهرم
از دوران بلوغ من شروع شد
من 16 سال داشتم
و خواهرم تازه دانشگاهشو تموم کرد
و اومد دوباره از خوابگاه و در اتاق خودش موند
شب ها معمولا با هم فیلم میدیدیم تو اتاقش و تا سه چهار صبح بیشتر شب نشینی داشتیم
وقتی من از سکس واینجور چیزا سر در اوردم با خواهرم درمورش حرف میزدمو راهنماییم میکرد
یه شب که فیلم میدیدیم من نشسته بودم رو تخت و خواهرمم خودشو دراز کرد
و به شکم خوابیده بود
منم پشتش بودم
ی شلوارک و یه تیشرت پوشیده بود
من پاشو داشتم میمالوندم موقع فیلم
و اونم محو فیلم بود
نمیدنم چرا ولی چون خیلی پرپاچه داشت و سفید بود
دستم بردم بالاتر و بالای زانوش
رانشو مالوندم
و احساس کردم حالم خراب شده
و کیرم خیلی راست بود
رو دو زانوم نشستم و هی محکم و با وله میمالوندم
ساناز برگشت گفت چته تو؟
گفتم هیچی ماساژت میدمدگ
گفت ن بابا مهربون شدی
گفتم اره امشب مهربونم
با لبخند برگشت و ادامه فیلمو دید
منم دستمو نزدیک کونش بردم
که یهو بلند شد گفت بسه و نشست
کنار من کنترل بود
گفت بده کنترلو
متوجه شد کیرم از رو شلوار خیلی باد کرده و سیخ بود
یهو دستشو گذاشت روش گفت امیر چیشده داداشی؟
و دستش رو کیرم بود و اروم نوازش کرد
گفتم ساناز دست نزن بش
یجوری شدم
گفت نکنه پامو مالیدی زده بالااا با خنده گفت
گفتم اره خب خیلی سکسی و پرپاچت بزرگه
گفت چ پرروییا
بعد کیرمو از رو شلوار گرفت
گفت برو اینو خالیش کن
گفتم ینی جق بزنم
گفت اره
گفتم میشه ی بار تو بزنی حالا
با اخم نگاه کرد گفت ن دگ بت خندیدم پررو شدی
دستشو گرفتم گفتم خواهش میکنم ابجی فقط یه بار
گفت نمیخوام ینی چی و داد زد سرم
گفتم باشه یواش همه رو بیدار کردی
گفت برو بیرون
گفتم خا بابا
و با ناراحتی رفتم
تو اتاقم که جق بزنم
که بعد چند دیقه وسط جق ساناز اومد
درو وا کرد
من زود پتو کشیدم رو خودم
گفت ببین امیر ببخشید ناراحتت کردم
قول میدی ب کسی نگی؟؟
فقط ی بار فقط همین ی باره
گفتم باشه
اومد جلو تیشرتشو در اورد
با سوتیین سفیدش اومد جلوم
گفت ببینمش
پتو رو کنار زدم
کیرمو گرفت تو دستش
یهویی من خیلی حشرم بالا زد
رفتم سمت سینه هاش
خوردم و محکم گرفتم
سوتینشوداشتم باز میکردم
فقط میگفت اروم دگ اروم باش
منم داشتم نوک سینشو میخوردم
اونم داشت کیرمو میمالید
تو چشاش نگاه کردم
گفتم میشه اون کارو کنیم
مکث کرد گفت باشه
بعد با ی حالت خجالت دراز کشید
داشت شلوارکو شورتشو در میاورد
من رفتم درو اتاقو قفل کردم
اومدم سمتش ی تف زدم ب کیرم
و کردم اروم تو کسش
ی اه اروم کشید
گفت واااییی بکن بکن توش همشو
منم کیرمو تا اخر کردم توشو هی تلمبه زدم
سینشو میگرفتم و اونم فقط چشاشو بسته بود و ناله میکرد
ابم داشت میومد ک در اوردم ریختم رو شکمش
بیحال شدم کنارش دراز کشیدم
کلا سکسمون 10 دیقه هم نشد
اومدم کنارش بغلش کردم
و سینه هاشو میمالوندم
رفتم سمت لبش
چشم تو چشم شدیم
اروم لب گرفتیم و همینجوری سینه هاشو مالوندم
تا صبح کنار هم خوابیدیم
و از اون شب به بعد همیشه سکس داریم
الان خواهرم 30 سالشه
و منم 20
و همچنان سکس داریم خیلی رابطمون خوبه
خیلی خوشحالم که همچین خواهر خوبی دارم.
این داستان واقعیه و اصلا کسشعر نیس

نوشته: امیررضا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها