داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

نازی زن همسایه

سلام داستان منو همسایه کاملاواقعیه وهرکسم باور نمیکنه می‌تونه باور نکنه ولی داستان من کاملا واقعیه اسم من امیر بدن روفرمی دارم باشگاه بدن سازی میرمو داستان از اونجایی شروع میشه که من رفته بودم بالا پشت بوم تابستون هوام گرم بود داشتم میرفتم یدفعه همسایمون که اسمش نازی دیدم با تاپ و شلوارک تو حیاط بود منو نمی‌دید منم که تو کف بدن سفید برفی این مونده بودم نازی سنش 23سالش 170قدش شوارکم که نازوکو چسبیده بود پاش حشره من زد بالا اون روز گذشت منم توکفش مونده بودم هر روز سعی میکردم خودمو پیشش خوب جلوه بدم بعد ی سال که کاملا روش مسلط شده بودم و کاملا راحت حرف می‌زدیم شماره شم که از گوشی مامانم ورداشته بودم حرف می‌زدیم.
یه روز خونه نشسته بودم تنهایی بابام سرکار بودو مامانم رفته بود بیرون در زدن از آیفون دیدم نازی نمی‌دونم تاجلوی در چه جوری رفتم درو باز کردم یدفعه با چادو واستاده بود باتاپ بود سینش دیده میشد چادورو شل گرفته بود سلام احوال پرسی گفتم ازاین ورا گفت براتون ی زحمتی دارم گفتم چی شده شما مراحمین گفت این آنتن ما خراب شده حوصلم سر فته خونه مجیدم دیر میاد مجید شوهرشه شب کار کارمیکنه منم از خدا خواسته واسه دید زدن رفتم رفتم بعد یه ربع تلویزیون درست کردن گفت بفرما چای آقا امیر تا برگشتم چایو ور دارم اور زدم چادر سرش نبودبا تاپ بود بودسوتین نپوشیده بود خم شده بود چایو بده به من سینه هاش دیدم هنگ کردم یدفه دیدم میگه آقا امیر آقا امیر چای نمی‌خوری یا توفکر چیز دیگه ای منم که به خودم آمدم دیگه بگایی داده بودم از خجالت آب شدم چایو ورداشتم رفت رو مبل نشست گفت بیا خسته شدی بیا چای بخور عجله ای نداریم که رفتم نشستم سرم پایین بود هنوز خجالت میکشیدم گفت چرا خجالت میکشی اشکال ندارد تغصیرمن بود که لباس مناسب تنم نبود منم که روم یخش بااین حرف باز شد گفتم نبابا این حرفا چیه من اصلا این جور پسری نیستم نزاشت حرف بزنم گفت آقا امیر من شمارو خیلی وقته میشناسم شما پسر گلی هستین حالا بعضی وقتا شیطون ادمو قول میزنه دیگه دست شمام نی حق میدم من شمارو جای برادرم میبینم منم که دیگه دیدم وضع فعلی خراب گفتم نازی خانوم من از شما معذرت خواهی می کنم نیت خواصی نداشتم ببخشین گفت دشمنت شرمنده منم گفتم تلویزیون درست شده بی زحمت من میرم نازی گفت بودی حالا داشتیم گپ می‌زدیم گفتم انشالا دفعه بد گفت دفعه بدی شاید نباشه ها منم که فهمیدم کرم می‌ریزه گفتم انشالا دفعه بعد جبران می‌کنیم خدا حافظ رفتم بعد یک ماه که روز جمعه بود جلوی در بودم دیدم نازی آمد گفت سلام آقا امیر نیستی دلمون واست تنگ شده بود من تعجب کردم گفتم من کیم که دلش واسه من تنگ شده گفتم چطور نازی خانم چی شده مگه گفت هیچی همین جوری گفت مامانتون خوبه خانواده خوبن گفتم شکر بد نیستم سلام دارن رفتن شهرستان یکی از اقوام دورمون فوت کردن رفتن اونجا تا فردا هم نمیان گفت اخی خدا رحمت کنه بس شب شام می‌زارم بیاین منم تنهام گفتم زحمت میشه میرم بیرون گفت مگه من مردم که برین بیرون غذای بخورین من میگم شام میاین خونه ما توم میگی باشه منم که توکونم عروسی بود با ی افاده ای گفتم حالا که اصرار میکنین باشه گفت شب منتظرم بای منم با خوشحالی رفتم حموم موهای کیرمو زدم به خودم رسیدم ساعت 7رفتم خونشون درو زدم باز کرد رفتم خونه رسیدم با تاپ شلوارک آمد پیشم سر جام قفلی زدم پشمام ریخت جوری به خودش رسیده بود چی بگم موها ریخته بود بغل چاک کون سینه هاشو منو 1000بارمردم زنده شدرفتم نشستم جوری نگاه میکردم که 4تا چشمم قرض کردم نگاش میکردم رفت چای اوردو بازخم شد چای بده سینه هاشو دیدم کیرم خود بخود سیخ شد داخل شلوار داشت جر میدادشرتو گفت امیر آقا خوشگل شدم گفتم نازی خانوم می‌دونی چیه آخر شما منو دیونه می کنی آقا اینو گفتم مرد از خنده گفت چیکار کنم خو می خوای برم لباس مو عوض کنم دیدم بگارفتیم گفتم نبابا از لباس شما نی از بس خوشگلین شما گفت واقعا آره بابا منم که تو کف پاهاش وسینش بودم هی نیگاش میکردم شامو اوردو خوردیم منم که کیرمو بزور کنترولش کرده بودم جمع کردو رفت ظرفارو بشوره تو آشپز خونه رو میز غذا خوری نشسته بودمو داشتم به کون خوشکلش نگاه میکردم که ی فکری زد به سرم رفتم از پشت چسبیدم بهش لیوان برداشتم آب بخورم که کیرم رو شلواری رفت لای کونش کونش خیلی نرم بود انگار ژله بود پنبه مهکم فشار دادم که دادش در آمد گفت بد نمگذره منم با کمال پرویی گفتم خیلیم خوش میگذره گفت گوه خوردی منم که خندم گرفت از فرصت استفاده کردو برگشت گفت کوفت می‌خنده پسره پرو منم منم که چسبیده بودم بهش چشماشو نگاه کردم ی لبشو نگاه کیرمم که داشت خودشو جر میداد دستم انداختم دور کمرش چشمامو بستم لبمو گذاشتم رو لبش احساس خوبی داشتم بعد چند ثانیه ی کشیده ی مهکم خورد صورتم نفهمیدم چی شد ول کردو رفت تو اتاق درم مهکم بست منم که دستو پامو گم کرده بودم رفتم جلوی در نازی خانوم صدا زدم چند بار صدا زدم جواب نداد که نداد درو باز کردم رفتم تو دیدم رو تخت نشسته بغض گرفته تش منم یواش رفتم نشستم جلوش گفتم نازی خانوم گوه خوردم غلط کردم تورو خدا منو ببخش که شمارو رو ناراحت کردم ترو جون هر کسی دوست داری منو ببخش دیدم نیش خند زدو گفت بخدا دست خودم نبود تومنو ببخش زدم تو صورتت ولی خدایی بد زد پشمام ریخت ی دست کشید رو صورتم گفت جدیدنم گوهم میخوری ها منم که نمی‌دونستم چی بگم منم که جلوش نشستمو هی نگاش میکنم دیدم راضی دستمو انداختم دور گردنش گفتم لامصب بد جوری میخوامت پریدم روش دراز کشیدم روشو هی لب میرفتم سینشو میک میزدم آنقدر زد بالا که زدم تاپشو پاره کردم خودمم نمی دونم چه جوری ولی پاره کردم بدنشو هی لیس میزدم تا این که رسیدم جای خوبش شلوارکو کشیدم پایین با سر رفتم توش جوری میخوردمش که این خر ناله میکرد بعد ی عالمه لیس زدنو خوردن وقتش بود که بکنم توکسش کیرمو تف مالی کردمو زدم توش بدم زدم تلمه میزدم در حد المپیک گفتم حالتو عوض کن یواش یواش گذاشتم تو کونش آنقدر فشار آوردم که داد میزد بعد یساعت کردن ابم آمد ریختم تو کونش افتادم روش لب بازی کردنو ی عالمه حرف زدیم منم که لش کرده بودم این باراون کوتاه نمی آمد دراز کشیدم نیشست رو کیرم کسش بد جور داغ بود بد جوری هشرش زده بود بالا بعد نیم ساعت رفتیم حموم دو نفری گفتم من بدن تو رو میشورم توم بدن منو انم گفت باشه شامپو رو ریختم روش گفتم دراز بکش دمر خوابید کیرمو کفی کردم کونشو مالیدم یواش گزاشتم توش ی اه یواشکی کردو منم فقط میزدم توش جاتون خالی من اینو بد گایدم کیرمو شستمو دادم برام ساک بزن این شتر ساک میزد نمی‌دونم کیر به این بزرگیو کجا جا میداد بعد خوردنش تا صبح تو رخت خواب باهم بودیم خیلی خوش گذشت هنوز که هنوز بعضی وقتا میرم باهاش حال میکنم امیدوارم که شمام خوشتون آمده باشه

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها