سلام ،این اولین داستان منه ممکنه کمی افتضاح توضیح بدم چون خیلی چتم.
اسمها عوض شدند
من سه سال پیش با یه دختری تو تلگرام اشنا شدم، بعد یکم حرف زدن فهمیدم اسمش ساحل.
یکسال ازم بزرگتر بود.
خودمم ۲۱ سالمه و قدم ۱۷۶ ولی وزنم بالاس، رو ۹۵ ایناست، زبون بازم چهره ندارم.
اونزمان من باهاش خیلی سکس چت میکردم و نود میگرفتم خیلیم مزه میداد، سینه گنده، شکم تخت، پوست سبزه، قد ۱۸۱.
از داستان های این چند سال میگذریم که چقدر سکس چت میکردیم و کثافت کاری، دو ماه پیش دیدم اینستا پی ام داد، تعجب کردم اخه چند ماه بود کاری نداشتیم با هم.
+کجایی
-خونه
+بیرون میزنی
-مگه اینجایی، حله بزنیم بیرون
من ادرس دادم تا یجاهایی اومد، سوارش کردم، انداختم حومه شهر لاس میزدم باهاش اونم دستش میمالید رونم و سمت کیرم،
گفت من که مبدونم دنبال یجای خانجمن سکسی کیر تو کس که کاری کنی باهام.
گفتم یطرفه نیست، خندیدیم.
نمیدونم چرا با کیرم تصمیم گرفتم و.ریسک کردم بردمش پارکینگ خونمون، پیاده شدم دادم دهنش، فیلمم گرفتم.(کاش میشد گذاشت)
برام خورد ، خوب ساک میزد اصلا دندون نمیزد، گفتم بکنم، گفت نه.
حالا هی وسطاش با صدای در میترسیدم ولی چاره ای نبود.
ابم نیومد بیخیال شدیم رفتیم کافه.
یکم حرف زدیم و خندیدیم، جا اوکی شد و رفتیم خونه،
تو پارکینک بودیم باز زد بالا حشرم و شروع کردم تو ماشین عشق بازی، گردنش بوس میکردم، گوششو نفس داغم میدادم و دندون ریز میکشیدم.
لباسش دادم بالا ، اخخخ اون ممه هایی که سه ساال تو کفش بودم،
بهترین حس بود، با زبون رفتم سراغ اون ممه های گنده و نوک بالا،
مک نمبزدم فقط نفس داغ میزدم، اروم دورش نوک زبون میچزخوندم و نوکشو با زبون میزدم، هی تکرار هی تکرار،
خیلی حشری شد گفتم بکنمت چیزی نگفت خجالتی بود پیاده شد اومد صندلی عقب، منم پیاده شدم در باز کردم از بیرون بکنمش.
قمبل کرد، تو سرمایی که بودیم یهو حرارت زد به تنم، یه قمبل خوشگل کون سبزه، که از لاش حرارت کصش موج میزد، کیرم مالیدم به کصش و بالا پایین کردم، توف ریختم سر کیرم، با دست گرفت تنظیم کرد و اروم کرد توش، زیاد کون داده بود نیاز نبود خیلی باز کنمش تنگیش کم بود،ولی باز کیرمو فشار میداد.
اروم عقب جلو کردم، اروم اروم تا ته جا باز کردم، شروع کردم تلمبه زدن.
با دست چپش دستگیره در جلویی گرفته بود، با دست راستش کصش میمالید :
+جوووون محکم تر بکن خیلی خوب میکنی…
یهو تا ته کردم نفس بلند کشید، دستاش اوردم پشت قفل کردم تند تلمبه زدم :
+پارم کردیییی جوووننننن تو بهترینی
اروم اروم خسته شدم بعد یک ربع پوزیشن یکی بود منم سختم بود اینجور، صدای در اومد ما سریع جمع کردیم خودمونو عادی رفتیم بالا کسی ام نفهمید،
خلاصه گذشت شامم خوردیم و کلی حرف زدیم شب شد نذاشتم بره شهرشون، گفتم شب بمون صبح برو امن نیست الان اونم قبول کرد.
خیلی خسته بودیم ولی من حشری بودم کاریش نمیشد کرد،
تا دو نصفه شب هی من کرم ریختم کاری نکردم، یهو از بغلم بلند شد رفت سمت کیرم:
میخوام بخورم تا ابت بیاد دیوث.
منم با خنده گفتم اوکی.
شروع کرد خوردن
خیلی خوب میخورد، دندون نمیرد اصلا، پر تف میخورد، تا ابنکه یکاری کرد که تابحال کسی نکرده بود، شروع کرد تخمام خوردن و زبون زدن، اونایی که تجربه کردن میدونن خیلی جالبه و حس قشنگیه، باز من ابم نیومد، شاکی شده بود که ینی من سکسی نیستم برات ابت نمیاد.
بلند شدم برام تند تند جق زد و لا پستونی زدم بعد بیست دقیقه ابم اومد، انقدر زیاد بود تا لباش و موهاشو گردنشو لباسش و کلی رو سینه هاش پاچید، از غروب هی میخورد ابم جمع میشد ولی نمیومد دیگه یهو همش اومد، تابحال انقدر نیومده بود ولی شتاب داشت ابم.
اگر تونستم براتون ادامه و بقیه داستانام میگم.
غلط املایی ببخشید دیگه چت بودم.
نوشته: کیمیاگر