داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با یه خانم متاهل

داستان واقعی سکس با یه زن متاهل
من Mهستم ۳۴ سالمه ، از اطراف قم متاهلم و دوتا بچه دارم، زندگی خوب و متوسط و از نظر سکسی خودم هاتم ، زنمم هاته ، هفته ای دو ، سه بار سکس میکنیم، اما من چشم و دلم سیر نمیشه از سکس، دنبال سوژه ای بودم برای سکس، و چون آدم کم رویی هستم نتونستم با کسی دوست بشم سکس کنم باهاش، فضایی مجازی کلی چرخ زدم و پی وی دخترا رفتم ولی موفق نبودم، تقریبا دو سال پیش بود ، یه بازی داشتم تو گوشیم بازی می‌کردم توی بازی چت هم داشت ، یه مدت که بازی می‌کردم دنبال مخ زنی دخترها هم بودم ، بالاخره یه خانمی پیدا شد تو بازی باهم دوست شدیم اسمش B بود گفت متاهلم از زندگی با شوهرم راضی نیستم ، تا گفت راضی نیستم گفتم سوژه خوبی برای دوستی، فقط خیلی از من دور بود سبزوار زندگی میکرد، ولی مادرش پاکدشت تهران بود تو دلم یه امیدی داشتم شاید اومد تهران بتونم برم پیشش، بگذریم، بهش آیدی تلگرامم دادم گفتم بیا تلگرام چت کنیم
ماجرای و دوستی ما شروع شد با چت کردن هامون، من باهاش مهربون بودم و همیشه دلداری میدادم بهش و میگفتم انشالله زندگیت خوب میشه ناراحت نباش و از ایم حرفها، از مسائل روزمره چت میکردیم و وقتمون میگذروندیم، گاهی هم بازی میکردیم با همون بازی انلاین، کم کم با گذشت چند روز و چند هفته خیلی صمیمی شدیم و بهش محبت می‌کردم، کم کم بهم اعتماد میکرد و عکسهاش برام میفرستاد، عکسش دیدم حشری شدم حسابی تپل و خوشگل بود با دیدن عکسهاش حسابی هوس سکس کردم باهاش، روابط سکسی خوبی با شوهرش نداشت ، میگفت خیلی دیر به دیر سکس میکنیم و ۵ دقیقه هم نمی‌کشه سکسمون زود آبش میاد، اعتمادش بهم زیاد شده بود زنگ میزد حرف میزدیم و درد دل میکرد، یه روز گفت می‌خوام بیام پاکدشت ۱۰ ، ۲۰ روز بمونم ، منم یه اخجونی گفتم و منتظر اومدنش شدم،گفتم میخوام بیام ببینمت ، یکم اصرار کردم قبول کرد چون محبت زیاد میکردم بهش بهم وابسته شده بود
خودمو آماده کردم یه روز کارمو پیچوندم و رفتم تهران ، شهر ری قرار گذاشته بودیم امامزاده شاه عبدالعظیم محل قرار اولمون بود، تو مسیر رفتن یه دسته گل گرفتم که خوشحالش کنم بیشتر بهم وابسته بشه، رفتم تو حیاط امامزاده نشستم منتظرش بودم، حیاط هم خلوت خلوت بود چون موقع کرونا بود خلوت بود، دیدم یه خانم کوتاه قد وتپل داره میاد ، غرق تماشاش شدم خیلی سفید و خوشگل اومد منم با کلی ذوق و استرس سلام دادم بهش و دسته گل رو تقدیمش کردم، گفتم بریم یه جا برای نشستن پیدا کنیم ، چادرش رو در آورد رفتیم بیرون امامزاده، یه فضای سبز پیدا کردیم و شروع کردیم صحبت کردن، هنوز لمسش نکرده بودم فقط حرف میزدیم، دستاش گرفتم لمس کردم و بوسیدم دستش رو، چند دقیقه بعد سوار ماشین شدیم رفتیم یه فضای سبز دیگه نزدیک ظهر بود و خلوت بود ، رفتیم رو چمنها دراز کشیدیم، بغلش دراز کشیدم گفتم چرت بزنیم ، چادرش رو انداختیم رو مون ، دستم رو دراز کردن گفتم سرت بذار رو بازوم، آروم موهاش نوازش کردم یه لبخندی از رضایت بهش دست داده بود، گهگاهی کسی می اومد رد میشد ماهم بی حرکت وایمیستادیم، اجازه گرفتم ببوسمش، یواشکی از گوشه لپش بوسیدم، یکم یخم باز شد لباش اومدم ببوسم شیطنت کرد لبام یه گاز سکسی گرفت ، روز خوبی بود برام، یه ناهاری خوردیم ، دیگه وقت رفتن بود ، بردم سوار ماشین شد رفت منم برگشتم خونه، دوباره شروع کردیم چت کردن، گفت خیلی روز خوبی بود و تشکر کرد منم گفتم دوست داشتم لباتو حسابی بخورم کیف کنیم گفت فقط لبامو دوست داری بخوری ، منم گفتم پس چی لباتو بخورم همه جاتو بخورم کاش میشد یه اه از حسرت کشیدم، گفت کجاشو بخوری گفتم سینه هاتو بخورم گوشتو لیست بزنم لذت ببری، به دروغ گفتم من مجردم تاحالا دوست دختر نداشتم اصلا تجربه ندارم خیلی دوست دارم تجربه کنم، با کلی اصرار و التماس گفتم عکس سینه هات برام بفرست ، هم عکس کوسش برام فرستاد هم سینه هاش، دیگه یخم باز شد شروع کردم حرفهای سکسی زدن

یخ اونم باز شد، گفتم بیا سکس چت کنیم، یه سکس چت توپ کردیم و حسابی حشری شدم و لحظه شماری میکردم برم سکس کنم باهاش ، ولی نمیدونستم چجور بهش پیشنهاد بدم ، اصلا قبول میکنه یا نه ، یه ترسی هم داشتم ، میگفتم متاهله، خوب نیست با زن متاهل سکس کنم، ولی حشریت امونم بریده بود، دیگه چتهای ما سکسی شده بود و فقط میگفتم میکنمت و میگامت و اونم حسابی تحریکم میکرد ، گفتم میخوام بیام پیشت دوباره ایندفعه سکس کنیم بهترین لذت رو بهت میدم از این حرفها، میگفت روم نمیشه تو چشمت نگاه کنم و منم با محبتم دوباره رامش کردم، هی امروز و فردا میکرد میگفت پریودم ، منم طاقت نداشتم ، بخاطر محدودیت‌های کرونا راه هم بسته بود ۳ ، ۴ روز، بالاخره اوکی داد برم پیشش ، شب قبلش چت میکردیم دوباره، یهو ضد حال زد گفت نمیتونم بیام پیشت و سکس نمیکنم باهات منم زود جوابش دادم ، گفتم تو متاهلی و سکس نمی‌خوام بکنم باهات اصلا درست نیست رابطه ما، گفت شوخی کردم دیونه ، منم قلبم وایساد زود گفتم منم داشتم امتحانت میکردم شانسم گفت قهر نکرد، صبح اسپری تاخیری رو برداشتم دوباره راهی شهر ری شدم، اومد سوار شد، منم دل تو دلم نبود، جا هم نداشتیم برای سکس ، رفتیم دو سه تا مهمانپذیر گفت شناسنامه میخواد ،نا امید شدیم، گفتم بیا بریم بیابون های اطراف ،سوار شد راه افتادیم کیرم تو شلوارم فشار می اورد دستاش گرفتم لمس کردم تو ماشین ، رسیدیم یه جایی مزرعه بلال بود بیرون تهران، نزدیک مرقد امام خمینی، رفتیم جا پیدا کنیم رفت آمد بود نمیشد، چرخیدیم تا یه زمین‌بلال پیدا کردیم خلوت بود ، هیچ کس نبود ، اسپری رو به کیرم زدم ، یه زیر انداز داشتم برداشتم ، سریع رفتیم تو بلال ها ، که دیده نشیم جا رو انداختم دستمال کاغذی رو هم آورده بودم ، شلوارش در آوردم یکم کوسش مالیدم، لب گرفتم ازش، کاندوم رو گذاشتم به کیرم بدون مقدمه کیرم گذاشتم دم کوسش، کردم تو کوسش آخ از هوش رفتم چه داغ و نرم بود چند تا تلمبه زدم دیدم کلی خونی شده کیرم ، نگو خانم هنوز پریودیش تموم نشده، با دستمال کاغذی ها پاک کردم همه خونارو، یکم ضد حال خوردم ، ولی دیگه حالیم نبود کیرم شق بود و کوس مفت آماده کردن ، دوباره شروع کردم گاییدنش آخ چه حالی میداد تو زمین کشاورزی و فضای سبز، یکم گاییدم بعد دوباره کیرم پاک کردم و بهش گفتم داگی بشه ، شروع کردم از پشت کوسش رو گاییدن چچه لذتی داشت یکم گاییدم دیگه آبم اومد ، کاندوم رو در آوردم و کیرم پاک کردم رفتم یه بطری آب تو ماشین بود آوردم شستم خونهارو، چندتا موز و رانی خریده بودم خوردیم، زیر سایه درخت لم دادیم، رفتیم تو ماشین سوار شدیم بریم، شروع کردم لب گرفتن، دوباره راست کردم، گفتم ساک بزن برام، کیرمو با ولع شروع کرد خوردن، دوباره هوایی شدم، گفتم بریم تو بلال ها ، رفتیم دوباره تو بلال ها ، شروع کردم گاییدنش ، واقعا لذت داشت برام ، اولین تجربه سکسی من بود که به جز زنم تجربه میکردم سکسمون تموم شد بردم سوار ماشین شد رفت خونه ، منم برگشتم خونه بعد سکس یکم عذاب وجدان گرفتم که عادیه همه اینجور میشن، رسیدم خونه دوباره چت کردیم، معذرت خواست ازم که خون ازش اومده بود ، این سکس اول ما بود اگه خواستید بعدی ها رو هم تعریف کنم

نوشته: محمد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها