داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

از انجمن علمی تا اتاق خواب

سلام
اسم من علی هست و دانشجوی دکترا هستم.
خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم مال حدود چهار سال قبله که دوران کارشناسی ارشد بودم و توی دانشگاه یکی از شهرهای دور درس میخوندم.
من در اون دوران عضو انجمن علمی بودم. یه بار روزهای اول مهر توی اتاق انجمن نشسته بودم که دیدم یه خانمی قدبلند سفید و یه ذره تپل حدود 35 ساله که البته ظاهرش به 25 ساله ها میخورد با یه دختر هیجده نوزده ساله اومدن دم در اتاق و پرسیدن آقا ببخشید دبیرخانه آموزش کجاست؟ و من هم بهش آدرس دادم و گفتم که برو فلان اتاق. از نوع حرف زدنش خیلی تحریک شدم و گفتم این عجب شیطونیه!
توی همین فکرها بودم که یهویی دیدم بعد از چهارپنج دقیقه برگشت و گفت ببخشید این اطلاعیه ای که روی دیوار زدین برای ثبت نام کلاس زیان، الآن میشه دخترم رو ثبت نام کنم؟ تعجب کردم فکر کردم منو فیلم میکنه چون اصلا بهش نمیخورد که دختر داشته باشه.
گفتم خانم مسئولش الآن نیست و از چندروز دیگه شروع میشه ثبت نام.
گذشت تا فردای اون روز من میخواستم برم تهران. توی فرودگاه بودم که دیدم به به خانم وارد شدند! چادری بود ولی اونقدر با ناز و عشوه راه میرفت و حرف میزد که همه تو کفش بودن. روی صندلی که من نشسته بودمف، اومد صندلی اونطرفی من نشست و به صورتی که یک صندلی بینمون خالی بود.
منم اول یه کم این پا اون پا کردم و بعد از چند دقیقه ای سر صحبت رو باز کردم به صورتی که انگار تازه متوجه شدم بهش گفتم عه!! خانم شما نبودید دیروز اومدید توی اتاق انجمن؟ با ؛وش باز استقبال کرد و گفت آره من بودم شما همون آقایی؟ گفتم اره و از این حرفها و سر بحثمون شروع شد و گفت که دخترش رو آورده ثبت نام دانشگاه و از این حرفها. بعد وسط حرفها پرسید که “شما در جرگه متأهلان به سر می برید یا نه”؟ که فهمیدم یارو یه جای تنش می خاره
گفتم نه بنده مجرد هستم و اونم ادامه داد حرف زدن رو.
توی هواپیما که سوار شدیم، پیش هم نبودیم من چنتا ردیف عقب تر از اون بودم. وقتی هواپیما حرکت کرد دیدم که عقب هواپیما خالیه. به مهماندار گفتم خانم میشه ما بریم اونجا بشینیم؟ گفت اره مشکلی نداره منم فوری رفتم صداش زدم و گفتم بیا اون عثب باهم بشینیم.
رفتیم عقب هواپیما و شروع کردیم صحبت و کم کم شروع کرد به گفتن از اینکه من خیلی زیبا هستم اما شوهرم میخواست که من جلوی دوستاش لخت باشم منم اینو نمیخواستم به همین دلیل جدا شدیم و …
کمکم بحث رو کشوندم به سکس و حرفای اصلی رو زدم. میگفت که از پیرمردها خوشش میاد ولی من هی بهش میگفتم ولی نه جوون سکس نکرده خوبه خودت میتونی هرطوری خواستی تربیتش کنی توی سکس و … و خودمو میخواستم بهش قالب کنم.
در همین حال و هوا توی هواپیما یه مقدار سینه هاش رومالیدم و کوسشو انگشت کردم و … و وقتی رسیدیم تهران منو با ماشینش تا انقلاب رسوند و از هم جدا شدیم.
فرداش بهم زنگ زد و حال و احوالی کردیم و … چیز خاصی نگفت. اما عصر دوباره زنگ زد من زدم به در پررویی گفتم کی باشیم خدمتتون ببینیمتون؟ اونم گفت امشب که نه، فرداشب شام درست میکنم که بیای اینجا بمونی. منو میگی از خوشحالی داشتم پر در میاوردم! گفتم باشه قرمه سبزی درست کن میام.
فرداشب رفتم خونه اش که نزدیک چهارراه پاسداران بود، از در که وارد شدم باورم نمیشد یه تیپی زده بود که انگار بازیگر فیلمهای سکسیه! یه آرایش غلیظ و لباس توری نازک! نشستم جلوی تلویزیون و یه آب پرتقال آورد با ترس و لرز از اینکه توش سم ریخته باشه خوردم و بعد هم شام خوردیم و پریدم توی اتاق خواب از توی کیفم اسپری تأخیری رو زدم به کیرم ا وقتی که بیاد.
اومد توی اتاق و گفت لطفا سروصدا نکن زیاد چون پسرام توی اتاقشون هستن گفتم مگه پسر داری؟ گفت آره یکی بیست ساله یکی دوازده ساله! منو میگی از ترس تمام بدنم میلرزید و یاد فیلم مانی و ندا افتاده بودم و میگفتم الآنه که پسره با تفنگ وارد بشه و هردوتامون رو بکشه. اما نگو که پسراش عادت داشتن و در این شرایط تا صبح از اتاقشون در نمیومدن!
اومد توی اتاق در رو قفل کرد و نشست روی تخت کنارم. من هم بدون معطلی دست انداختم گردنش و شروع کردم به لب گرفتن. یه مدلی لب میگرفت که انگار بازیگر فیلم سکسی بوده نامرد. چون اون حرفه ای بود و من اولین سکس عمرم رو میخواستم تجربه کنم.
کم کم همونطوری که لب میگرفتم دستم رو بردم روی سینه هاش و شروع کردم به مالیدن سینه هاش. سینه های درشت و گرد و نرم داشت که حسابی حشری میکرد منو.
بعد از چند دقیقه که هردوتا لب تخت نشسته بودیم و سینه اش رو مالیدم و لب گرفتم، دیگه طاقتم تموم شد و لباس توری نازک سیاهرنگش رو در آوردم و یه دستمو گذاشتم پشت کمرش و خوابوندمش روی تخت و شروع کردم به خوردن سینه هاش.
یه مقدار که سینه هاشو مالیدم، با خودم گفتم که این زنیکه استاده توی سکس و من نباید ازش کم بیارم. پس باید چیکار کنم؟ رفتم سراغ کوسش. پاهاشو باز کردم و انداختم پایین تخت و خودم نشستم پایین تخت وسط پاهاش و شروع کردم به خوردن. وپ
وقتی کوسشو میخوردم نامرد پاهاشو به هم فشار میداد و چون کوس و کون و رونهاش تپل بود نفسم میگرفت نزدیک بود خفه بشم اما میخواستم بهش اثبات کنم خودمو لذا ادامه میدادم و حسابی میخوردم.
کم کم صداش در اومده بود و آروم آروم با ناله میگفت: بخورش بخورش…
دوباره اومدم بالا و شروع کردم به خوردن سینه هاش و کوسشو شروع کردم با انگشت تحریک کردن. اونقدر با کوسش بازی کردم و انگشتامو توی کوسش تکون دادم که دستم داشت بی حس میشد. یهویی دیدم داره تکون های عجیب و غریب میخوره و فهمیدم که داره ارضا میشه. منم سرعت تحریکش رو بیشتر کردم و هرچی انرژی داشتم گذاشتم توی دستم و با فشار کوسش رو تجریک کردم براش.
یهویی پاهاشو با فشار به هم چسبوند و دست من هم همونجا موند و گفت صبر کن صبر کن فهمیدم که ارضا شده. خواستم دستمو در بیارم که گفت چند لحظه بذار انگشتت همونجا باشه. من همینکارو کردم و بعد از چند دقیقه ای خیلی آروم انگشتامو از کوسش کشیدم بیرون.
حالا دیگه اون ارضا شده بود و وقتش بود که من ارضا بشم. برای اینکه دوباره آماده اش کنم، شروع کردم به خوردن دوباره کوسش و کم کم حشری اش کردم. یه کم که کوسش دوباره خیس شد، کیرمو گذاشتم نوک کوسش و گفتم آماده ای؟ گفت بکن توش قربون کیرت بشم من. بکن توش که مال خودته.
منم کیرمو فشار دادم داخلش. وای که چقدر داغ بود اولین باری بود که کوس میکردم و تجربه خیلی زیبایی بود. یه مقدار که کردمش، پاهاشو آوردم بالا تا بذارم روی شونه هام ولی این مدلی رو دوست نداشت. چون یه مقدار هیکلی و گنده بود، سخت بود براش درضمن پاهاش هم سنگین بود نمیتونستم وزنشو نگه دارم.
گفتم چه مدلی دوست داری، گفت من به بغل میخوابم تو از پشت بکن . خواستم همین روش رو انجام بدم اما دیدم واقعا نمیشه چون خیلی سخت بود. دوباره برگردوندمش و دوتا بالش گذاشتم زیر کمرش تا بیاد بالا و کوسش باز بشه. کیرمو گذاشتم توی کسش و شروع کردم تلمبه زدم و خوردت لبهاش و مالیدن سینه هاش.
بعد از چند دقیقه یهویی دیدم داره آبم میاد بهش گفتم چیکار کنم؟ گفت بکش بیرون من هم کشیدم بیرون و حدود یک لیوان آبم رو ریختم روی شکمش.
دیدم یهویی داره هی تکرار میکنه واااااای این همه آب رو از کجا آورده این پس؟
من هم که حسابی جوگیر شده بودم، آبها رو روی شکم و سینه هاش مالیدم و تقریبا تمام تنش رو با آب کمرم شستشو دادم. اما دیدم که وقتی سرحال اومد گفت از این کار خوشم نمیاد. بعد باهم رفتیم حموم و توی حموم بدنش رو شستم و خواستم توی حموم هم بکنمش که نگذاشت گفت نه من رختخواب رو دوست دارم.
بعد از حمام برگشتیم و یه عرق تارونه ه خیلی گرم هست و برای تقویت جنسی خوبه با دوتا موز آورد بهم داد من خوردم و تا صبح پنج بار دیگه سکس داشتیم و ساعت هفت صبح رفتم حموم و غسل کردم و برگشتم به خونه ای که توی تهران ساکنش بودم.
بعد از اون شب هم به طور متوسط هر یکی دوهفته میرفتم و یه شب خونه اش می موندم و هر شب حدود چهار پنج باری ارضاش میکردم تا اینکه کم کم بخاطر اینکه من خیلی درگیر کارام بودم بهش کم توجهی میکردم و اونم بهش برخورد و ارتباط رو قطع کرد.
هرچند الآن هم بعضی وقتها پیامک میدیم به هم و ارتباط پیامیکی داریم و میتونم رابطه رو زیادتر کنم و سکس رو شروع کنم اما چون من مشهد هستم و اون تهرانه، یه کم برام سخته لذا منم پیگیر قضیه نیستم.
امیدوارم از این ماجرای واقعی من خوشتون اومده باشه.

نوشته:‌ علی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها