داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سكس با رفیقم

با سلام دوستان ، من آرمين (تمام اسم ها الكي و مستعاره) داستان سكسم با رفيقم رضا رو براتون مينويسم . مطمئن باشين كه دروغ نيست . من واسه دروغ نوشتن وقت نمي ذارم . داستان از انگشت كردن هاي من و رضا شروع شد . ما تو يه مدرسه نمونه تو اصفهان هستيم . ما همديگرو از رو شلوار انگشت ميكرديم . عشق و علاقه ما به هم زباد شد . ولي خب با هم سازش تداشتيم . من كون اونو ميخواستم اونم كون منو . بايد يكي عقب ميكشيد . اون كس رضا بود . چون هم از لحاظ قد و هم صفات مردونه (ريش و سيبيل و …) من بهتر بودم . به هم قول داديم كه زن و شوهر بشيم . اون قبول كرد كه زنم بشه . با هم رفتيم بازار واسش مانتو خريدم . سوتين و شورت و ساپورتم از اصليات بود . شب قبل از سيزده بدر ٩٦ بود كه با ديدن مهموناي سكسي مون ، حشري شدم . ساعت ٩:٤٠ دقيقه بود . بهش پيام دادم . گفتم : ليلا جونم (بعد از اينكه به هم قول داديم من بهش ميگفتم ” ليلا ” ) ميخوامت . گفت : آرمين ديگه نمي تونم ادامه بدم . گفتم چرا ؟؟ اون گفت ميخواد كه خودش با يه دختر رابطه داشته باشه . بهش گفتم قبول ولي بايد امشب اخرين بار بايد بهم بدي . قبول كرد و من رفتم خونشون . مامان باباش مهموني بودن . وقتي درو باز كرد ، رفتم ازش لب گرفتم . وحشيانه لبشو مبخوردم . وقتي داشتم لبشو از جا ميكندم با دستاي سكسي و سفيد ونرمش با لاك صورتی كه بوي تازگي لاك داشت مستم ميكرد كيرمو ماساژ ميداد و خوبيش اين بود كه قرص تاخيري خورده بودم . كاملا خودشو آماده كرده بود . مانتو ، ساپورت ، شورت ، موي بلوند مصنوعي ، روسري و … گفت ميخوام برات سنگ تموم بذارم . رفتم رو مبل نشستم و شروع كرد به ساك زدن . مثل قحطي زده ها كيرمو ميخورد . ده دقيقه خورد و يكم كرم زدم در كونش و نوك كير ١٧ سانتي كلفتمو گذاشتم دم كون تنگ و زنونه اون . حالت داگ استايل . دستمو قفل كردم دور گردنش و محكم كردم تو . جيغ بلندي كشيد و خون از كونش اومد . گريه ميكرد و ناله ميكشيد . قديما برام مهم بود ولي اينبار چون ميدونستم آخرين باره برام مهم نبود . تلمبه هامو خيلي محكم ميزدم . معلوم بود اصلا حواسش نبود و من وحشيانه تلمبه ميزدم . بعد ١٠ دقيقه آبم اومد و همشو خالي كردم تو كونش . يه نيگا به ساعت كردم هنوز ١٠:٣٠ بود و من فرصت داشتم . بيهوش شده بود . ازش كلي عكس گرفتم واسه آتو گرفتن . ١١ دقيق از خونه شون زدم بيرون . فردا پيام داد چرا اون كارو كردي و اين حرفا . منم بهش گفتم كه كلي عكس ازش گرفتم و به ازاي هر بار سكس يه عكس حذف ميكنم . ٤٨ عكس گرفتم والان كه دارم مينويسم ٤ عكس مونده و ٤ تا سكس ديگه . مطمئنن روز آخر بازم يه بلايي سرش ميارم . زن خودمه ، حق خودمه ، بايد تا آخر عمر مال من باشه . اگه بزنه به سرش كه منو ول كنه خودم ميكشمش و پارش ميكنم ولي نميذارم كسي دستش بهش برسه .

نوشته: آرمين

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها