داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

از اس اس ام بازی تا سکس با زندایی

سلام اسمم هومان هست.میخوام داستان سکس با زداییم رو براتون تعریف کنم.من الان 21سالمه وقتی دوم راهنمایی بودم داییم با مینا ازدواج کرد.اووووفففففففف شاه کس.کل فامیل دهنشون وا مونده بود.من از اون موقع تو فکر سکس باهاش بودم که بلاخره به آرزوم رسیدم.
یه روز با دوستامون داشتیم مشروب میخوردیم که یهو من کس خول شدم به مینا اس دادم.متن اس:یه روز میبوسمت فوقش خدا میبرتم جهنم و توهم به خاطر این که من بوسیدمت جهنمی میشی و اونوقت تو جهنم پیدات میکنمو هی میبوسمت وای چه بهشتی میشه این جهنم…بعد چندساعت برام اس اومد دیدم مینا اس داده وقتی فکر میکنی تو این دنیا تنهایی یکی این گوشه دنیا هست که به یادته.منو داری یه هسی بهم گفت مینا پایست.

خلاصه اس دادن ما چند ماه طول کشید که بحث به سکس کشیده شد و مینا گفت داییت اصلا به من توجه نداره و نمیتونه منو ارضا کنه به فکر یه دوستی هستم با کسی که بتونه منو درک کنه و نیازمو براورده کنه.اول دعواش کردم بعد دلم براش سوخت تا یه روز حالش خیلی بد بود داییمم رفته بود تهران.بهم زنگ زد بیا پیشم.اصلا تو فکر سکس نبودم ولی وقتی رفتم تو نظرم عوض شد چون مینا به اندازه ای خواستنی شده بود که هرکی بود نمیتونست جلو خودشو بگیره.از مینا بگم براتون 27سال سن قد 175 خوشتیپ و خوش هیکل کلا روانیشم.پوست گندمی.کمر باریک کون قلمبه.خلاصه نشستم رو مبل برام آب میوه آورد شروع کرد به حرف زدن دیدم داره حالتش تغییر میکنه که اشک تو چشماش جمع شدو گفت خیلی دوست دارم هومان منم بغلش کردمو بش گفتم منم دوست دارم یواش یواش آرومش کردم.دیدم سرشو آورد بالا تو چشمام زل زدو لباشو چسبوند به لبام دیگه حال جفتمون انقدر بد شده بود که چیزی جلو دارمون نبود انقدر لبای همو خوردیم که من بهش گفتم بریم رو تخت.قبول کرد رفتیم رو تخت سفت بغلش کردمو دوباره از هم لب گرفتیم که دیدم حال مینا خیلی خرابه شروع کردم به لخت کردنش.به گوشش خیلی حساس بود وقتی گوششو بوسیدمو لاله گوششو خوردم کلا وا رفت.اومدم پایین تا سینه هاش اوفففف گردو خوشگل همون سینه هایی که آرزو داشتم برای یه بار دست بزنم.کلی سینشو خوردم رفتم پایین تر شکمشو بوسیدم و رفتم تا به کسش اصلا باورم نمیشد این کس گاییده شده باشه تمیزو خوشگل انگار دختر باشه هنوز شروع کردم به خوردن براش میخوردم زبونمو تو سوراخش میچرخوندم که مینا فقط داشت آهو ناله میکردو سرمو به کسش فشار میداد خلاصه پاشد منو لخت کردو شروع کرد به ساک زدن وای داشتم دیوانه میشدم عوضی خیلی خوب میخورد.بش گفتم بسه برگرد اونم برگشت منم از پشت کیرمو کردم تو کس تنگش یهو یه جیغ زدو نفسش بند اوم گفت عزیزم خیلی کیرت کلفته دارم جر میخورم گفتم این دایی ما چه غلطی میکرد تو این چند سال گفت داییت کیرش خیلی کوچیکه.منم شرو کردم به عقب جلو کردن اونم هی ناله میزد و میگفت آیییییی جووووووون بکن جرم بده دارم میمیرم بکن منم داشتم با یه دست سینشو میمالیدم با یه دست سورتخ کونشو وا میکردم بعد چند دقیقه گفتم میخوام از کون بزارم که ترسیدو میگفت نه داغون میشم من به داییتم ندادم خلاصه شروع کردم به خوردن گوشش که دیدم دوباره وارفت کیرمو در اوردمو گزاشتم رو سوراخ کونش هیچی نگفت نم نم اروم اروم سرشو کردم تو که یه نفس عمیق کشید لامصب تنگ و داغ بود کونش معرکه بود شروع کردم کسشو مالیدن و نمنم فرو کردن کیرم تو کونش بلاخره بعد چند دقیقه تا نصفش تو بود و شروع کردم به کردن کونش داشت ملافه رو تختو پاره میکرد بعد منم بی وقفه میکردم که دیدم لرزیدو ارضا شد منم ذیدم داره آبم میاد کیرمو تا تح کردمو آبمو تو کونش خالی کردم بهد چند دقیقه بغلم کردو منو بوسیدو کلی تشکر کرد.بعد باهم رفتیم حموم و بعد حموم یه عصرونه دبش زدیمو رفتیم بیرون.اون روز بهترین روز زندگیم بود.از اون به بعد هواسم همش به مینا هست که یه وقت هرز نپره.منم همه جوره هواشو دارم.ببخشید اگه بد بود اما واقعیت زندگیم بود.

نوشته: هومان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها