داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

اولین سکس با دوستم

دوران سربازی به خانه دوستم حسن در تهران رفتم ابتدا با هم با سینما رفتیم بعداز سینما به رستوران رفتیم وشام خوردیم بعد به خونه رفتیم کمی ورق بازی کردیم یک فیلم سینمایی دیدیم وسط فیلم بود که حسن به من نزدیک شد ومرا بوسید من عکس العملی نشان ندادم ولی حسن آرام آرام دستش را به طرف شلوارکم آورد وآن را بطرف پایین کشید واز پاهایم درآورد پیراهنم روی کیرم بود دگمه های پیراهنم را هم بازکردوآنرا هم ازتنم درآورد فهمیدم که مسئله جدی هست ولی نمیدانستم که میخواهد مرا بکند یا به بمن کون بدهد ولی کیرم بلندشده بود وبه همه کار رضایت داشتم که او سرش را پایین آورد وکیرم را در دهانش کرد کاملا احساساتی شدم منهم دورزدم وکیرش را دردهانم کردم لذتی را که هرگز فراموش نمیکنم حسن بلند شد شیشه روغن زیتون را آورد ابتدا به کیرش مالید بعد مقداری ریخت روی کونم وکاملا کون ومقعدم را چرب کردبعد مرا برگرداند کونم را بالاکشید پاهایم را روی زانوانم برد وکمی یازکرد کیرش را دم مقعدم گذاشت وفشاردادچون مقعدم تنگ بود کیرش فرونمیرفت دوباره روغن زیتون ریخت وانگشتش را آهسته در مقعدم فروبرد تا کمی چین مقعدم بازشدانگشت را درآورد کیرش را گذاشت واین بار کیرش به آهستگی ولی بادرد برای من فرو رفت تا آخر فرو رفت کمی پشتم خوابید ومرابوسید وبلندشد وشروع به تلمبه زدن کرد وای که چه لذتی میبردم کیرم بلندشده بود وخودم را محکم ازپشت به حسن میچسباندم وحسن هم دورکمرم را گرفته بود و با آرامش مرا میکرد که بعد از ۵ دقیقه احساس کردم آبم میخواهد بیاید تعدادی دستمال کاغذی برداشتم وکیرم را گرفتم وآبم توی دستمال ریخت ولی حسن همچنان تلمبه میزد کمرش قرص بود یک ربع طول کشید تا آبش آمدولی قبل از آمدن شهوتش کیرش را بیرون کشید وآبش را لای کونم ریخت بعداز چنددقیقه باهم به حمام رفتیم ودوش گرفتیم آنجا بود که من عاشق کیرحسن شدم به زانو نشستم وکیرش را در دهانم کردم وچند دقیقه لذت بردم بعد از دوش گرفتن برای خوابیدن رفتیم ومن بدون تعارف وبدون لباس پوشیدن زیر لحاف حسن رفتم اورا هم لخت کردم ونیم ساعتی همدیگر را بوسیدیم تا من خوابم برد نیمه های شب احساس کردم که حسن باز هم روغن به مقعدم میمالد برگشتم واین بار اورا روی خودم کشیدم و پاهایم را دور کمرش گرفتم ودر حالی که عاشقانه همدیگر را میبوسیدیم اوبار دیگر کیرش را فرو کرد وچند دقیقه ای تلمبه زد تا آرام گرفت وبه همان ترتیب بغل هم خوابیدیم ۱۰صبح از خواب بیدار شدیم به حمام رفتیم دوش گرفتیم صبحانه خوردیم وتاپایان روز در مورد لذت شب گذشته صحبت کردیم
حالا سالها از آن شب میگذرد هر وقت که یادش می آورم بسیار برایم لذت بخش وخاطره انگیز است

نوشته: بهرام

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها