داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خاطرات تلخ علی (1)

سلام اسم من علی 25 سالمه بچه اراکم داستانی که میخوام براتون تعریف کنم بر میگرده به 2 سال پیش وقتی دانشجو بودم. من اهل خاطره نوشتن و داستان نوشت نیستم اما این داستانی که میخوام تعرف کنم داستان زندگیمه واسه همین دوست ندارم واسه کسی که میشناسم تعریف کنم چون ممکن طرز فکرش نسبت به من عوض بشه به همین خاطر دارم اینجا واسه شما مینویسم. ما مغازه آرایشی فروشی داریم یه روز که اونجا بودم یه دختر واقعا خوشکل قد بلند خیلی جذاب اومد داخل میخواست ادکلن بخره اومد جلو گفت آقا ادکلن کوکو شنل دارید؟؟این ادکلن خیلی گرون بود!!! ما هم کارای مارک نمیاوردیم از طرفی اگه هم میگفتم نداریم فرصت مخ زدنشو از دست میدادم. بهش گفتم تموم کردیم اما تو اون هفته میارم گفت باشه یه شماره تماس بهم داد گفت هر موقع آوردید بهم خبر بدید.

خلاصه رفتم از بازار واسش خریدمو آوردم اونم اومد خرید تنونستم مخشو بزنمو و باهاش دوست شدم. اسمش مریم بود یکم که گذشت باهاش بیشتر صمیمی شدم.تقریبا بیشتر شبا باهم بودیم کافه رستوران… تقریبا بیشتر کافه های شهر رفته بودیم!! با این که پول زیادی خرج میکردم اما کنارش بودن حس خوبی بهم می داد. چند وقتی همین طور گذشت تا یه روز بابام گفت میخوایم بریم مشهد تو میای؟؟ منم از خدا خواسته گفتم نه کار دارم نمیتونم بیام اونم اصرار نکرد و فرداش رفتن. حالا خونه خالی خوبی داشتم میتونستم راحت با مریم بیام خونه خیلی دلم میخواست بتونم بکنمش واقعا دختر شاخی بود. فرداش زنگ زدم بهش و گفتم بابا اینا رفتن مسافرت و من چن روزی تنهام تو میتونی بیای پیشم؟؟ قبول کرد گفت داره بعد ظهر با دوستش داره میاد بیرون گفت میام پیشت تنها نباشی عشقممم… خیلی خوشحال شدم رفتم حمام حسابی به خودم رسیدم البته میدونستم چون دفعه اول که باهاش یه جایی تنهام میشم شاید نتونم کاری کنم. بعد ظهر شد و مریم اومد خونمون یکم حرف زدیم میگفت اگه پسر خوبی باشی تو این چند وقت که تنهایی میام خونتون واست غذا درست میکنم.خلاصه یکم گذشت و گفت باید زود برم اخه دوستم منتظرمه رفت مانتشو پوشیدو دم درکه خواست بره بی اختیار صورتم و بردم طرفش که ببوسمش اونم اومد جلو لباشو گذاشت رو لبام وااااای واسه اولین بار بود میبوسیدمش چه لبای نرمی داشت یکم از هم لب گرفتیم و رفت. یه 2 ساعت گذشت گوشیم زنگ خورد دیدم مریمه جواب دادم گفت کجایی گفتم خونه گفت میخوام بیام پیش عشقم جایی که نمیخوای بری؟؟ گفتم نه عزیزم بیا با خودم گفتم اگه بشه بکنمش چی میشه!! دوباره مریم اومد وقتی منو دید گفت دلم واسه لبای عشقم تنگ شده بود واااای منم از خدا خواسته گفتم منم همین طور اومدم با دستام صورتشو گرفتمو لبام و چسبوندم رو لباش همین طور که لب میگرفتیم اومدیم افتادیم رو کاناپه البته من خوابیدم اون افتاد رو من واااای کیرم داشت شلوارمو جر میداد مریم هم تو حشری کردن من کم نمیذاشتو کسشوبا حرکت باسنش هی میچسبوند به کیرم انگار دلش سکس میخواست اما هر موقع من دستم میبردم سمت جاهای حساسش دسم میگرفت داشتم دیونه میشدم اون که خیلی حشری بود نمیدونم چرا نمیخواست اگه دوسش نداشتم به زور وارد عمل میشدم.میگفت فقط لب نه بیشتر چون دفعه اول بود زیاد اصرار نکردم منم که چند روز خونه خالی داشتم. خلاصه اون روز دیگه اتفاق خاصی نیفتاد. فرداش بهش زنگ زدم گفتم مگه تو قرار نشد بیای واسه من غذا درست کنی؟؟اونم گفت اگه بتونم غروب میام. غروب شد مریم گفت که میاد وقتی رسید در خونه رفتم در باز کردم شکه شدم واای چقدر کثافط خوشکل شده بود.دعوتش کردم اومد داخل یه لیست داد دستم گفت برو اینا را بخر تا واست یه غذا درست کنم که تا حالا نخوردی اما خودم شب نمیتونم بمونم منم دیدم باید زود بره منصرفش کردم.اینبار رفتیم تو اتاقم یکم پای کامپیوتر نشستیم البته اون رو پام نشسته بود.سر بحث باز شدو دوباره مثه دیروز شروع به لب گرفت کردیم بازم مثه دیروز مریم نمیذاشت من کاری بکنم.این دفع یه نقشه دیگه پیاده کردم وقتی حواسش نبود تو حس لب گرفتن بد دستم بردم تو شلوارش واااای دستم رو کس مریم بود اول یکم ناراحت شد اما بعد دیگه چیزی نگفت!! همین طور که داشتم با کسش بازی میکردم دیدم دستم رفت تو کسش بهش گفتم اوپنی؟؟؟؟ گفت کثافط نمیخواستم بدونی!!! اصلا انتظار نداشتم اوپن باشه یه دختره 20 ساله بهش گفتم حالا که اوپنی چرا این طوری میکنی خب بذار هر دومون حال کنیم اونم قبول کرد.حول شده بودم مثه وحشیا لباسا شو دار آوردم وااااااااااااای چی میدیدم انگار این بدن و تراشیده بودن سینه ها 75 پوست بنزه کمر باریک کون بزرگ… منم لباسامو در آوردم و شروع کردم به خوردن سینه هاش از بس حول بودم زود کیرمو گذاشتم دم کسش اووی چه خبرته!! دیگه حالیم نبود کیرم تا دسته جا کردم تو گفت اووی وحشی مراقبم باش. انتظار نداشتم میخوام یه کس اوپن به این خوشکلی را بکنم واسه همین تاخیری چیزی استفاده نکرده بودم بعد 5 دقیقه تلمبه زدن آبم اومد در آردم ریختم رو شکمش حالش بد زود دستمال آوردمو پاکش کردم خواستم یه جوری اونم ارضا کنم یا یه بار دیگه بکنمش که گوشیم زنگ خورد یه کار واجب واسم پیش اومد باید زود میرفتم.ازش معذرت خواهی کردم گفتم باید برم.اونم لباساشا پوشید بوسیدمش بازم ازش معذرت خواهی کردم هر دو رفتیم.

خیلی خوشحال بودم همش صحنه سکسم جلو چشمام بود تو همین حال و هوا بودم که مریم رو گوشیم اس داد.وقتی بازش کردم دیدم نوشته عزیزم من به دردت نمیخورم تو هم فراموشم کن ببخشید!!! هر چی زنگ زدم ج نداد از فرداشم گوشیش رو خاموش کرد… بقیه ی داستان تو یه قسمت دیگه واستون تعرف میکنم

نوشته:‌ علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها