داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کیوان و دختر همسایه لیلا

با سلام خدمت دوستای گلم این داستانی که دارم مینویسم عین واقعته امیدوارم خوشتون بیاد.

من اسمم کیوانه 29 سالمه حدود 10 ساله پیش که من 19 ساله بودم همسایمون تلفن نداشتن و شماره خونه مارو به فامیلاشون و اشناهاشون داده بودن که اگه کسی زنگ زد و کارشون داشت میرفتیم صداشون میکردیم. همسایمون بتول خانوم 4 دختر تر گل ور گل داشت که یکیشون خیلی تو دل برو بود منم خیلی تو نخ اون بودم .یه روز که من خونه تنها بودم تلفن خونمون زنگ خورد دوست لیلا همسایمون بود که گفت با اون کار داره منم بهش گفتم 5 دقیقه دیگه زنگ بزن برم صداش کنم سریع رفتم دره خونشون زنگو که زدم خودش اومد جلو در سلام و احوالپرسی که کردیم بهش گفتم دوستت زنگ زده بود بهش گفتم زنگ بزنه زود بیا الانه که زنگ بزنه منم رفتم خونه قلبم از جاش داشت درمیومد .دره خونمون باز بود درو که زد فکر نمیکرد من خونه تنها باشم اومد تو منم درو پشتش بستم وقتی وارد پذیرایی شد پرسید کسی خونه نیست منم گفتم نه یه لحظه خجالت کشیدنو تو چشاش دیدم تلفن زنگ خورد رفت گوشیو برداشت منم ترسیده بودم هی با خودم کلنجار میرفتم که چجوری ترتیبه لیلا جونو بدم اونقد بهش گفته بودم زود بیا با تاپ و شلوارک و پادرشم سرش کرده بود اومده بود.تلفنش که تموم شد بهم گفت ممنون آقا کیوان زحمت شد براتون منم گفتم قابلی نداشت همسایه ایم دیگه وقتی می خواست بره پامو از قصد گذاشتم رو چادرش از رو سرش افتاد وای چه بدن سفیدو سکسی داشت زود چادرشو انداخت رو سرش خیلی ترسیده بود بهش گفتم لیلا خانوم خجالت نکش چیزی نشده اومد زود بره دستشو گرفتم بهم گفت چیکار میکنی الان یکی میاد میبینه فکرهای بد میکنه بهش گفتم مامانم رفته دکتر تا عصری خونه خالیه گفت خوب منظور خالیه که باشه ولم کن میخوام برم همین که بقلش کردم ناراحت شد لبو گذاشتم رو لبش لباشو خورم و کمرشو سفت گرفته بودم معلوم بود خوشش اومده بود هی میگفت بسه بسه ولم کن منم که تازه گیرش انداخته بودم چارم که از سرش افتاد شروع کردم به خوردن گردنش دیگه هیچی نمیگفت فقط میگفت مطمئنی کسی نمیاد منم گفتم اره اروم اروم دستمو گذاشتم رو سینه هاش وای چه سینه های خوش فرمی داشت وقتی میخواستم تاپشو در بیارم بهم گفت نمیشه نمیتونم بهش گفتم یه کاری میکنم جفتمونم حال کنیم دیگه چیزی نگفت لباسشو که در اوردم یه سوتین بنفش پوشیده بود یه بویه خیلی خوبیم میدار سوتینشم که در اوردم کم مونده بود آبم بیاد چه سینه های خوشگلی داشت مثله برف سفید بود نوک سینه هاشو هی خوردم اونم منو چنگ میداختو حسابی حشری شده بود دستمو کردم تو شورتش کسشم خیلی لیز شده بود شرتشم در اوردم یه چند دقیقه ای کسشو خوردم اونم صداشت بلند شده بود خیلی دلهره داشتم به لیلا دروغ گفته بودم مامانم رفته بود خونه همسایه بقلیمون لباسشو بگیره زود کیره شق کمردمو در اوردم وقتی چشمش بهش افتاد گفت می خوای چیکار کنی من دخترم بهش گفتم تو فقط قنبل کن از کون میکنمت خیلی مقاومت کرد که نزاره اما راضیش کردم سوراخ کونه تنگی داشت اروم که سره کیرمو گزاشتم رو سوراخ کونش بدنش لرزید ترسیده بود بهش گفتم نترس اذیت نمیشی اروم که فشار دادم تو دردش اومد یه جیقی کشید اما باره دوم که کردم تو راحت تر رفت تو یواش یواش که شروع کردم به تلمبه زدن اونم هی اخ اوخ میکرد خیلی کونه تپلی داشت وقتی میخواست ابم بیاد ریختم رو کمرش گفت چیکار کردی سریع دستمال اوردمو تمیزش کردم اونم زود لباساشو پوشید بهم گفت آقا کیوان بینه خودمون میمونه دیگه گفتم اره یه لبه آتشی ازش گرفتم بهم گفت خیلی بهم حال داد بعد از اون بهربهونه ای که مامانم میرفت بیرون میرفتم بهش میگفتم تلفن داری اونم میومد و حال میکردیم اگه خوشتون اومد منتظره نظراتون هستم.

نوشته: کیوان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها