داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

محسن و زن متاهل

با سلام خدمت دوستان این اولین و آخرین داستانی که توی فضای مجازی از خودم منتشر میکنم و با اینکه خودم نسبت به خیلی از داستان ها بد بین هستم از این نظر که طرف راست گفته یا نه برای من کاملا واقعیه و هر کی هم نخواست باور کنه فدای سرش و پیشاپیش به هر کسی هم که بخواد فحش بده همون فحش رو نثار خودش و اون بوته ای که زیرش سبز شده میکنم .
اسم های داستان مستعار هستند به دلایل حریم خصوصی
من محسن که الان ۳۹ سال دارم حدود سه سال پیش در یکی از گروه های تلگرامی یه خانوم خوشگل به اسم میترا دیدم این خانومه خیلی زیبا بود و من قبل از اینکه به مسائل جنسی فکر کنم عاشق خودش شدم بهش پیام دادم چن روزی خیلی سر سنگین بود سین نمیکرد ولی جواب نمی داد بالاخره با هر بدبختی بود جواب داد و حرف زدیم حرف زدن ما کلا تو تلگرام یه بیست روزی طول کشید و من پیشنهاد دادم که همو ببینیم اونم بدون اینکه رد کنه قبول کرد و چون من جا نداشتم قرار شد سوییت اجاره کنم و دعوتش کنم بیاد اونجا همو ببینیم خلاصه من سوییت گرفتم و روز موعود رسید و ایشون اومد روز قرار و من یه خانم خوشگل و توپول رو روبه روی خودم دیدم همون اول پریدیم بغل هم و کلی سرپایی بوس و لب گرفتیم بعد نشستیم کمی تا ایشون که یه کم خجالتی بود حالش بهتر بشه بعد نیم ساعت بردمش اتاق خواب اونجا همو بغل کردیم و با هم معاشقه کردیم انگار چند ساله همو میشناسیم . خلاصه بعد معاشقه من از اونجایی داشتم دیوونه میشدم مهلتش ندادم و لباس هاشو در اوردم یه بدن سفید توپول رو خدا بهم رسونده بود و من با اشتیاق بعد از اینکه یه کم ممه هاشو خوردم به طرف کوسش خود به خود هدایت شدم و حسابی کوصشو میخوردم و لیس میزدم بعد از لیس زدن اروم کیرمو روی کوص سفید و نازش بالا و پایین میکردم و بعد اروم کردم توش و افتادم روش بغلش کردم و اروم اروم تلمبه میزدم تو کوص نازش و اونم حسابی زیرم لذت میبرد از اونجایی که من قرص و اینا استفاده نمیکنم بار اول رو یکم زود ابمو ریختم توی کوص نازش و به ارزوم رسیدم ایشون هم حسابی کوصش لذت میبرد و با انقباض های کوصش که کیرمو میگرفت و ول میکرد فهمیدم کوص اونم به ارزوش رسیده اون روز از صبح تا ساعت دو در مدل های مختلف ما سکس کردیم و از هم لذت بردیم و بعد اون از اونجایی که قیافه درس و حسابی نداشتم و فکر کردم که دیگه میترا جوون شاید دوبار نخواد همو ببینیم و همین یه بار زیرم خوابیده باشه ولی در کمال تعجب رابطه ما سه سال طول کشید و ما در مکان های مختلف خونه و تو پارک و تو ماشین حسابی از هم لذت میبردیم بعد سه سال رابطه عاشقانه ما تموم شد ومن چون خیلی ازش خوشم می اومد و عاشقش شده بودم و الانم هستم حال روحیم هنوز خوب نشده واینکه چرا میترا دیگه ادامه نداد مثل یه معما تو ذهنم مونده و چون خودم خیلی ادم بد بینی هستم فکر میکنم از ما بهترون رو پیدا کرده با اینکه خودش میگفت دیگه نمیخواد به شوهر جونش خیانت کنه من هیچ وقت نتونستم حرفشو باور کنم و با اینکه من سکس های زیادی داشتم ولی اون چن سال که با میترا جوون بودم حسابی حالم خوب بود و هیچکی مثل اون حالمو بهتر نمیکرد . و هنوزم امید دارم که دوباره باهاش اوکی بشم و روز های قشنگتری رو با هم بسازیم .

نوشته: محسن

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها