داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کردن منشی متاهل آتلیه

سلام بچه ها داستانم ازروی واقعیته نمیخواستم بگم ولی یه اتفاقی افتاده که مجبورم تعریف کنم براتون
قضیه برایه ۸ ساله پیشه وقتی آتلیه داشتیم که یه آگهی دادیم که منشی میخوایم بعد چند روز یه خانومه واقعا زیبا اومد که کار کنه برامون هم یاد بگیره هم کار کنه دل تو دلم نبود که خواهرم ورش داره برای منشی گری چون واقعا گوشت خوبی بود قدش ۱۶۵ وزن ۶۰ تقریبی کون تپل اندام ردیف ساپورت نازک که کل نگاهتو می برد سمته کونش یعنی لاس زدن باهاش عالی بود چ برسه که بتونم بکنمش
خلاصه سرتونو درد نیارم استخدامش کردیم بچه خیابون خودمون بود ولی تا حالا ندیده بودمش جدید ورود بود بعدا فهمیدم زن یکی از بچه محل های کیری گوزوی بیناموسه محله مونه که از بس لاشی بود زنش دوست داشت بهش خیانت کنه خلاصه خوشتیپ سکسی و اوپن ماین بود
همون اولین روز رفتم تو فکر که چه جوری مخشو بزنم بکنم این لعبتو چون واقعا خوب بود داشتم تو کفش میمردم کم کم با هم ندار شدیم دیدم پایس شوهر داشت ولی باهاش خوب نبود اسمش ابراهیم بود میگفت ابی بهش عشقه لات بود ولی گهی ام نبود با موتور پیک موتوری کار میکرد مواد فروشم بود خلاصه آبجیم ظهر به بعد می اومد دره مغازه صبح تا ظهر تنها بودیم با هم بهترین موقعیت بود که مخشو بزنم
صب من باز میکردم آتلیه رو اونم میومد تا ظهر تنها بودیم هر روز باهم که کم کم بحث ازدواج شد گفت زن نگیریا بد بخت میشی فلان من پشیمونم فهمیدم داره نخ میده بهم از این صحبتا تا چند وقت باهم درد دل کردیم دیگه راحت شده بودیم باهم تو آتلیه موهاشو باز می‌کرد وقتی داخل عکاس خونه بودیم ساپورت پوش بود کونه گنده خوش فرم سینه هاش واقعا خوب بود کمر باریک دندون خرگوشی همه جوره تو کفش بودم خودشم میدونست تا اینکه یه روز باهم بودیم تو آتلیه تو گوشیش فیلم سوپر داشت داشت نگاه می‌کرد من یهو دیدم خندید گفت به کسی نگیا گفتم نه بابا خیالت راحت گفت میخای ببینی گفتم آره گوشیشو داد بهم گفت تو دسته خودم باشه ی جورایی اومد تو بغلم داشتم میدیدم زنه داشت ساک میزد تو فیلم گفتم چه خوب میخوره دلم خواست گفت به وقتش عجله نکن اینو که گفت کیرم شخ کرد گفتم تا اون موقع من مردم از کف گفت نترس زیاد دور نیست موقعش گفتم کی مثلا گفت اگه بخای همین امروز بزار پیکه لابراتوار بیاد بره میریم پشت منو میگی قند تو دلم آب شد گفتم باشه گفت تازه مانتومم زیپی از زیرم فقط یه سوتین تنمه گفتم جون مراسمه سینه خوریم داریم پس بایه چشمک معنی دار یعنی گفت آره خلاصه مشروبم داشتم تو آتلیه پیکمون که اومد رفت گفتم خوب الوعده وفا بریم تو گفت من میرم چند دقیقه بعد تو ام بیا گفتم باشه رفتیم پشت نشستیم چند پیک مشروب شیشه ای خوردیم تو آتلیه کلش داغ شد شوخی دستی رو شروع کرد بشکونم اینا می‌گرفت بعد من رونشو بشکون گرفتم گفتم ببینم جنس ساپورتت چجوریه گفت بگیر نترس رونشو آورد جلوم مانتوشو داد بالا قشنگ که نوک کسش معلوم بود یکم اوف چه رونی داشت گوشت خالص الانم یادش افتادم راست کردم خلاصه گفتم دلم نمیاد ویشکون بگیرم این پارو حیفه گفت دلت میاد چیکار کنی گفتم نازکنم با ناز گفت نازش کن خوب منم نامردی نکردم گفتم تا پشیمون نشده قشنگ بمالمش سریع دست گذاشتم رو رونش جووون چقد داغ بود شروع کردم مالیدن گفتم نازی دیدم چشاشو بست گوشه لبشو گاز گرفت یکم حشری شده بود رفتم رو اون یکی رون پاش چند لحظه مالیدمش سریع رفتم وسط پاهاش جون چه کسه قلمبه ای اومد تو دستم وای خیلی نرمو داغ بود مالیدمش دیدم گفت جون بمالش حسین دستت خیلی داغه دیگه گفتم لحظه موعود رسید رفتم تو کاره لبش شروع کردم خوردنه لب و گردن چن دقیقه لباش تو دهنم بود واقعا خوش طعم بود یادش بخیر بلند شد نشست روم سینه هاشو گرفتم تو دستم اووووف دوتا اناره خوش فرم و نرم یکم مالیدم سریع مانتو آبی شو در آوردم از زیرش لباس نداشت فقط کرست تنش بود کرست سیاه اونم لباس منو در آورد کرستشو باز کرد خودش شروع کردم خوردن جون چه سینه هایی داشت سبزه بود یکم ولی واقعا خوش مزه و خوش بو بدون ی لک آنقدر خوردم که حشرش زد بالا اومد سمته کیرم شلوارم با شورتم باهم کشیدشون پایین گفت جون عجب کیری داری کوچیکه ولی نازه شروع کرد مالیدن و بعدش انداخت دهنش ساک زدن کم کم تاته می‌کرد تو حلقش گفتم خوبه الان آبم میاد پاشد کشید پایین گفت بکن توش وای عجب کسی داشت صورتی و بی مو یکم تف زدم بهش کله کیرم گذاشتم یواش کردم توش ی آه گفت بعد گفت تند تند بکن شروع کردم تلمبه زدن بعد دو دقیقه گفتم آبم داره میاد کجا بریزم دیدم دهنشو آورد جلو کیرم کرد تو دهنش ساک زد تا آبم بیاد همشو خورد وای چه حالی داد نمیدونید خیلی لذت داره آبتو یکی میخوره اونم اون کسه بی نقص از خودمم بزرگتر بود ۵ سال واقعا حال داد از اون روز هفته ای یه بار میزدم زمین حتی از پشتم کردمش چند بار نمی‌داد میگفت شوهرم ابی ام تا حالا از کون نکرده منو ولی من مخشو میزدم راضیش میکردم از عقب میزدم ۴ ماه پیشمون بود کارمون سکس بود فقط تا اینکه شوهر کونیش بوبرد فهمید دعوامون شد نزاشت دیگه بیاد سره کار الانم دشمنمه تو محل ولی هیچ گهی نمیتونه بخوره کس ننش یه دخترم جدیدا به دنیا آوردن که جنده آینده محل قراره بشه…

نوشته: حسین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها