داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مردان مجرد , زنان متاهل 94

بنفشه نمی دونست چه خبر شده .. ولی یه حس آشنایی داشت به اون چیزی که در حال حرکت روی بدنش بود . یه حس تازگی داشت , این که اونی که به تنش چسبیده بود واسش یه حال و هوای تازه ای رو داشت . . نههههههه ..نهههههههه .. اون کیرشو گذاشته بود رو  سوراخ کونش .  امان از دست این مردا . این همه جای خوب و حساس رو ول کرده و به کون چسبیده .. چشاشو به آرومی بسته بود .. براش فرقی نمی کرد که اون مردی که داره اونو می نه کیه . اون دراون لحظات نیاز داشت به این که یکی با اون ور بره و بهش حال بده تا این جور که داره شوهرشو با دو تا زن دیگه می بینه این قدر عذاب نکشه . با این که تا ساعتی پیش این احساسو نداشت . ولی حالا تا حدودی احساس خستگی می کرد .. شاید به خاطر این خستگی ها بود که  یک بار دیگه به یادش اومد که این جا چه خبره و  اون در چه جایگاهیه . و چه حالی داره ….بنفشه خودشو کمی کنار کشید و از جلوی در کنار رفت تا افشین و مهناز و ستایش متوجه نشن  .. دستشو هم از کناره های پاش گذاشت روی کسش و با هاش ور می رفت تا نشون بده به اون مرد که خیلی دوست داره که یه حال اساسی هم با کسش بکنه .. می دونست که هنوز هم مردان زیاد ی در این مجلس هستند که اون نتونسته و فرصت نکرده که با اونا باشه . مگر ظرفیت یک آدم تا به چه حدیه که درچند ساعت بتونه با همه حال کنه و از همه لذت ببره;! یه حرکاتی به بدنش می داد که  اونو بتونه از خود بی خودش کنه .
مهرزاد از اون جوونای با نشاطی بود که تا قبل از این بر نامه ها کمی خجالتی بود . و همین باعث شده بود که زن همسایه شون که  به اتفاق شوهرش تازه  از زندگی در فرنگ بر گشته بود و سنش هم حول و حوش  شصت بود بتونه روش نفوذ کنه و قلق اونو بگیره . سوفیا طوری به خودش می رسید که  تیپ زنای چهل ساله رو داشت . مهرزاد هم از خانواده ای بود که امکانات مالی خوبی نداشت . و سوفیا تا می تونست به اون رسید .. حتی یکی دو بار هم با اجازه شوهرش اونو آورده بود به خونه شون و با هاش حال کرده بود … شوهرش هم هر وقت دوست داشت می رفت به دنبال تفریح . اونا با هم این حرفا رو نداشتند و به خوبی با هم کنار میومدن .. همزیستی مسالمت آمیز . هر گاه که نیاز می شد و شخص ثالثی بین اونا فاصله نمینداخت می تونستن از وجود هم لذت ببرن .
حالا مهرزاد پس از چند  روز سکس و حال کردن با این و اون دیگه شجاع شده بود . بنفشه سرشو بر گردوند و وقتی که چهره خوش تیپ و اندام ورزیده مهرزادو دید دلش رفت … ولی اون هیکل با این کیر متوسط اصلا با هم هار مونی نداشتند ولی کیر,  کلفتی خوبی داشت .. .
بنفشه دلو زد به دریا و دستشو از عقب رسوند به کیر  پسر و  یه حرکتی به باسنش داد تا با یه حرکتی که رو دست مهرزاد آورده به اون نشون بده که کسش می خاره .. کیر مهر زاد رو گذاشت سر کسش .. و در حرکت بعدی دستاشو روی کونش قرار داد و اونو به دو طرف بازش کرد .کون بر جسته بنفشه,  مهرزاد رو حالی به حالی کرده بود … با یه حرکت کیرشو تا ته کس بنفشه فرستاد ….
 بنفشه بی اختیار آخی گفت که افشین و ستایش و مهناز متوجهش شدند … ستایش و مهناز زیاد اهمیتی به این مسئله ندادند ولی افشین آخ زنشو می شناخت . متوجه شد که زنش بازم شکار جوان دیگه ای شده . می دونست می تونه لذت رو از عمق آخ گفتن های همسرش درک کنه .. اون لحظه یه حالی بهش دست داده بود . شاید دوست داشت که بنفشه از اون نهایت لذت رو ببره و در کنار اون باشه ….
مهرزاد هم که به اندازه کافی انزال شده بود خیلی راحت کیرشو می کرد توی کس بنفشه و یا ضربات پی در پی که تا به انتهای کس می فرستاد و بیرون می کشید با اون حال می کرد .
افشین : بنفشه خانوم بفر مایید داخل کمر تون درد می گیره …
 مهرزاد تازه به حرف اومده بود
-اونا از کجا ما رو دیدن . من سر در نمیارم . ..
 بنفشه : آههههههههه نیازی نیست که ما رو ببینن . این جا با صدا همه همدیگه رو می بینن .
 بنفشه از حالت صدای شوهرش  افشین خوشش  اومده بود . چون به خوبی می تونست حسادت رو از صدای اون تشخیص بده . اوهوم خوب شد .. حالا تو هم همون حس منو که چند دقیقه پیش داشتم داری .
بنفشه این قصدو نداشت که حس حسادت افشینو تحریک کنه ولی حالا که خود به خود این طور شده بود لذت می برد که حال شوهرشو بگیره .
مهرزاد و بنفشه ر بدون این که از هم جدا شن وارد اتاق شدن …. ادامه دارد … نویسنده ….. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها