داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مردان مجرد , زنان متاهل 32

افشین : من بهت گفتم که نمی تونم با فرزین در این مورد حرف بزنم . اون نباید بدونه که من شوهر توام . اون وقت می ترسم بد شه اگه متوجه شه که من همسر توام و به نحوی به گوش بر گزار کنند گان این مجلس برسه . اگه من نتونم وارد این خونه بشم تو هم نمی تونی . حواست باشه . حالا من نمی دونم تو چه طور می تونی با این پسره این قدر احساس صمیمیت کنی که بتونی موضوع رو با اون در میون بذاری .
 بنفشه : چت شده افشین ; نکنه فکر می کنی که من با این پسره سر و سری دارم . در حالی که  زنت یک زن وفاداری بوده و تا حالا جز تو به مرد دیگه ای فکر نکرده . من هر کاری که می کنم به خاطر زندگی خودمونه . به خاطر این که تو راضی و خوشبخت باشی . تا حالا دست مردی جز تو به من نخورده . حالا بابام و بوسه های اون جای خود داره .. یا وقتی که بچه بودم دیگه به عنوان یه بچه همه بغلم می کردن . ولی من به تو به اندازه سر سوزنی خیانت نکردم .
 افشین زیر لب زمزمه کرد به موقعش معلوم میشه . حالتو می گیرم جنده دروغگو . بهت نشون میدم . اون حرصش می گرفت . با این که تمام این بر نامه ها رو خودش واسه بنفشه جور کرده بود که خودشم راحت باشه ولی خود خواهی مردونه اش نذاشته بود که آروم بگیره و قبول کنه که زنش بنفشه از هماغوشی با فرزین لذت برده . اون نمی تونست مثل جمشید باشه که به راحتی واسه اون و زنش مهناز امضا میده که وارد این محفل شن ….
 اما گلوریا زن دکتر منصور که با سمیر پسر جوان و راننده خونه شون رو هم ریخته بود نمی دونست چه جوری موضوع رو با شوهرش در میون بذاره . اون باید دو تا مشکلو حلش می کرد ..
گلوریا : سمیر جون دیدی که دوستام چقدر اهل حالن … یه مهمونی می خواد بر گزار شه از اجتماع همین دوستان با حالم و کلا زنای متاهل با پسران جوان و مجردی که نیروی جوونی اونا باعث میشه که به ما خانوما به اندازه کافی حال بدن و خودشون هم بی خطر حال کنن . ولی خب زنا باید از شوهرشون اجازه بگیرن و از طرفی تو خودت هم باید راضی باشی که بیای به این مجلس …  
سمیر : قبلا هم یه چیزایی در این مورد گفته بودی ..
گلوریا : آره ولی  چون نمی تونستم حس کنم که نظرت چیه واسه همین خیلی ساده از کنار این موضوع گذشتم . حالا دیگه به اون روز نزدیک شدیم .  ممکنه در این مجلس پسرای دیگه ای هم باشن که بخوان با من باشن . همون جوری که تو هم می تونی با خانومای دیگه باشی . فکر نکن من دوست دارم که تو رو با زنای دیگه ببینم . ولی این می تونه یک تنوعی باشه برات که چشم و دلت سیر باشه و من و تو که با همیم هر چند وقت در میون با یه همچین بر نامه هایی ببینیم که در دنیای اطراف ما چی می گذره و ملت با این جور شور و حال نشون دادن ها چه تنوعی به زندگیشون می بخشن …  سمیر با این که دوست داشت گلوریا تنها  وابسته به اون باشه ولی از اون جایی که خودشم می تونست با زنای دیگه ای باشه و از طرفی باید با دیدی حرفه ای به جریان نگاه می کرد و این که  باید فکر کار و کاسبیش باشه و هر قدر بیشتر با گلوریا مدارا کنه اونم بیشتر تمایل به حفظ اون داره قبول کرد و چک و چونه ای نزد .  اون و گلوریا در حال سکس بودند که این صحبتا رو می کردند . سمیر هم می دونست چه جوری گلوریا رو آتیشش بده . کیرشو تا ته می فرستاد توی کس گلوریا و می گفت من چقدر باید حرص بخورم . دلم می خواد این سوراخ و این راه عبور مال من باشه . الان دکتر هم از این مسیر عبور می کنه  و اون وقت مردای دیگه ای هم رد میشن . آخخخخخخخ کاش فقط مال من بود … یعنی  چند تا کیر ممکنه ازاین سوراخ رد شه . وقتی این حرفا رو می زد گلوریا لذت می برد هم از این نظر که سمیر در مورد اون حسادت می کنه و هم فانتزی کیر های دیگه ای رو حس می کرد که دارن ازراه کسش عبور می کنن .
 گلوریا : فقط دعا کن که دکتر قبول کنه .. تازه اون اگه بفهمه که من و تو با هم رابطه داریم چیکار می کنه . من نمی دونم چیکار کنم ..
 اون شب وقتی که دکتر منصور از عیاشی  نیمه شبانه اش بر گشت گلوریا در رختخواب منتظرش بود .
گلوریا : چه عجب امشب مست نکردی ..
 منصور : تو که می دونی مشروب چقدر ضرر داره .
گلوریا: می دونم . ولی حواست به زنت هم باید باشه .
منصور خودش حس می کرد که زنش باید یه سر و سری با سمیر داشته باشه .. و نباید این جور  تشنه شوهرش باشه … منصور : چیزی می خوای ;
 گلوریا : نه خواستم بگم که خیلی از زنا واسه این جور بی توجهی های شوهراشون تر تیب یه مجلسو دادن که خوش بگذرونن ..
 منصور : خوبه . خوش بگذرونن چه اشکالی داره . مگه دنیا فقط مال ما آقایونه ; ….. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها