داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

کردن عمه (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

سلام دوستان .من حمید هستم ۳۰ ساله و حدود یکماه پیش ماجرای سکس اولم را با عمه مم بازگو کردم . باز عده ای که از کامنت هاشون مشخص بود چه آدمی هستن ابراز وجود و فضل کردن و نشون دادن که چی هستن و چیزی که لیاقت خودشون بود را به دیگران نسبت دادند. بگذریم و بریم سر اصل ادامه ماجرای من با عمه زهرا که دوسداشتم براتون بازگو کنم و کسی دوسنداره وقت گرانبهاش را اینجا تلف نکنه و تجربیات منو بخونه و بره سر کلاس تدریس خودش دانشگاه هاروارد اونجا رفرنسهای علوم روانشناسی و انسان شناسی شون را به دانشجوهاشون انتقال بدن . بعد از اولین سکس با عمه شب عید دیگه بابت مشکلات مختلف نشد ما با هم حال کنیم . برای دید و بازدید عید عمه و شوهرش و بچه ش اومدن خونه پدری ما و اونجا باز دوتامون حسابی داغ کردیم ولی شرایط، مهیا نبود و بعدش نوبت ما شد برای بازدید بریم خونه عمه زهرا و اون شب لعنتی تیپی زد و لباس هایی پوشید و کارایی کرد که هر کسی میدید و نمیشناخت تصور میکرد من رفتم خواستگاریش و اون داره عشوه میاد . لباس نیمه برهنه مجلسی با آرایش غلیظ و اداها که دیونه م میکرد . اونشب اینقدر جلوم مانور اومد و قر داد که توی مسیر برگشت مادرم به پدرم گفت خواهرت امشب انگار یه چیزیش بود و حال عادی نبود . خلاصه که هم من هم عمه زهرا بدجور دلمون میخواست ولی یه چیزایی نمیزاشت که اسمش شاید غرور تعصب خجالت و… بود . خواستم واسه ۱۳ بدر با هم باشیم ولی نشد و اونا با فامیل شوهرش رفتن جای دیگه . غروب ۱۳ بدر بهش پیام دادم کجا بودین خوش گذشت و…؟ نوشت جات خالی و یه کم خرید داشتم برای خونه و کلی کار دارم و خسته شدیم عید همش رفت و امد و مسافرت و بگردش و خستگی توی تن من مونده و یه لیست میدم خرید کن برام بیار و شماره کارتت را بده و منم از خدا خواسته لیست را که فرستاد فردا صبح اول وقت رفتم دنبال خرید هاش و تا ساعت ۱۰ همه را خریدم و زنگش زدم که دارم میارم برات و رفتم خونشون و وسایل را بردم داخل و کمک دادم گذاشتم روی اوپن آشپزخونه شون ولی سعی کرد با من چشم تو چشم نشه و مرتب گفت چقدر شد ؟ شماره کارت بده پولشون را واریز کنم . توی آشپزخونه کنار اوپن که واستاده بودیم داشت وسایل را تفکیک میکرد داخل یخچال و کابینت و… یه لحظه رفتم و از پشت بدون حرف زدن راجع به چیزی بغلش کردم و کیرم که نیم خیز شده بود را چسبوندم به کون گنده ش که توی شلوار نازک توی خونه پاش بود و سینه هاش را گرفتم . گفت بیشعور نشو دوباره و شروع نکن که حوصله ش را ندارم و تازه فکر اون روز از سرم داره میفته و اذیت بودم این مدت که توی فکرش میرفتم . بهش گفتم منم اذیت بودم و دائم دلم میخواست . گفت همون یه بار کافی بود واست و دیگه لوس نشو . گفتم تو چی دلت نخواست باز؟ گفت من نه اگه بخوام که شوهرم هست . گفتم شوهرت مثل من حال بهت میده؟ گفت به تو ربطی نداره و ول کن سینه هام را . بهش گفتم من دلم خواستت و بزار یه کم حال کنم گفت نه نمیشه گفتم اون شب که اومدیم بازدید عید دیدنی خونتون خودت دیونه م کردی حالا میگی نه نمیشه؟ گفت کاری نکردم حرفی نزدم گفتم پس واسه کی ناز میکردی؟ گفت برای شوهرم گفتم پس چرا هی سعی کردی بهم نشون بدی رون و کون و بدنت را و اینکه حشری بودی گفت نه من قصدی نداشتم . بی هوا دست راستم را همینجور که از پشت بغلش کرده بودم و حرف میزدیم کردم توی شلوارش و کوسش را گرفتم توی دستم و دیدم شورت نداره گفت بی تربیت در بیار دستت را زشته گفتم شورت نپوشیدی زشت نیست ؟ گفت من خونه شورت نمیپوشم وقتی شلوار پام هست . گفتم پس چرا خیسی ؟ اونم دائم خیسه؟ گفت من دیشب کردم صبح حمام بودم . گفتم بگو صبح رفتم حمام که با تو بکنم . گفت خیلی بیشعوری و دستت را در بیار . گفتم بزار بلیسمش میرم . گفت دروغ میگی و میخوای بکنی باز . گفتم نه فقط میخورمش . گفت قول میدی؟ گفتم باشه . گفت زود باش فقط تمومش کن . اون لحظه انگار همه دنیا را بهم دادن . یهو گفت اینجا که نمیشه بریم توی اتاق و دنبالش رفتم اتاق و بدون حرف زدن رفت و دراز کشید به شکم روی تخت و گفت زود تمومش کن و برو و منم دیگه بهت کاری نمیگم پرو . میفهمیدم دل خودش رفته عمه جون ولی میخواد خودش را از تک و تا نندازه . بی درنگ شلوار نازکش را دادم پایین گفت در نمیارم ها فقط قرار شد بخوری و زود بری . منم شلوارش را تا زانو همینجور که به شکم خوابیده بود ر‌وی تخت دادم پایین . وای یه کون سفید بی موی قلمبه که داد میزد انگار منو لیس بزن . بی اختیار سرم را کردم لای کون عمه زهرا و لیس زدم سوراخ کون تمیزش را . یهو آه کشید و گفت چیکار میکنی باز؟ کثافت کاری نکن . باز لیس زدم سوراخ کون گرد و تمیزش که از شهوت اونم باز شده بود خود بخود انگار . گفت کون کثیفه دیونه نخورش مریض میشی . گفتم تو خودت اینجور خوابیدی به شکم که من نتونم درست بخورمش . یهو گفت بیا کثافت کار خودتو کردی و قمبل کرد تا باز بشه لای کونش و‌ بتونم کوسش را هم بخورم . تا قمبل کرد شلوارش را سریع در آوردم و قمبلش را آوردم سر تخت و زانو زدم پشت کوس و کون سفیدش که سر تخت قمبل بود و شروع کردم جفت سوراخاشو همزمان بوس کردن و لیس زدن و زبون کردن . گفت دیونه منو بخوری دیونه میشم و هوایی میشم . گفتم خب بشی من اینجام برای همین که تو حال کنی . گفت تو باز منو دیونه میکنی و میری من اذیت میشم گفتم اخه چرا گفت من با یه بار ارضا شدن سیر نمیشم و دو سه بار دلم میخواد و تو فرصت نداری . گفتم هستم تا هر وقتی که بگی . گفت عالی میخوری لعنتی با زن بودی قبلا خیلی؟ گفتم اره دوسدارم با تو هم باشم و حالت بیارم همیشه گفت دیونه میدونم دوسداری منو بکنی و شروع کرد به اه و ناله و اینکه فکر بد نکنی چون دوسدارم دلم خواست بهت حال بدم و جبران دوست دخترت بشه که بخاطر من کنار گذاشتیش و منم یه توف انداختم دم سوراخ کونش همینجور که حرف میزد و پا شدم کیرم را مالیدم به توف و کردمش توی کوسش که آب ازش میومد یهو عمه زهرا گفت من کیر میخوام لعنتی… توی کردن کوسش همون حالت داگی که سر تخت بود و من ایستاده بودم بهم گفت کیا را کردی تا الان؟ و منم گفتم و سوال جواب های سکسی بین مون شروع شد و منم روم باز شد و گفتم تو به کی دادی و کسی را دوسداری و…؟ یه کم که خجالته رفت کنار گفت بزار من بشینم روی کیرت و نشستم روی تخت و تکیه دادم به قسمت تاج تخت اتاق خواب و عمه زهرا بلند شد و با دستش که کشید به دهنش و کمی توف خودش را مالید به لای کوسش اومد و نشست سر کیرم و لباس را با سوتین باز کرد تا بتونم سینه های بزرگش را بخورم و مرتب میگفت سینه بخور تا زود آبش بیاد و محکم کمر میزد روی کیرم و من کمر و کونش را بغل کرده بودم و ممه راستش هم دهنم بود که شروع کرد به حرفای سکسی زدن و گفت این کیر را کردی تو کوس من دیگه تا من نگفتم نباید بکنیش توی کوس کون زن دیگه و من بهت گفته بودم من بد عادتم و سریع وابسته میشم و کسی حریف من نیست چون خیلی حشری و هاتم و … خجالت عمه رفته بود کنار و دیگه هر کار دوسداشت میکرد و میگفت تا یهو همون حالت نشسته روی کیر من شروع کرد بلند ناله کردن و آه آه کردن و محکم تلمبه زدن منم انگشت کردم کونش و همزمان کمکش میدادم تا آبش بیاد و یهو لرزید و انگشتم توی کونش را با سوراخ کونش غیر ارادی فشار میداد و هی میگفت وای دیونه وای وای وای دیونه وای چه کردیم دیونه و …بهش گفتم آبت اومد گفت آره منم گفتم باز به شکم بخواب و یه متکا گذاشتم زیر شکمش که بیاد بالا و کون قلمبه ش بیاد بالاتر و لاشو باز کردم و یه توف انداختم لاش و خوابیدم روش و در گوشش آروم حرف زدم دیونه شده بودیم دوتایی و بر میگشت لب میداد و میگفت فکر کن من زنتم منو همیشه بکن و منم تندتر میکردم یهو گفتم بکنم کون گفت بکنش ولی یواش ولی زود آبش را بیار . از خدا خواسته همون به شکم که بود باز یه توف انداختم به سوراخ کونش و خودشم با دستاش لای کونش را باز کرد و سر کیرمو لیز دادم تو کونش و باز خوابیدم روش و گفتم حال میده چقدر و اون التماس درد داره زود بیارش آبش را ‌و منم همه آبم را توی کونش ریختم و دوتایی ولو شدیم رو تخت از خستگی و کلی گفتیم خندیدیم . اما حرفایی زدیم که راه را باز کرد برای کارای دیگه . اونروز دو بار دیگه تا ساعت ۱ کردیم و قول دادیم بهمدیگه و بعد ها حرفایی که زدیم را عمل کردیم و لذتهایی با عمه زهرا و …بردیم که فرصت بشه باز براتون تعریف میکنم .موفق باشید

ادامه…

نوشته: حمید

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها