داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مردان مجرد زنان متاهل 78

اکبر حسابی سبیلاشو روی کس اون زن تاب می داد و می خواست که تا می تونه به بیتا لذت بده .
بیتا : آخخخخخخخخخخ اکبر جون . اکبر جون فدات شم من یواش تر .. یواش تر …. 
-سبیلام خوراک می خوان . خوب زیرشونو چرب کن بهشون حال بده . جووووووووون. چه عشق و حالیه . چه کیفی داره !
 اکبر حالا دیگه شروع کرد به لیسیدن و میک زدن کس بیتا و درهمون حال که این کارو انجام می داد  سبیلاشو در قسمت بالای کس تاب می داد 
 -اووووووووخخخخخخخ جوووووووون  اون کس و کونتو قربون ..
 دستای اکبر رفته بود زیر کون بیتا و حسابی  دو طرف کون و کپلشو می غلتوند . 
-آخخخخخخخخ اکبر آقا داری چیکار می کنی … من سوختم .
نگاه بیتا به کیر گنده اکبر افتاده بود که تلو تلو می خورد و اکبر هم اون کس نقلی و کوچولوی  بیتا توجهشو جلب کرده بود …  اول یه ماچ از رو اون کس کوچولو و با طراوت بر داشت و بعد یه دستی به ته بیضه هاش زد و کیرشو آورد بالا تر …
 -آماده ای خانومی ; اسمت چی بود ;
-بیتا … کنیز شما بیتا ..
 -خانوم مایی تاج سر مایی ..
 بیتا : فعلا که تاج رو سر کیرته . این  تاجو بفرست به قصر شاهی که می خوام ملکه تو بشم .
 -اوووووووووخخخخخخ این جوری میگی من بیشتر دلم میره . .
-منم دارم اینارو میگم که بیشتر دلت  رو ببرم  .
اکبر زیر همون دوش که حالا شیر آبو بسته بود دستاشو دور کمر بیتا قرار داد و اونو به بدنش قفل کرد . یه تکونی به کیرش داد و اونو بین دو تا شکاف کس تنظیمش کرد . -خیلی داغه بیتا خانوم داره می سوزونه . همین جور داره می سوزونه منو آتیشم میده . میگی من چیکار کنم …
-یه خورده بزن تنبیهم کن . آب کسمو بیارش تا بریزه روی کیرت و اونو خنک کنه .
 -بذار بریزه .. اونو آتیش بده ..
بیتا : همین جوری که خالی نمیشه .. بکن توش بکن توش ..
اکبر  دیگه نتونست تحمل کنه .. یک ضرب طوری فرو کرد توی کس بیتا و تا به انتها رفت که جیغ بیتا رفت آسمون . از اون جایی که این جیغ و داد کشیدنها ی ناشی از درد کون و کس دادن و یا گاهی هم هارد سکس در اون فضا طبیعی به نظر می رسید  دیگه کسی کاری به صدا نداشت …
-بکشم بیرون دردت گرفت ;
بیتا : نه اتفاقا ازت می خوام که محکم تر بکنی .. تند تر بزنی .. جوووووووون … همینه ..همینو می خوام عشق است …
 فینگلی هم از اون مسیر رد می شد همون کوتوله  یک متری ..
 -اکبر آقا کمک می خوای ما هستیما ..
 -نه داداش کوچولو راضی به زحمتت نیستم .
 فینگلی در حالی که کیرشو در دست گرفته و به اکبر  و بیتا نشون می داد گفت نگاه کن به نسبت هیکل من این خیلی درشته . خیلی سفت و توپه بد جوری آتیش میده ..
 بیتا که آتیشش تند بود و هر کی رو که ار اون مسیر رد می شد دعوت می کرد گفت -حالا می تونه یک کمک خوبی برای شما باشه . خیلی عالیه … اکبر از این که یک شریک پیدا کنه ناراحت بود ولی بیتا در عوضش از اینکه دو تا مرد از وجودش لذت ببرن خیلی خوشحال بود و حال می کرد . فینگلی کیرشو به  دهن بیتا نزدیک کرد . زن با این که دوست داشت اون کیر رو  در سوراخ کونش حس کنه با این حال دهنشو باز کرد و کیر فینگلی رو گذاشت توی دهنش ..  بیتا رفت دهنشو باز کنه و بهش بگه که مراقب کیر و کمرش باشه که به این زودی توی دهنش آب نریزه فینگلی ریخت توی دهن بیتا .. اون قدر لذت برد از این کارش که دستاشو گذاشت پشت کله بیتا و کیرشو تا به انتها فشار می داد . زن نفسش بند اومده بود و راهی نداشت تا همه اون آب کیر رو بخوره …. دیگه نمی تونست حرفی بزنه و اعتراضی بکنه . کار از کار گذشته بود .
 اکبر :  بیا دو تا یکی کنیم و من از همین جا بکنم توی کونت و فینگلی بذاره توی کست ..
 بیتا : آهههههههه اکبر جون . کیر تو رو مخصوص کس  من و کیر فینگلی رو مخصوص کون من ساختن . اگه بدونی این دو تا با هم چه حالی میده .
 اکبر : باید به من قول بدی بعد از این که فینگلی کونتو کرد منم بکنم توی کونت . 
-اون کیرت اگه بره توی کون من که منو جر میده .
 -من به تو چی بگم بیتا جون . .. باشه ..
 اکبر زیر  دراز کشید و کرد توی کس  و فینگلی هم از بالا کرد توی کون . فینگلی که  می تونست دو تا کیر رو با هم ببینه که چطوری سوراخا رو باز کرده میرن داخل و بر می کردن هیجان زده شده بود . ناله های بیتا به اون حال می داد ..
 -آخخخخخخخ فینگلی من مردم  . طوری کون می کنی که انگاری داری کس می کنی . چه خبرته ! …. ادامه دارد … نویسنده ….. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها